آرشیف

2014-12-25

سید محمد نبی عندلیب علوی

دشمنان حقیقت وبشریت رابشناسید!

 

ده سال قبل از امروز  کشور های غربی  در رأس امریکا و سازمان اتلانتیک شمالی ناتو( N.A.T.O) به بهانه تأمین امنیت  ودفاع از حقوق بشر به سرزمین مقدس افغانستان هجوم آوردند.
ملت ما که از  ستم وجفای رژیم وقت  به ستوه آمده بودند، از روی نا چاری  ورودِ قوت های ناتو وآمریکا  را به سرزمینِ مقدس افغانستان  پذیرفتند.
پذیرفتن ورودِ نیرو های غربی  به سرزمین مقدس ما به معنی تسلیم شدن ملت ما به اجانب هرگزمحسوب نمی شود. ملت سلحشور وغرور آفرین ما بار ها وبارها در مقاطع  مختلف زمانی در طول تاریخ عرق  ملی و میهن دوستی خود را به جها نیان ثابت کرده اند.
ملت شریف ما با در نظر داشت احترام به مقام شامخ انسانیت  واحترام به سازمان ملل متحد که خود  از جمله ء اعضای سازمان ملل متحد به حساب می آید  ورودِ نیرو های غربی که همه  عضوسازمان ملل متحد میباشند را  با منعقد نمودن یک پروتکل رسمی لبیک گفتند.که درآن پروتکل وعهد نامه  مواد مهمی درج شده است، از جمله   رعایت نمودن حقوق بشر واحترام به مقام والای انسانی ،وهزارن وعده وقرار دیگر.
ملت مسلمان ما بر این باور بودند که شاید  غربی ها  مفهوم  واژه  بشردوستی وانسانیت را  درک نموده باشند . چون در آن زمان  صدای بشر دوستی و حراست از حقون  بشر از جانب غربی ها گوش عالم را کرمیکرد، وملت شریف ما با این گمان  که  احتمالاً کشور های غربی که ندای بشر دوستی سر می دهند به حقیقت کلمه انسان وحرمت متقابل  پی برده اند .
در صورتیکه این یک دام شیطانی بیش نبود . 
بعد از ورود نیرو های ائتلاف  در رأس ایالات متحده امریکا به خانه مقدس ما افغانستان
نه تنها که  امنیت مردم ما به مراتب بد تر شد بلکه هرروز بطور میانگین بیش از ده هموطن ما به بهانه های مختلف به خاک وخون کشیده می شوند. ومیزان ترس از دست دادن هموطنان ما هرروز بیشتر وبیشتر میشود.
با ورود عساکر ناتو وامریکا به مقدسات ما توهین شد. قرآن مجید که یگانه کتاب مقدس مسلمانها است به آتش کشیده شد .صد ها کودک یتیم شدند، صدها مادر وپدر به داغ اولاد خود سوختند . مراسم شادی مردم ما به اثربمباردمان نیروهای ائتلاف به مراسم غم واندوه مبدل شد، وعرصه میدان زور گوئی به افراد  قلدور مآب فراختر گردید.
تا جای که افغان هارا تحت نام طالب می کشند وبا نهایت بی حرمتی بالای اجسادآنها ادرار می کنند.
اگر چه طالبان به ملت ما ظلم کردند ولی  کرامت انسانی دارند بی حرمتی به آنها بی حرمتی به ملت افغان است  فردا تاریخ در مودر این عمل نا بخردانه  قضاوت خوبی نخواهد داشت .
آن طالبان افغان هستند ودر سرزمین افغانستان چنین عملی صورت گرفته این غیر قابل قبول است که کسی بگوید طالبان از ما نیست .طالبان کی ها هستند ؟. طالبان یا برادر من  یا برادر زاده تو  یا پدر فلان هموطن ما است.
گذشته از اینکه آنها  درک وبرداشت شان با ما فرق دارد . وضد آزادی و فعالیت های مدنی  هستند ولی
جهانیان آن ها را افغان می دانند چه ما بخواهیم یا نخواهیم آنها افغان هستند.
من از طالبان دفاع نمی کنم  من از مقام شامخ انسانیت  دفاع می کنم هرچه باشند انسا اند.

 

 
خطاب به جوانان!
 
برادران وخواهران ارجمند، جوانان فهیم وتیز هوش اسلام علیکم.
قشر جوان که ستون های اساسی هر ملت محسوب می شوند بمراتب  وظیفه ستگین تراز سایر اقشارجامعه  به دوش دارند، بخصوص وظیفه روشن کردن جامعه .
پس بر ما جوانان است که به اهمیت وظیفه خود پی ببریم ودر میدان عمل نتیجه آن را با همت و درایت فراوان به نمایش بگذاریم.
جای شک نیست که امروز نسل جوان ما به شکل از اشکال  فدای سیاست ها و عملکرد ناسنجیده ِ نسل دیروز ما شده است. وتاریخ در این باره قضاوت خود را دارد.
اما امروز ما نسل جوان اگر میخواهیم فردا تاریخ ومردم ما نسبت به ما قضاوت شایسته ولایق شأن انسانی داشته با شند چاره ی نیست مگر اینکه وطیفه خود را صادقانه انجام دهیم ،تاباشد نسل فردا ما از این  رنجها وآلام که بالای نسل امروز ما تحمیل شده در امان باشند ومثل نسل امروز مورد تحقیر وتوهین قرار نگیرند.
با افتخار از نسل ما یاد کنند وباعث غرور وحفظ آبروی نسل زمان خود ونسل فردای آن روز شوند.
ملت ما باید بدانند که دیگران باعث حفظ کرامت وضامن تأمین امنیت ورونق علم ودانش  ما به هیچ صورت نخواهدشد. ما دیدیم که اجانب به روش های کا ملا متفاوت حلقه ها تزویر ودام مکرو حقه را تحت عناوین  دوستی وهمکاری جهت انجام وظیفه  مقدس بشر دوستی برای صید کردن ما گماشته  اند. با اندک تأمل  و ورق زدن صفحات  تایخ سه دهه اخیر نوع بذر پاشی فتنه ونفاق را از جانب  دوستان بد تر از دشمن  خواهی دید.
سخن به درا زا نکشد ، خطاب به ملت خود بخصوص جوانان فقط به چند بیت از اشعار خود میگویم که:

نیک دانید که اغیار نشود دوست به کس
کس خدارا نشناخت دوست مسلمان نشود.
یا
ظاهراً جامهِ ازجنس رفاقت دارند
زیر پوستین همه را نفرت وکین می بینم .
یا
عنان را مده دست اغیار بس
کازوسود هرگزنبردست کس.
یا
دشمن به کمین است به آن کهنه کمانش
اندیشه سپرکن مگو پیر وجوانیم.
یا
هان بیخبر مباش زارباب تفرقه
اندیشه سترگ جوانانم آرزوست.
 یا
آری شـــود منجـــم برنای تیــــز هوش
کوکب شناس مردم صاحب نظر شود
آری شود به وحدت ویکرنگی و صفا
بنیــاد ظلـم و تفــرقه زیـــر وزبر شــود
یا
برخیز که خود را زحماقت بر ها نیم
اسب شرف خویش بگردون بدوانیم
تا چنــد برادر به بــرادر بستیـــزیــم
نفعش چه بود عاقبت کار چه دانـیم
جز بی خبری در بدری نیست کمالی
اینره که در ان چشم فرو بسته روانیم
غفلت نبــــود راه مسلمانـی واســلام
برخیز که خود عامل این باد خزانیـــم
هردم به تأثر صدا سردهم ار دل
افسوس که در خوابگران خوابگران خوابگرانیم
در خوابِ گرانیم
**
خموشی ننگ آدمهاست
خموشی فرصت غمهاست
خموشی غفلت بیجاست
خموشی کسرشأن ماست
خموشی را نمیخواهم.

 
از جوانان وتمام دوستان مخلصانه می طلبم که به نوشته ی اینجانب نظر دهند ونقد کنند تا باشد من هم به کم وکاستی های خود پی ببرم نظر ونقد شما نهایت مهربانی به من است.
سید محمد نبی عندلیب علوی مقیم ایران.