آرشیف

2015-1-27

محمد دین محبت انوری

دست هـــــــــای فریبنده در بخش صحت

 

از جمله چشمدید های عینی نا گفته موضوع که میخوانید میباشد.
من هم از جمله کسانی هستم که به قول معروف به دوا وداکتر عادت گرفته ام چون تا حال هرچند بخاطر بهبودصحت وخصوصآ ناراحتی التهاب یا ورم معده تلاش کردم و دوا مصرف نمودم به منظورتداوی دایمی آن بوده که به نتیجه خوبی دست نیافته ام ولی حالا که تجربه تداوی آن را دارم بیشتر از دوکتوران موضوع علت وعلل پیدایش مریضی ام راخودم میدانم که اصلا در اوایل طرزتدوای توسط طبیبان اشتباه صورت گفته بود به خاطر ناراحتی اندک دوا هارا متواتر گرفتم وداکتران نیز به نوبه خود دواهای گوناگون برای تکلیف های مختلف باوجود درنظرداشت عوارض جانبی واعتیاد دوای برایم توصیه میکردند وحتی بعضی بامن هم نظرنبودند که تداوی اساسی صورت نگرفته وهر یک از داکتران ومتخصصین سلسله استعمال دوا هارا به مدت طولانی تری توصیه میکردند درحالیکه از عواقب وعوارض جانبی آن برایم چیزی نمیگفتند تا اینکه خودم درک کردم که اعتیاد به دوا مانند اعتیاد به مواد مخدراست.
هرچه بیشتر دوا استفاده شود بیشتر مرض در مقابل دوا مقاومت ومعافیت پیدا میکند.
چون تداوی استندرد ودواهای با کیفیت نزد همه داکتران یکسان نیست وهریکی دوای موجود دواخانه خودرا برای مریض میدهد وسایر دوا ها اگر بهتر وتاثیر گذار هم باشند قبول نداشته ومریض بیچاره راگروه طرز تداوی نادرست خود میکنند.
فعلا که علت پیدایش تکالیف معده خصوصآ(التهابات، زخم ها،ورمها وغیره) برایم روشن شده است بیشتراز هروقت دیگر احتیاط وتعادل را درخوردن غذاها درنظرمیگیرم ولی میگویم اگر این معلومات را درسن 15 سالگی میداشتم هیچ وقت نمیگذاشتم که به مریضی عادی گرفتار شوم.
یاد آوری«همیشه در آرزو وجستجوی آن بودم تا از همچو مریضی های عادی که اکثرآ به اساس بی احتیاطی واستفاده نادرست مواد غذای که ازفقرسرچشمه میگیرد پیدا میشود جلوگیری نمایم وحد اقل برای مردم ساده وبی سواد راهکردهای درست را رهنمای نمایم که درنتیجه درهرقریه ومحله که میرفتم برای مردم درین مورد مشوره میدادم ورهنمای مینمودم تاباشد که به دست خود ازبعضی مریضی ها جلوگیری نمایند چنانچه دریکی از قریه ها مردی برایم گفت: که خانم من طفل بدنیا آورده وبرایش روغن زرد وگوشت سرخ کرده میدهیم واو میگوید که دلم اینقدر گوشت سرخ کرده وروغن نمیخواهد وکمی ماست بدهید وچیزی آبدار برایم پخته کنید ولی زنهای بزرگ سال میگویند که ترشی ودیگر چیزهای برایش زیان دارد من گفتم شما بالای مریض تان ظلم میکنید نه تنها دادن مایعات برایش مفید است بلکه هیچ زیانی هم ندارد چون خوردن مایعات شیر اورا زیاد میکند واشتهای اورا به خوردن غذا افزایش می دهد شما کوشش کنید تا میوه جات, ماست,شوربا وغیره خوراکی های نرم وآب داربرای مریض بدهید بعداز شنیدن حرفهای من آنها به این باور شدند که گپ های من واقیعت دارد وآن مرد درحضورد اشت من برای خانم بزرگ خانه گفت: که برای مریض چیزهایکه من میگویم بدهید در همان لحظه شنیدم که خانم مریض بود برایم دعا کرد که خدا ترا خیربدهد. ببنید بعضی چیزهای که به ضرر ماست از آن استفاده میکنیم ولی مردم درک نکرده اند ونمیدانند وبه نقص خود عمل میکنند». 
خداوند این دنیا را محل اسباب آفریده است وهیچ کاری بدون سبب انجام نمیشود.
اگر شخص مریض میشود وقصدآ دارو نمیخورد وبه توصیه حکیم وطبیب دلسوز گوش نمیدهد در اصل سر پیچی از امر خداوند میکند چنانچه میدانید برای هرمرض خداوند دوای آفریده است وبنده های خودرا هدایت کرده که دروقت ضرورت دوا را بخورند.
به همین لحاظ ما بنده گان بی مروت وگنکار تا وقتیکه صحت مند هستیم درهر بخشی از فعالیت های زندگی زیاده روی وبی پروای میکنیم وموقع که به مصیبت مبتلا شدیم آن وقت متوجه اشتباهات گذشته میشویم.اما متاسفانه درغم زنده گی فردی وصحت مندی خود وهمنوعان خودبطورمتداوم آنچه لازم است سعی بخرچ نمیدهیم. 
طوریکه دیده میشود درجوامع عقب مانده وانکشاف نیافته مانند کشورما نوشیدنی ها وخوردنی ها ، محیط ، سهولت ها وامکانات بهداشتی، آب وهوا ،فعالیت های جسمانی عوامل اصلی پیدایش امراض هستند درجوامع گرسنه وفقیراکثریت ساکنین آن غذا،خدمات، فرآورده ها ومحصولات تولیدی صحی در دسترس ندارند.
افراد غریب ومسکین درتلاش هستند به هرنحو که میشود زودتر شکم هارا ازمواد غذای سیرکنند وهمه انواع مواد غذائی را برای سلامتی ودر شرایط مطمئن صحی بدست نمی آورند بلکه به این منظور میخورند که از گرسنگی نجات یابند چون سختی بدست آوردن غذا را دیده اند اینها تا حد غیر معمول از نان لذت میبرند وحتی در خوردن ونوشیدن قواعد سلامتی را درنظر ندارند چون ازیک طرف سطح آگاهی شان پایین است واز جانب دیگر تجاران وارد کننده مواد غذائی صرف بخاطر سود جوی مواد بی کیفیت مورد نیاز را به بازار عرضه میکنند ودولت هم تاهنوز نتوانسته که کنترول کامل درکیفیت مواد وارداتی رابدست بگیرد.
همین جاست که دستان تذویر وفریب تجاران وسودخوران با دستان مسوولین صحت یکی شده ودامها وراهای بخاطر جمع آوری پول دربخش های مختلف از جمله دربخش صحت پایه گذاری شده که به موجب آن کلمه پاک طبابت به تجارت تبدیل گردیده است.
دلایل موجه وجود دارد ما میبینیم که درگذشته بیشترین مصارف خوانواده ها تهیه مواد غذائی وکالا بود اما امروز بیشترین وگزاف ترین پول بخاطر تداوی شخصیکه مبتلا به یک مریضی عادی شده باشد (مانند کلیه وکولیک، امراض سیستم تنفسی، اورتوپیدی،دردهای استخوانی عضلات) میباشد همچنان عملیات های تحت نام های جدید صورت میگیرد که به وسیله ماشین آلات پیشرفته صورت میگرد که در حقیقت باید دولت سراقتدار همه سهولت ها وامکانات علاج ووقایه امراض را به خدمت اتباه خود قراردهد لیکن با بی شرمی وحرمتی معلومدار نه اینکه خدمات اساسی صحی را برای مردم فراهم نکرده است بلکه راه استفاده جوی را بروی تقلب کاران وفریب دهنده گان درسکتورصحت باز کرده است.
درین قسمت میخواهم یک چشم دید درد آور وواقعی خودرا به اطلاع هموطنان ساده دل ودرد آشنا برسانم.
تا توانسته باشم از طریق تجربه ای که مرا رنج داد وبخاطر یک ناراحتی معمولی وعادی معده ودردهای کمر مبلغ هنگفت پول را که درمدت یکسال ازمعاشات خود پس انداز کرده بودم به مصرف رساندم نه تنها برایم به اندازه یک دانه جومفید تمام نشد بلکه وضعیت صحی ام رابدترنمود که بالاخره با ترک مصرف دوا حالت من بهترشد.
من هم بارها به داکتران مشهور مراجعه کرده بودم وهرزمانیکه میدانستم درد معده ام به دوا ضرورت دارد با داکتران مشوره میکردم وناچار ونا خواسته یک نسخه از دواها را میگرفتم وچند روزیکه موقت تحت تداوی بودم معده ام خوب میبود.
به تحلیل خودم از گرفتن اولین بار دوا خودرا مرتکب یک اشتباه جبران ناپذیر میدانم چون اگر باراول خودرا به دوا عادت نمیدادم حالا وضع من خیلی بهترازین میبود. بهرحال دوا تنها برای مدت کوتاه تاثیر دارد ومرتبه های بعدی کم تاثیرشده ویاهیچ تاثیرنمیکند وما میدانیم که حالا دواها خیلی بی کیفیت وجعلی هستند دواها فقط در ظاهر به مرغوبیت وپالایش وروی کش فروخته میشوند.
در حقیقت این دواها کمتر از 50٪ برابر به معیاردواسازی نبوده که هم داکتر وهم مریض را فریب میدهد.
تجربه طبات به اثبا ت میرساند که دراصل دواها تغییراتی دربخش های از سیستم بدن بوجود می آورند وفایده تمام دواها موقتی بوده صرف بخاطریکه شخص مریض سیستم دفاعی یا مقاومت بدنش درمقابل امراض ضعیف نشود دوا تجویز میشود وآنهم نظربه تشخیص درست وپیش رفت مرض توسط متخصص بخش تداوی دوای توصیه میشود و آن وقت باید منظم دوا گرفته شود ودربعضی حالات در تداوی امراض انتانی مزمن بعداز ختم دوا مریض برای بار دوم هم کنترول میشود،این شیوه تداوی درشفاخانه های مجهز زیر نظر متخصص بخش ها عملی میشود.
درشرایط امروزی یک داکتر از بی تفاوتی خلاف رشته اش برای هرنوع مریضی دوا میدهد وهمچنان داکترانی بی پروا برای مریضان میگویند در شفاخانه هیچ امکاناتی وجود ندارد وشما به آنجا نروید اگر میخواهید تداوی تان صورت بگیرد به معاینه خانه شخصی مراجعه کنید، تمام معاینات تان بشکل درست اجرا میشود وشما صحت یاب میشوید. درحالیکه همه دوکتوران ومتخصصین درهمین شفاخانه ها کارمیکنند وتجربه تداوی را از مریضان حاصل کرده اند، ولی بخاطر بدست آوردن پول مریضانیکه که از قریه ها ودهکده ها آمده اند وبه دوا وداکتر عقیده دارند این رهنمای نادرست را میکنند چون داکتران میدانند که مریض ارقریه جیب خالی نه آمده ودریک فرصت خوب با مریض ومریض دار روبرو میشوند تا شکار را از دست نداده آنها را در جال خود می اندازند وبشکل ماهرانه برایشان چندین نوع معاینات را به لابراتوار ارتباطی اش نوشته میکنند ودر آخر نسخه از 8الی 12 قلم از دواهای رنگارنگ می نویسند بشرط آنکه دوا را از دواخانه خودش بخرند وجهت رهنمای وتوصیه پرهیز دوباره به دکتر نشان دهند.
تا اگر دوا از دوا خانه خودش نباشد بگوید که این دوا تاثیر ندارد وبی کیفیت است وغیره حرف های تبلیغاتی را برای مریض میگویند من نزد داکتر نشسته بودم که یک مریض دوای داکتر سابقه را باخود نزد او آورده بود داکتر دوباره دواهای قبلی را برایش نوشته کرد تنها بافرق اینکه اگر دوا سابقه پاکستانی بود او دوای عربی وهندی نوشت ونگفت که همین دوای که داکتر داده خوب است استفاده کنید شاید مریض بخاطر عوارض جانبی دوا به داکتر مراجعه کرده باشد ولی داکتر بخاطرپول ازحقیقت چشم پوشی کرده برای مریض دوای تکراری داد وبرخی از داکتران چالاکی کرده نسخه خودرابشکل شفری وکج خطی نوشته میکنند تا تنها نفر موظف خودشان خوانده بتواند ودیگرهیچ کسی قادر به خوانش آن نشود درحالیکه نوشتن نسخه باید بخط خوب وخوانا باشدبدین گونه مریض بیچاره را فریب داده ودر نزد شان به گروه نگهمیدارند چون تشخیص درست نمیتوانند بکنند وهرباریکه مریض نزد شان مراجعه میکند برای همان تکلیف چندین بار دوا میدهند طوریکه عملا دیده شده بعضی خود قصه میکنند که داکتران برای مریض من چندین بار بخاطر تکلیف تنفسی دوا میدادند ومریض من خوب نمیشد وقتی مریض را به پاکستان بردم داکتران گفتند که مریض شما تکلیف قلبی دارد. که با اخذ اندک دوا وضیعت مریض بهبود یافت.
ازین هم گذشته ازمریضانیکه به شهرکابل وجاهای دیگرمیروند به همین گونه مشکلات وجنجال ها مواجه میشوند.
چون بشکل عموم بخش طابت به تجارت شخصی جهت بدست آوردن پول مبدل شده بنآ وزارت صحت عامه درین مورد هیچ توجه نکرده بلکه با شفاخانه های شخصی سازش دارد. بدین سلسله میتوان از حالت ورفتار مریضان که به شفاخانه های شخصی مراجعه میکنند چند سخنی داشته باشم:
درشهر کابل شفاخانه های زیادی ایجاد شده واعلانات بسیار درست وفریبنده ازطریق تلویزیون ها به نشرمیرسانند که ازآن جمله شفاخانه مطب کابل است. این شفاخانه با استفاده از اعلان دعوت داکتران هندی مردم را تشویق میکند به این شفاخانه مراجعه کرده وپول هنگفت ازنزد شان اخذ میکنند ولی بازهم تاثیرتداوی شان معلوم ومحسوس نبوده وبارها مریضان را به نزد خود میخواهند وبرایشان وعده های رنگارنگ میدهند.
چنانچه من هم از جمله مریضانی بودم که به اعلان دعوت شفاخانه مطب از داکتران هندی فریب خورده به آنجا مراجعه کرده در روزهایکه اعلان شده بود رفتم وبخش راجستر ومعلومات ازمردم پول پیشکی فیس داکتر را میگرفت تاهنوز داکترازهند به کابل نرسیده ازمراجعین از داکتر بخش داخله مبلغ 500 افغانی وداکتر اعصاب 1000 افغانی اخذ میکردند ومیگفتند که فردا ساعت دو بجه داکتران ازهند میرسند وبه ساعت سه بجه به دیدن مریضان شروع میکنند که من هم برای داکتر داخله واعضاب پول تحویل کرده بودم وهمان روز ساعت سه باید داکتر می آمد اما به علت نامعلوم داکتر تا ساعت شش ونیم عصر نرسید ومایان بی صبرانه منتظر آمدن داکتران بودیم دهلیز شفاخانه مطلب مملو از مریضان وپای وازان شده بود وهرکس شکایت میکرد که برای چی انیقدر مارا درانتظار نگهداشته اید ولی مسولین وتنظیم کننده گان شفاخانه گاهی خرابی هوا وگاهی معطل شدن پرواز را بهانه قرار میدادند تااینکه داکتران هندی با بیک های خود به شفاخانه رسیدند وتمام شام مانند بچه های سربازار با لباس مود روز شیک پوش بودند وجوانهای کم تجربه وکم سن به نظر میرسیدن با شروع معاینه مریضان نوبت من بعداز یک ساعت رسید وقتی نزد داکتر رفتم دراطاق خود همراه یک دختر جوان مجلس میکرد ومن گفتم که تکلیف من این است دیگر هیچ پرسش ومعلوماتی ازمن نخواست وشروع کرد به نوشتن چندین نوع معاینات دخترترجمان گفت باید این چند نوع معاینات را تکمیل کنم وبعد میتوانستم نزد داکتر بروم تا فردای آنروز توانستم معاینات خودرا تکمیل کنم وبا انتظار زیاد نزد داکتر رفتم داکتر بازهم همانگونه بی تفاوت ازمن یک سوال هم نکرد ودرپشت نسخه خود نام چند قلم خوراکی را نوشت وگفت ازین خوردنی ها پرهیز کنم با وجودیکه من زیاد دوا گرفته بودم وتوقع داشتم داکترازمریضی ام خوب معلومات بگیرد ولی او تنها نتیجه هر معاینه را میدید ویک قلم دوا مینوشت مانند کسیکه با دوا ومعاینات نا آشنا باشد ازدخترترجمان بعضی چیزهارا پرسان میکردو همچنان درین حالت من متوجه بودم که دختر وداکتر قصه های کدام فلم را میکردند باشنیدن حرفهای دختر وداکتراز رفتن نزد همچو داکتر پشیمان شدم چون زیاد انتظار کشیده بودم دوایش را استفاده کردم ولی برایم هیچ فایده نکرد ودرجریان استفاده وضع من خیلی خراب شد که از ناچاری خوردن دوا راترک کردم حال من خوبترشد.
بسیاری از مریضانی بودند که معاینات یکروز قبل خودرا از شفاخانه های افغان وخارجی وغیره جاها با خود داشتند بازهم برایش همان معاینات را نوشته میکردند ولی معاینات سایر شفاخانه ها را قبول نداشتند ودلیل آنرا نیز نمیگفتند که چرا معاینات شفاخانه های دیگر را قبول ندارند البته این یکی ازراهای مصرف پول مراحعین بود که میکردند.
باز نزد داکتر اعصاب رفتم او که بیشتر به یک مرد شعبده باز ومداری میمانست انگشتان دستانش پراز انگشتر وبند دستش مهره بسته بود ودر دهانش ساجق بود برایم یک معاینه نوشت که بسیار به تکلیف وقیمت بلند در جای دور که همان کلینیک هم از هندی ها بود اجرا کردم ودرآخر برایم گفت هیچ تکلیفی نداری فقط تشویش میکنی قرار گفته ترجمان همان داکتر که میگفت: برای تمام مریضان میگوید که شما تشویش میکنید وهیچ تکلیفی ندارید درحالیکه تکلیف من از قبل معلوم بود هموطنان ما بدانند که بدین گونه دستان فریب وتذویر باهم یکی شده وازمردم پول میگیرند وبه حیات شان بازی میکنند.

پایان 
کابل
سرطان١٣٩٢