آرشیف

2014-12-5

استاد غلام حیدر یگانه

دیباچه یی بر گنجنامة مولوی عبدالعلی لبیب و نوازشنامة جناب مفتی ابوالفیض بشری

چندی پیش، به نگاشته یی زیر عنوان «آبشار بر دو درخت میوه دار» در اینترنت برخوردم که ژرفا و پهنای سینة فیاض غور را بار دیگر به رویم، گشاد. این نگاشتة ارجمند با حلة عروس خط ها(نستعلیق) و امضای فرهیختة مولوی عبدالعلی لبیب، زینت یافته بود.
آری. هرچند این سرزمین، هیچگاه از مردان صاحب دل و صاحب قلم، خالی نبوده؛ ولی ناسازگاری های زمین و زمان، سبب شده است که موهبت های الهی در وجود بیشترین فرزندان محروم آن، مجال شکوفایی نیابند و در دورانی که ضروری ترین ابزار نجات، همانا دانش و آگاهی است، دود کتاب و مکتب، همچنان، فضای کوتاه و منجمد ما را تاریک و مسموم نگه دارد. اما با این همه، گویا، نسل مصیبت دیدة امروز، با همت دیگری، سر از خاکستر جفاها بلند می کند و جوانان ارشدی نظیر لبیب، پا در عرصة دادخواهی می نهند.
خوشبختانه، زبان منقی و منقح، و طبع حساس و نکته یاب مولوی عبدالعلی لبیب، موجب بسا دلگرمی ها است. در نامة ارجمند وی، بعلاوة دیگر شاخص های بارز، فهرستی نیز بچشم می خورد که گونة دلبستگی لبیب به ارزش ها و نحوة انتخاب او از گنجینه های بیحساب عالم را گواهی می دهد. فهرستی که او ارایه می دهد، سه (یا شش) هزار ملیارد دالر ارزش معادن افغانستان را برآورد نمی کند (هرچند نسبت به این ثروت خداداد نیز هرگز ناسپاس نبوده ایم)؛ فهرست لبیب برخلافِ آمار زجرآور فرهنگ سوزی ها، بشارت  تولید اندیشه و کتاب را در غور اعلام می نماید و «هیچ گنجی نیست از فرهنگ به». یعنی او آثار استادان خویش: جناب مولوی ابوالفیض بشری و مولوی عبدالرحمن معتصمی را بر می شمارد و خود، بخوبی آگاه است که چه پیام بی مانندی را به خوانندة دانندة زمانه عرض می دارد. باور ندارم، کسی از ما در این دوران، مژده نامة چنین پرمغزی در جغرافیای غور، دریابد و بتواند از تحسین، خودداری نماید. با سپاسگزاری به بارگاره آفریدگار عقل و قلم و اظهار ارادت به جناب مولوی لبیب، صمیمانه از وی می طلبم، بحد مقدور، فراز هایی از این آثار معتبر را نیز، بتفاریق و در فرصت های مساعد در فضای انترنت، در دسترس دوستداران دانش قرار دهد و به گزارش «الحکمه جدیده والفلسفه قدیمه» از عربی به فارسی همت گمارد.
 
در این جا لازم است با کمال سپاسگزاری اعلام می نمایم که جناب لبیب در سروده های خویش با بهره وری اعظمی از بیان شاعرانه، بویژه مبالغه(: صفات نیک یا زشت کسی را بطریقی بیان کردن که مستبعد نماید یا محال؛ مانند تشبیه نمودن سیاه مشق های این کمینه به نشیده های اقبال، صائب، مولوی و بیدل) مرا مورد نوازش قرار داده است که حسن نیت و پیشامد محبت آمیزشان، کاملاً هویدا و بر روال سخن، مسلط می باشد.
بهرحال، ضمن عرض سپاس مجدد، نسبت به سخاوتمندی ها و مهربانی هایی که قلب بزرگ لبیب به من روا می دارد، سلامتی و توفیق وی و استادانش را که دیگر بالوسیله، استادان ما نیز هستند، استدعا می نمایم.
 
مزیداً، بسیار مفتخرم که در ذیل چکامة «طربال دل» لبیب، نوازشنامة حضرت مولوی ابوالفیض بشری نیز باعث روشنی مضاعف دل و چشمم گردیده است. هنگامی که دو سال پیش به چغچران رسیدم، زیارت جناب بشری را بر خود لازم دانستم؛ ولی فرصت اندک و دست کوتاه، مرا از رسیدن به چنین آرزویی، باز داشت. خوشبختانه، اکنون، روزنة روشن اینترنت، برکات انفاسشان را به این گوشه های دنیا نیز ارزانی می دارد که التفاتشان، مستدام باد.
استاد بشری در مرقومه اش به پاری از مواردی که اخیراً با اجتهاد ایشان، مطرح گردید، نیز اشاره نموده اند که ناگزیر، من هم در این جا به آن، تماس می گیرم؛ زیرا، از سویی، باک دارم که مسکوت گذاشتن موضوع از طرف من، بی ادبی تلقی گردد و از جانبی هم، خودداری از ابراز رأی صادقانه، خلاف سنتِ صفا و اخلاص خواهد بود. پس، با استفاده از این فرصت استثنایی، پندارهایم را کوتاه به میان می گذارم.
1 ـ معترفم که «عرصة سیمرغ، جولانگه مگس من نیست»؛ ولی شکی هم ندارم که حرف های مشتاقانه و بی ریا به هر کسوتی که درآیند و از هر پایه و  مایه یی که توشه گیرند، فقط در جهتِ ستردن فاصله ها و بدگمانی ها عمل می کنند و بس. لذا بی طول دادنِ مقدمه، تبادل نظر جناب بشری و جناب علم را در باب نکاحِ مبادله به یادمی آورم که نخستین رویدادی از نوع خود در «جام غور» بود و بی تردید، دقت بر روال این بحث، موجب ارتقای اندوخته های خواننده می گردد.
بدیهی است که در این میدان، غالب و مغلوبی وجود ندارد؛ چه از تضارب آراء، همه اطراف ذیدخل، نفع می برند و رواج اظهار نظر و گسترش اعتماد متقابل، نهادینه تر می گردد. از این رویداد به این نتیجه هم می توان رسید که اگر ابراز رأی در هیأت فتوی که خود از سیطره و همینة دیگری برخوردار است پیش از آغاز گفتگوهای گسترده و حصول اطمینان نهایی، صورت نگیرد، شوق و روند مباحثه، جولان خوشتری خواهد یافت و نتایج روشنگرانة آن بسیار افزون تر خواهد بود. این را می گویم؛ زیرا در عین تقدیر از تتبع مستند و موسع جناب بشری، شخصا در آغاز،«هُلق و تله» به آن  مقابل شدم که البته، «وهمِ من زده شد».
2 ـ اخیراً استاد بشری، توصیه کردند که با نرمی و نیکویی به تعبیر عبارات محترم مولانا عبدالکبیر فرخاری که نوشته هایشان در «جام غور» منعکس می گردد، پرداخته شود. آری. این راهنمایی، ضروری و تأخیرناپذیر بود؛ زیرا اینترنت پدیدة نوینی است در فضای مجازی. و هویت افراد و آثار اینترنتی در بسا موارد فاقدِ سندیتِ قابل اعتماد، اند. علاوتاً، هم اکنون در هر گوشة عالم، جمعیت های بزرگی از هم میهنان ما و دیگر مسلمانان و از جمله، علما وجود دارند که البته، تفاهم حضوری و مطمئن با هر فرد برای آنان در محل مربوط، میسر است؛ لذا حکم آنان در باب شناختگان و همسایگانشان، بیشتر قرین به حقیقت خواهد بود تا حکم مراجع دور دست و نیازمندِ معلومات همه جانبه.
در یک سخن، ضمن استقبال از ورود علمای بزرگوار غور در «دارالعلومِ» اینترنت به این باورم که هرقدر فضای تبادل نظرِ بی خوف و حزن، گسترش یابد، فرایند دعوت و دادوگرفت علمی، پویاتر و پرثمر تر خواهد شد؛ در فضای صمیمی، پرسش های عظیم تری، پیش خواهد آمد و نهایتاً، فیض علما و سعی آنان در رفعِ نارسایی های سهمناکِ محلی و سراسری، فراگیرتر خواهد گردید.
 
و من الله توفیق
با عرض سلام و احترام مجدد
ارادتمند ـ غلام حیدر یگانه ـ صوفیه ـ حمل1391