آرشیف

2017-11-15

دوکتور ص. سعیدي

در چه حالت قرار داریم و …!

خاین به خود، خانواده، جامعه وکشور، جنايتكار و متخلف در تمام جوامع بشری وجود دارد. این خاین، متخلف، جنایتکار و جانی هویت قومی، سمتی، رنګی و نژادی ندارد. اما معمول چنین است که خاین، متخلف و جنايت كار دریک مسابقهء در پیش و پولیس در عقبش و متخلف در حال ترس از پنجهء بی رحم قانون.
جامعه و متخلف باورمند اند که متخلف روزی از روزها چه دیر و چه زود به عدالت سپرده خواهد شد.
در آيام قدیم  زمانيكه  در پهلوی سکتور خصوص آسیاب ګندم، سکتور دولتی  آسیاب غله جات در بعضی کشور ها وجود داشت. این آسیاب سکتور دولتی در تناسب آسیاب سکتور خصوصی بطی و کُند آسیاب و کار میکرد، اما مردم میګفتند و باور مند راسخ بودند  که آسياب های دولتی، آسیاب میکند، به یقین آسیاب میکند اما  کُند و بطی، اما حتمی آسیاب و کار میکنند. این طرز فکری و باورمندی مسلط بر افکار جامعه که به مفهوم، دست عدالت بر متخلف رسیدنی  و میرسد، چه دیر و چه زود، بکار برده میشد، حال و باورمندی درست و ضروری بود که باید در جامعهد داشته باشد.
مشکل زمانی بزرګ و غیر قابل تحمل است که متخلف، جنایت کار و قانون شکن عضو دولت، و یا توان خرید ارکان دولتی را داشته و در زیر چتر دولت و تحت حمایهء دولت کار میکند. این حالت جنایت را حالت مافیایي و بس خطر ناک ګویند.
حالتیکه  څارنوالش برای پيګرد و تعقیب عدلي تخلفات صریح منتظر عمل لواطت وګوش خورده شده و بر ناموس قریه و محل به اساس زبان و سمت به  چین پېشاني مرجع بلند سیاسی و منتظر هدایت آن باشد تا در تطبیق قانون اقدام کند، حالت بس بد و غیر قابل قبول است.
و ها در پهلوی تصامیم ضد اسلامی و ضد افغانیت پارلمان حال یک تصمیم بس خطرناک دیګر مافیایی مطابق خواست ایران و پاکستان بخاطر از پا در آوردن ملت  افغان روی دست است و آن اینکه این پارلمان!? قصد دارد: تمام آن افراد، منورین و تحصیل کرده های کشور را که در خارج از افغانستان زندګی دارند و بنا بر ضرورت های تخنیکی اسناد سفر کشورهای مقیم را ګرفته  اند سلب تابعیت افغانی کنند. در قانون جدیدیکه حاکمیت افغانی و پارلمان روی دست دارد این است که تمام افغانهای را که پاسپورت کشور ثالث را ګرفته اند در مغایرت  به منطق سخن و در تضاد به مندرجات مادهء ٤ قانون اساسی کشور و در تضاد با منافع و مصالح کشور و بخاطر شکستاندن کمر ملت افغان ، میخواهند تابعیت افغانی شان را سلب کنند.
و ها به قانون اساسی دولت جمهوری اسلامی افغانستان در انترنت دست یافتم،  تاج التواریخ نوشته امیر عبدالرحمن خان را چندی  قبل از بازار  خریداری و مطالعه کردم، ادعا های عدهء را در مورد تحریف در قانون اساسی اخیر بعد از تصویب، شنیدم، اخلا ل هدفمند جلسات و نشست های افغانرا   که در دفاع از منافع و مصالح کشور است، دیدم، دروغ های شاخدار  ایرانی را مبنی بر وجود تخت جمشید،  و آتشکدهء کلان زردشتی در ایران سیاسی امروز، در حالیکه در بلخ و بخدی است،  این همه و همه و علاوه بر آن رشوت خوری صریح پارلمان، اختلاس و تخلف صریح پنج میلیوني رئيس پارلمان حاضر، سپری شدن وقت مشخص پارلمان ، سکوت حاکمیت کابل در برابر رسمی ساختن زمین های غصب شدهء افغانی توسط پاکستان، و دهها  عمل خلاف مشهود خطر ناک ضد قانون و منافع کور و خوش بودن شان را در مواردی با استفاده از سایهء  درخت سبز شده در سورین شان، در سطوح مختلف حاکمیت، از بالا تا پايين در دولت را به طور بس جدی سبب تشویشهای بس جانکاه و تباه کن برای ملت افغان یافتم. دزد و صاحب خانه هر دو نمان نمان ګویان ملت را ګیچ کرده اند.  من هم ازین ګیچ شده ها در مورد سرنوشت کشور ما افغانستان واین ملت و حالت غیر قابل  مستثنی نیستم. و ګاه ګاه نتیجه ګیری جواب سوال در    برابر ازدیاد مراجعه کننده های بیشتر از پيش مردم به تعویذ و طومار را درک نموده و علت ازدیاد طومار نویسان را  نیز درین سر در ګمي برایم موجه جلوه میکند. 

الهی به حال این ملت رحم كن.   آمین