آرشیف

2018-8-4

گل رحمان فراز

در احتمالات رُخدادِ یک بازی!

در احتمالات رُخدادِ یک بازی!

آمدن ژنرال دوستم برای ارگ بیشتر از اینکه یک افتخار باشد، یک فاجعه خواهد بود. هم ائتلاف های آقای دوستم از احساسات خشن اش نسبت به ارگ استفاده خواهند کرد. حضورِ عطامحمد نور در خانه حامد کرزی می تواند صدای مهیب انفجار یک سازش سیاسی در آینده باشد. دوستم در راستای ملحق شدن به گروه تحول و تداوم هر اشتباهی کرد، گذشت و حد اقل قدرتِ نمادین معاونیت نخست را برای مدت محدود و معدودی به ایشان بخشیدند و گفته نمی تواند که نقش اش نادیده گرفته شده است.
ولی حضورِ وی در پهلوی عطامحمد نور، حامد کرزی و محقق می تواند بصورت کلی خیره کننده نقش اش تمام گردد. در این میدان بازی به احتمال قوی، آقای نور و آقای کرزی بر سر نامزد شدن در انتخابات ریاست جمهوری آینده چانه زنی کنند و استاد محمد محقق کما فی سابق به سمتِ معاونیت دوم یکی از اینان متقاضی باشد.
کرزی نیرومند تر از این سه عضوِ ارشدِ ائتلاف نجات است. او با جمع نمودن جمعی از داشنمندان، تکنوکرات ها، علما، جوانان و بزرگان قوم بصورت موازی و دوشادوش رقیبان اش حرکت می نماید. کرزی نمی خواهد روندِ تصمیم گیری سیاسی اش برخلاف دولت بصورت نمایان باشد، او سراسر پلان طرح می کند، مردم را هم نظر خویش می سازد و در صدد ایجاد یک تیم متخصص و پلان سنج است تا بتواند از همان طریق کار خویش را به خوبی انجام دهد و مُزد این سیاست اش را در تحولات سیاست مداری کشور بدست آرد
این ائتلاف بیشتر از اینکه برای نجات افغانستان باشد، ائتلاف نمادین اخذ قدرت است. اگر چنین نباشد، برای شان زیبنده بود تا رسمِ خرد را به جا می آوردند و در تصمیم گیری های خویش استراتیژی طولانی مدت، پلان های عملی مؤثر و تداوم در جنبه گیری شان ایجاد می نمودند.
دیده ایم که ژنرال دوستم با اخذ نموده فرمان اجازه مبنی بر برگشت مجدد اش به کشور، عطا محمد نور با گزینش والی بلخ مطابق به خواست اش و حاجی محمد محقق با فراهم شدن یک دیدار همراه با سفیر آمریکا از تعهد تیمی شان می گذرند و با طرف مقابل می پیوندند.
شرط انصاف نیست که سیاست مداران بی خردِ چون افراد فوق را برای سیاست آینده افغانستان انتخاب کرد. آنها فکر کهنه و اندیشه خیانت دارند که هیچگاه به نفع مردم رقم نخواهد خورد. از ماست تا بکوشیم زمینه های به قدرت رسیدن شان را بکاهیم و نقش شان را در بین جوانان و نسل آینده کشور به صفر سقوط دهیم
من شخصاً نمی توانم خود را قناعت بدهم تا تعقیب گر راه کسانی باشم که به آرمان گذشته گان شان خیانت کرده اند و یک مشت بی فایده در مقابل استفاده های تکنوکرات ها شده اند. آنهای که در مقابل منافع سیاسی خود احساس اند و نمی توانند کاری به خود کنند، چطور توقع می رود که بتوانند کاری به حامیان و طرفداران شان نمایند

نوت: اینکه در بازی های سیاسی گذشته کشور همیشه در رأس قرار داشتند، احتمال دارد تا از تجارب گذشته استفاده نموده و پیروز میدان باشند ولی هیچگاه اندیشه خدمت به ملت را نداشته و ندارند.

با احترام
گل رحمان فراز