آرشیف

2014-12-5

استاد غلام حیدر یگانه

دريـغ
اگر پنيـر، دلـم بود قـاش مي كردم
به كودكان شما مهر، آش مي كردم

اگر گلاب و عسل چشمهاي من مي شد
هـواي رابطـه را نقـل پـاش مـي كردم

نبود ني، نفس بي هنـر كه در هر مشق
عـروسكـي ز تبــسم تـراش مي كردم

دريغ، مكتب روياي تان، نبـودم خـشت
كه مهره مهره، نشسته، بناش مي كردم

به ريگـزار ملـخ ديـده تـان، نشد افسوس 
كه اين دو دست شكسته رواش مي كردم

برنج و ماش شب و روز خويش دم كرده
فـداي حسـرت شـام شمـاش مي كردم

اگر نبود سـرم سنگ چين سمت الراس
ز طعن سعي شما شرم، كاش مي كردم
 

صوفيه ـ ۲۰۰۵