آرشیف

2014-12-29

عبدالکریم خشنود هروی کهدستانی

دقـــّت! دقـّـت! و باز هــم دقـّـت!

قـــابل تــوجّــُه تمــام نـویســندگا ن و خــو ا نند گا ن گــــــرامــــــی !
  دوستان عزیز ! مدّ تی مدید ی است که تا کنون  نتوانسته ام به تحلیل آن اغلاطی که در نشرات شما بطور پراگنده یعنی مقالات،بیانیه ها،دوبیتی ها، رباعیّا ت ،انواع منظومه ها ، انتقادات و پیشنهادات در سایت جام وزین غـــورو دیگر سایت های که بزبان فارسی دری بچاپ رسیده، سر خورده ام  در قسمت املاء و انشاء کلمات با شما در میان بگذارم.وقت آن فرارسیده است تا گوش و هوش نامه نگاران و سایر نویسندگان را متوجّه بسازم. منظور از آن است که اغلاط و اشتباهات فراوانی در نوشته های دوستان بنظر میرسد ، که این خود معنی کلمه راتحریف نموده ،خواننده را  دچار مشکلات  میسازد،مفهوم کـلمه یا جمله را تغییر و گاهی مُهملش مینماید.
البتّه ،بخاطر پاکیزه نگهداشتن زبان محبوب مادری خویش که با شیر مادر بما سپرده شده است، هر کدام باید عطف توجــّــُه نماید. از آنجائیکه تاثیرات زبان عربی و بعضی زبانهای دیگر چون تُرکی و مُغولی
بر زبان فارسی دری محسوس میباشد، بایست ریشهء کلمات را دریافت و بدُرُست نوشتن آن پرداخت درغیر آن اگرنویسنده درینمورد علمیّتی ندارد ، خوبتر است از نوشتن آن صرف نظر کرد. و یا کلمات دیگری را که مترادف آن است استعمال نمود وآخرالامر به فرهنگ زبان فارسی مراجعه فرمایند  تا حلّ مشکل شود در این زمینه سهل انگاری ،کاریست نا دُرُست.
نکته دیگر که قابل یاد آوریست، اینست که نویسنده هنگام نوشتن با مرور فکری که انگشت نویسنده تابع  امر مغزاو بوده، کلمات همزمان تحریرآ ن کلمه که بطور موازی صورت میگیرد بعضی اِعراب و نقطه گذاری را فراموش مینمایند و یا گاهی آنهارا تغییر مکان داده که در اینصورت کلمات نوشته شده معنی اصلی خود را از دست داده،زیرا فتحه یا کسره،ضمّه یا تنوین، تشدید یا مّد و یا آن (.)نقطهِ مناسب بجای اصلی آن سپرده نشده اند و یا بر عکس نقطه های بیشتر از مورد نیاز کلمه علاوه میکنند، که خواننده را درشک میاندازد که این خود گناه نا بخشودنیست. بلی گویند که: عالمان در پیی نقطه نروندولی آنها میدانند اشتباه در کجاست.دراینجا باید گفت که همه عالم نیستند و بایست تا همه در قسمت دُرُست نوشتن و دُرُست خواندن بکوشند.ضرب المثل است که« به یک نقطه فیل _قیل میشود».
توجُــّه نمایید که چه نازک بیانی صورت گرفته است. باصطلاح ما قیل شدن  یعنی  بطرف بالا خیز زدن در حالت اضطراب و غیر مترقّــبه ، که اهمیت معنوی دارد.این ضرب المثل هیچگاهی  نباید فراموش شود، زیرا معنی اصلی آن در جای نهقته است که مندرجات کلمه و یا جمله را در ارائه شفاهی و یا تحریری آن مراعات باید نمود.بروز اشتباهات توسط نویسنده باعث تباهی معنوی متن و مضمون آن خواهد شد.و آنرا از اعتبار علمی و فرهنگی خواهد انداخت.با الخاصّه اگر موضوع اهمیت معنوی و فلسفی داشته باشد.
اکنون میپردازم به نوشتن بعضی از اغلاطی که من به آنها سر خورده ام و بدون تــذ کار منابع آ نها که خدای ناکرده سوء تفاهم بمیان نیاید و این گفته هایم فقط و فقط جنبه ای ا صلاحی دارد و بس.
تهفه———بجای تحفه|  صــیا ه ———-بجا ی ســیّاح |غُـــراء———– بجای قــُـراء .
لَهـــزه —– بجای لحظه | سَوت ———– بجای صوت  | سَفت ———– بجای صَفت .
عریز —— بجای عـریض | فرهت ——- بجای  فرحت | احذاب ——— بجای احزاب .
استفا ——بجای استعفــاء   | تایین ——–  بجای تعیین  | برگذار ——– بجای برگـــزا.
بر خُردار— بجای بر خوردار| مردم مضلوم — بجای مردم مظلوم | وهشت — بجای وحشت .
وعــز — بجای وعظ    | لاهه ——— بجای لایحه | حتا — بجای حــّتی .| نجاد— بجای نجات .
  حالا بنگریم ببعضی ا زمثالهای زیر، اگر غلط نقطه گذاری و یا نقاط بیشتری علاوه گردد  از آنها چه کلماتی ساخته میشود:
سیر| شیر|سپر|. سر|شر|سِرّ|. دَهن | ذِهن |. زبان |زیان| زنان |. درد|دزد| دَرَد . ِکبر|گبر|گیر.
حُرّ| جر|جز|خر|. خبر|خیر|خیز. |دُرد|دُزد. حــدّ|جــدّ. بول|پول|نول.غدا |غذا.   سور |شور |.
در اخیر بهمین چند سطر اکتفا نموده ، امید واورم در آینده بتوانم موضوع باد شده را مفصــّل تتبع نموده بدسترس دوستداران قلم بگذارم.و ضمنآ از همه دوستان قبلآ و قلبآ اظهار سپاس مینمایم.
عبدالکریم خشنود هروی کهدستانی –ما ستر علوم فیلولوجی زبان و ادبیات روسی- مقیم شهر کییف.
مورخه 27|06|2010 میلادی.