آرشیف

2015-1-7

محمد صابر مدققٰ غوری

دموکراسی: وعده دروغین امریکا:

 

گرچه هدف اصلی در سیاست خارجی امریکا رسانیدن دیموکراسی به مردم جهان نیست، ولی از زمانیکه امریکا پا به عرصۀ سیاست بین المللی نهاده است تا کنون، نشر و رسانیدن دیموکراسی به جهانیان را هدف اصلی سیاست هایش عنوان کرده است. زیرا برای امریکا فرقی نمیکند که مردم فقیر شاخ افریقا دیموکرات شوند یا نه، زیرا این منطقه منافع اقتصادی و استعماری امریکا را تأمین کرده نمیتواند. ولی برای امریکا بسیار مهم است که مسلمانان در شرق میانه، همواره به دیموکراسی گردن نهاده و نظام اقتصادی خویش را بازار آزاد قرار دهند.
امریکا در سال 1898 علیه اقدامات استعماری هسپانیه در قبال کیوبا وارد جنگ گردید، و توانست که علیه هسپانیه در کیوبا و فلیپین پیروز گردد. بعد از پیروزی امریکا علیه هسپانیه، افکار در داخل امریکا طوری شکل گرفت که باید در کیوبا و فلیپین دیموکراسی نهادینه گردد. و برای اولین بار در سیاست خارجی امریکا نهادینه سازی دیموکراسی و ملت سازی در سائر ممالک تولد گردید. مداخلۀ ویلسن در مکسیکو، هایتی، دومنیکن و اشتراک در جنگ جهانی اول، تماماً تحت عنوان "مسؤلیت امریکا برای حمایت از دیموکراسی" توجیه گردید. طوریکه عواقب ناگوار اشتراک در جنگ جهانی اول باعث گردید که امریکا از سال 1920 الی 1930 سیاست "انزواگرائی" را اختیار نمود. [1]
ولی جنگ جهانی دوم همانطوریکه تأثیرات بزرگی بالای قدرت های مختلف جهان داشت، سیاست "انزوائی" امریکا را نیز تغیر داد. طوریکه نیکولاس گولهات مینویسد: " مرحلۀ اول پروژۀ تأسیس شبکه ئی برای توسعه و گسترش دیموکراسی در سال های اول جنگ سرد، براه انداخته شد."[2] طوریکه فرانکلن روزولت رئیس جمهور امریکا و ونستن چرچل صدراعظم انگلیس در سال 1945 جوزف استالین رهبر شوروی را تحت فشار قرار دادند تا انتخابات آزاد را در پولند برگزار نماید. از طرف دیگر روزولت و رئیس جمهور بعد از وی (هری ترومن) تلاش زیاد نمودند تا جاپان و جرمنی بعد از جنگ باید در مطابقت به دیموکراسی امریکائی بازسازی گردند. پلان مارشال، اتحاد جان کِنِدی برای توسعه در امریکای لاتین، و مداخله در جنوب شرق آسیا از جمله اقدامات بعدی برای صادر نمودن دیموکراسی نوع امریکائی میباشد. از طرفی امریکا در سطح جهان با نظام اشتراکیت به رهبری اتحاد جماهیر شوروی به رقابت شدید پرداخت.
درین مدت متفکرین مختلف امریکائی از قبیل سیمورمارتین لیپست، دیوید اپتر و سموئل هنتنگتن تحقیقات شان را در رابطه به عواملی که باعث نشر دیموکراسی میگردد، آغاز نمودند. این تئوریسن های امریکائی تحت عناوین "تیوری مدرن سازی" و "تیوری توسعه" برای امریکا طرح های راهبردی پیشکش نمودند که طی آن برای امریکا راه های توسعه و نهادینه سازی دیموکراسی را در ممالک مختلف مساعد میساخت. با ایجاد نهاد های با اصطلاح حامی دیموکراسی و حقوق بشر از قبیل سازمان عفو بین المللی، دیدهبان هلسنکی (که بعداً به دیدهبان حقوق بشر مبدل شد) و امثال آنان، امریکا از چندین طریق تلاش کرد تا روند گسترش نفوذ دیموکراسی در شوروی را تسریع بخشد. این نهاد ها در متزلزل سازی نظام اشتراکیت آنقدر مؤثر بودند که حتی تصور هم نمیشد. تا اینکه اتحاد جماهیر شوروی سقوط نمود. اینجا بود که مردم امریکا با اشتیاق بیشتر از نشر دیموکراسی حمایت نمودند. درین زمان مردم امریکا طوری تصور مینمودند که گویا نظام دیموکراسی بهترین نظام و بدون نقض است. طوریکه فرانسس فوکوهاما درین رابطه چنین مینویسد: "نظام لیبرال دیموکراسی آخرین مرحلۀ انکشاف مدنی بشریت است"[3]

تشکیل "بنیاد بین المللی سیستم های انتخاباتی"
بعد از سقوط اتحاد جماهیر شوروی، دیموکراسی در حوزۀ اروپای شرقی نیز با سرعت رایج گردید. در سال 1989 دقیقاً بعد از سقوط بلوک شرق، بنیاد بین المللی سیستم های انتخاباتی جهت ترویج، حمایت و تقویۀ نظام دیموکراسی و نهاد های دیموکراتیک در ممالکی که جدیداً به این نظام رو آورده اند، تأسیس گردید. این نهاد از بدو تأسیس آن تا به حال با بودجۀ بیش از صد ملیون دالر در سال، به شدت فعالیت مینماید. طوریکه امریکا از طریق سیستم های انتخاباتی همیشه تلاش نموده است تا افراد و یا احزاب مورد علاقه اش را در ممالک مختلف به قدرت رساند. امریکا جلوگیری از گسترش کمونیزم را وسیله قرار داده و نظام دیموکراسی –سرمایه داری را در اروپای شرقی و مناطق تحت قلمرو نظام اشتراکیت ترویج نمود، اما واقعۀ 11 سپتمبر را بهانه قرار داده و به نشر نظام دیموکراسی در میان امت اسلام آغاز به کار کرد.زیرا با واقعۀ مذکور، ایالات متحده توانست افکار مردم جهان را طوری شکل دهد که گویا شرق میانه، منطقه ئی با افکار بدوی و جامعۀ بسته بوده و خطر جدی برای تمدن غرب میباشد. اینجاست که تعداد زیادی از سازمان های ترویج دیموکراسی یا از جدید تأسیس گردیدند و یا اینکه فعالیت هایشان را در شرق میانه گسترش دادند.

سازمان "پروژۀ دیموکراسی در شرق میانه"
در سال 2006 سازمانی تحت عنوان "پروژۀ دیموکراسی در شرق میانه" براه انداخته شد که هدف عمدۀ آن نیز همانا مطالعۀ چگونگی دیموکراسی و بهترین طرق انکشاف آن در شرق میانه میباشد. تا باشد که برای ایالات متحدۀ امریکا پالیسی هائی درین رابطه طرح نماید. این سازمان اسالیب مختلفی را برای نشر دیموکراسی در شرق میانه بکار میبرد، از قبیل تدویر سمینارها، کنفرانس ها، گفتمان های متعدد در رابطه به دیموکراسی که در آن جوامع مدنی، فعالین سیاسی و اجتماعی و سائر نهاد های مؤثر درین راستا را دعوت مینمایند. از طرفی این سازمان متفکرین، فعالین و اشخاص مختلفی را از جامعۀ مدنی جهت آموزش افکار و طرق ترویج دیموکراسی، به امریکا میفرستد.

صندوق ملی برای دیموکراسی
صندوق ملی برای دیموکراسی یا National Endowment for Democracy (NED) بزرگترین پروژۀ امریکا برای توسعۀ دیموکراسی و گسترش نفوذ امریکا در سطح جهان میباشد. NED در سال 1983 برای حمایت از دیموکراسی تأسیس گردید. این صندوق سالانه دهها ملیون دالر را به مؤسسات غیر دولتی که برای ترویج دیموکراسی فعالیت مینمایند، اعانه میدهد. طوریکه در سال 2012 به 1236 پروژه و مؤسسات غیر دولتی در 92 کشور اعانه داده است که مبلغ مجموعی آن به 62 ملیون دالر امریکائی بالغ میگردد.[4] این سازمان با 171 کارمند رسمی در تشکیل خود، در سراسر جهان با سازمان ها، نهادهای مدنی و مؤسسات غیر دولتی کار مینماید. و فعالیت های آن نیز شناسائی پروگرام ها و پلان های ترویج ارزش های دیموکراتیک، تمویل و نظارت از نتایج و اثرات آن میباشد. این سازما از چند سال بدین سو وارد افغانستان گردیده و از آن زمان تا بحال چندین پروژۀ ترویج ارزش های دیموکراتیک را تمویل نموده است. که از جمله میتوان از پروگرام های ذیل نام برد:

اسم پروژه هدف و مرام
سازمان حقوق بشر افغانستان ترویج ارزش های دیموکراسی، تساوی جندر زن و مرد در اجتماع، حقوق زنان و غیره
سازمان خیزش زنان افغان تفهیم ارزش های دیموکراتیک در میان زنان در ولایت غور…
سازمان ملی و اجتماعی جوانان افغانستان ترویج ارزش ها و گفتمان های دیموکراتیک در میان جوانان…
افغانها برای تفکیر مترقی ترویج دیموکراسی و ارزش های آن از طریق گفتمان های آزاد در میان محصلین پوهنتون
رسانههای خارجی امریکا ترویج ارزش های سرمایه داری و اتکا به خود در میان زنان افغان از طریق رادیو ها…
مجتمع ژورنالیزم اجتماعی بادغیس ترویج افکار دیموکراسی-سرمایه داری و ترغیب زنان برای ظاهر شدن در اجتماع در بادغیس
مرکز بازسازی و توسعه تقویت جامعۀ مدنی برای ایفای نقش مؤثر در اجتماع در یازده ولایت افغانستان
مرکز حمایت از شرکت ترویج سیستم اقتصادی بازار آزاد نوع امریکائی در افغانستان
های خصوصی 
مرکز همآهنگی برای افغانستان تقویت جامعۀ مدنی برای مساعد ساختن زمینۀ فعالیت برای اهداف بزرگتر امریکا در ولایات
سازمان توسعۀ افغانستان نوین ترویج و تفهیم ارزش های دیموکراتیک و قوانین غربی در چمتله و ننگرهار…
مرکز آموزشی برای زنان و دختران فقیر- ترویج و تفهیم افکار سرمایه داری در میان زنان افغان…
سازمان تساوی اجتماعی و فرهنگی فعال در بخش حقوق زنان و ترغیب زنان برای حضور در فعالیت های اجتماعی و سیاسی
مجلۀ فانوس ترویج ارزش های دیموکراتیک در میان محصلین دانشگاها در افغانستان
روزنامۀ 8صبح ترویج آزادی بیان و ارزش های دیموکراتیک در افغانستان
شورای متخصصین هرات افزایش نقش زنان و دختران جوان در اجتماع و ترغیب زنان برای حضور در اجتماع
مؤسسۀ عدالت برای همه ترویج ارزش ها و حقوق دیموکراتیک در میان زنان افغان…
مجتمع فرهنگی خدیجة الكبری تفهیم افکار مدنی و دیموکراتیک در کندهار از طریق رادیو
مؤسسۀ مُدرن برای تعلیم و توسعه بلند بردن ظرفیت رهبری زنان و نقش دیموکراتیک آنان در اجتماع…
مجتمع ملی ملِک ها ایجاد و تقویت افکار دیموکراتیک در میان سران اقوام و ایجاد فضای دیالوگ با دولت…
رادیوی مردم تلاش برای راه اندازی گفتمان های دیموکراتیک و ترویج افکار این افکار در هرات…
خبرگزاری وخت تربیۀ ژورنالستان زن، آموزش افکار و ارزش های دیموکراتیک برای دختران افغان…
علاوه بر نهاد ها، مؤسسات و رسانه های فوق الذکر که از طرف نهاد های ترویج دیموکراسی بودجه دریافت مینمایند. تعداد زیادی از رسانه های تصویری، صوتی و نوشتاری نیز وجود دارند که مستقیماً افکار و ارزش های دیموکراسی و سرمایه داری را در میان مسلمانان افغانستان ترویج مینمایند. تلویزیون طلوع، تلویزیون یک، رادیو شهر، رادیو جوان و دهها تلویزیون و رادیوی دیگر در افغانستان از جمله همین رسانه ها اند که بصورت مستقیم افکار دیموکراسی-سرمایه داری را در افغانستان ترویج مینمایند. امریکا و همفکرانش در شرق میانه به خصوص در افغانستان دل مردم سطحی فکر را به این خوش کرده اند که گویا در صورت نهادینه شدن دیموکراسی، مشکلات مردم افغانستان حل خواهد شد. در حالیکه اگر به دیموکرات ترین ممالک دنیا نظر عمیق انداخته شود، دیده میشود که دیموکراسی امروز این جوامع را با خطرات مزمنی مواجه ساخته است که راه بیرون رفت از آن در تحت این نظام غیر ممکن میباشد.
طوریکه اوته شیفر، مدیر مسوول دویچه ولۀ آلمان در مورد ناکامی نظام دیمکراسی چنین مینویسد: " تا بیست سال پیش باامید زیاد شعار داده می شد که دموکراسی لیبرال یگانه هدف مشخص سیاسی است که مناطق و فرهنگ های مختلف مشترکاً در راستای تحقق آن تلاش می کنند. اما به نظر می رسد که این مسیر متوقف شده است؛ مدل موفقانه دموکراسی زیر سوال قرار گرفته است."[5] خانم شیفر علاوتاً مینویسد: " این درست است که با پایان قرن بیستم، شماری از ایدیولوژی های توتالیتر مانند ناسیونال سوسیالیسم، فاشیسم و کمونیسم زوال یافتند. با پرسترویکا، گلاسنوست و با فروریزی دیوار برلین، آخرین نظام های دیکتاتوری کمونسیتی و سوسیالیستی در اروپا سقوط کردند؛ اما بیست سال بعد، روند پیشرفت دموکراسی متوقف شد. آنهم نه فقط در کشورهایی که شاهد انقلاب های جدید بودند، بلکه در کشورهایی که در آنها دموکراسی تثبیت شده فکر می شد."
خانم شیفر اعتراف میکند که در تحت نظام دیموکراسی-سرمایه داری"تصامیم بزرگ سیاسی بیرون از پارلمان ها و توسط شرکت های چند ملیتی بین المللی و دیگر نهادها، بدون مشارکت شهروندان گرفته می شود"

پس درین مقطع از زمان که جهان از شر نظام دیموکراسی به ستوه آمده است، این سطحی فکران به کدام امید غلامی امریکا را در راستای ترویج دیموکراسی قبول نموده و همواره در تلاش اند تا ارزش های دیموکراتیک را در میان مسلمانان افغانستان نهادینه سازند؟