آرشیف
در وصف غور بزرگ
دوکتور حسین علی راموزی غوری
زبـــنـــــد غـــور یا غـوریـند ، بـبـیـن لعــل گـــــوا را
به ساغر ، و تولکی ریزد ، شراب لعل بابارا
اگر از بام غــور افگنده شد تـنـدیـس بی تــقـــصــیر
به سقفش لعل را بنگر ، بدامن جام حــــمرا را
زیارت کــن تو جــامــش را عجـب مـشاطـــهَ دارد
کند از کــوزهُ بـابـا ، لـبریز جام صهبـــــــــا را
بیا شهر ضهاکش را به شـــرق چـغـچـران بــــنگر
بـسوگـــش اشـــک بـابـا کرده مملو بند سلما را
اگر از تــیـــــوره گویم برایـت کــرده ام تعـــریــف
بفـضـل و دانــش و فرهنـگ همـچشــم اروپــارا
پـــــسابند شـــریــفــــش مـنبـــع کان سخــــا باشـــــد
چســان ســـرچشـمهً و آبش دهد هدیه فراهــا را
به مرغابش تماشا کن که کوثر مـیـشود تمثــیـــل
ببین در روضهَ رضوان ، قطار خیل حٌرا را
بیــار ای تولکی ســاغـر بیـــاد غـــوریان امشــــب
روم غزنه ، سپس دهلی ، گیرم دامن روُیا را
بیــار ای شهــــرکی ، جام که من در قله جـــامــم
شراب لعل یـخدان را بریز مخـمور کن مــارا
بیار ای ساغری ساغر ، منم مجنون نقش جــــام
بـده سـاغـر ، بـگر جــام ، بـده در لعـل لیـلا را
ملکزاده بیار جــــام که طفل غـــور عــطش دارد
بــبـیـن چه رایـگان ریــزد به قـره قوم دریا را
بهـــمت عهد کن بر خـــود و یکقطره ازین دریا
نـریـزد رایـگان از جـام بــگو والـله به باالله را
که بعــــد از راد مردان جهــانسالار و جام بنیاد
بر آورد چـرخ گــــردون نوبـت احـفــاد والا را
بجــام رفته مرا رویا ، کند با غـــوریان نجــــوا
چرا جامم شده صحرا ، بـبینید تشنه صحرا را
شراب لعـــــل و کرمان بریز از کــوزه بـــابــــا
نریـزد قـطره از جام ، بکـن معـمـور مـاَوا را
شهـاب غـــوریت بنگر بلند پرواز چون شاهین
نـشـــان ســـَم اســــپانــش به شهــر اودیـــانــا را
رقیــبان منفجر گردند مرا بام و شکست جامم
نکرد آباد به جــز ویـــران ، ببـین تـندیس بودا
زغوربند تا به پسابند ها کنیم مجلس ببام غور
زجا غوری تا غورماچت ، شکـنیم قند یلدا را
زرآموزی شنو پـــند بزن مهمیز رقیبـــــان را
به همچشمان نشانش ده سـمرقـنـــد و بخارا را
آلمان ، 3 عقرب 1382 مطابق 25 .10. 2003
یاددشت :
جاغوری ، اصلاَ ( جای غوری ) بوده و بمرور زمان کوتاه شده است که فرهنگ عامه معمولی و طبیغی است و غوری ها از همین سنگر به غزنی حمله میکرده اند.
غور ، در حقیقت از نگاه تاریخ مربوط تمام مناطق مرکزی افغانستان است.
بام = بامیان و بابا = کوه بابا و یلدا = ولادت
لودیانا = منطقه است مربوط هند که جزء امپراتوری غوریان بوده است.
جام = هدف از جام گاهی منارجام و گاهی منطقهٌ مربوط جام است
نوشتن دیدگاه
دیدگاهی بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.
مطالب مرتبط
پر بیننده ترین مقالات
مجلات و کتب
پیوند با کانال جام غور در یوتوب
صفجه جام غور در فیس بوک
Problem displaying Facebook posts.
Type: OAuthException
Subcode: 460
گزارشات و مصاحبه ها
-
قاری رحمت الله بنیان گزار گروه داعش و سرکرده گروه طالبان ولایت غورطی یک عملیات نیروهای امنیتی افغان در ولایت فاریاب کشته شد
-
کارگاه سه روزه آموزش حقوق بشر و حقوق بشردوستانه برای نیروهای امنیتی و دفاعی در ولایت غور
-
گرامیداشت شانزدهمین سالروز تأسیس کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان در ولایت غور
-
امضاء تفاهمنامه نشر برنامه های حقوق بشری با چهار رادیو در ولایت غور