آرشیف

2014-12-5

استاد غلام حیدر یگانه

درز هـای زمین و زمان در بلغاریا

شب دو شنبة گذشته، 22 ماه می (دوم جوزا)، ساعت 58/2، صوفیه از تنبیه زمین لرزه یی که کانون اصلی آن 20 کیلومتر دور تر، در شهر پِرنِیک بود، از خواب پرید. هیبت این بیدارباش، بیشتر از شش بار، ریشتر را معلق داد. مردم، در حال به کوچه ها دویدند و بسیاری از آنان، شبیخون را در زیر چتر آسمان و یا پناه تنگ موترهای خویش، متحمل شدند.
اما، ساعاتی از این اضطراب نگذشته بود که پیش بینی های بیمناک در انترنت، اندیشه ها را بیشتر از پیش، لرزاند. این تهدید که بی پیشینه و واهی هم نیست، بر پایة خروارها گاوسنگ صیقلی در شیب های کوه وِیتُوشا، مشرف بر صوفیه استوار گردیده است. شماری از دانایان، این پیام آوران خفته را همچون نفرین نامة سرزنش آمیزی می دانند که از قعرِ آتشفشانی قهار در دوران کهن بعنوانی بلغاریای امروز گسیل گردیده است. و مدعی اند که روزی آن کورة افسرده و خموش، زبانه خواهدکشید و همه چیز را به خاکستر مبدل خواهد کرد. آنان، وقوعِ زلزله یی با هفت درجة ریشتر یا بالاتر از آن را که باید بزودی روی دهد، بعنوان اولین بهانه برای تحقق این هنگامه، مطرح کرده اند و هیچ شکی ندارند که در جویی که روزگاری آبی رفته است، باز هم خواهد رفت.
در فرداهای بعدی، پس لرزه های بی وقفة این زمین لرزه، شهر پرنیک و اطراف آن را خیمه نشین ساخت و آب بیشتری به آسیاب این نظریة بدبینانه ریخت. در این حال، نخست وزیر بلغاریا مجبور شد که با آقای نِیکولای مِیلاشِف، رئیس نهاد جیوفیزیک اکادمی علوم این کشور در تلویزیون ظاهر شود و از مردم بخواهد که نه به اینترنت و افواهات، بلکه به داده ها و استنتاجات علمی، اعتماد کنند.
البته، سخنان آرامش بخش زلزله شناسان، در باب حرکات و سکنات زمین، اصولاً بر عبارات «امیدواریم»؛ «احتمالا»؛ «ممکن است»… متکی است و آقای نِیکولای مِیلاشِف هم هنگامی که محبور شد نظر نهایی اش را در مورد راه و روشِ این زمین لرزه طی روزهای بعدی، ابراز نماید با لبخند متواضع، اظهار داشت که البته، آخرین حرف را در این مورد، فقط خودِ زمین خواهد زد؛ نه من و یا کسی دیگری.
ولی لطیفة بلغاری، مطمئن تر از دولت و اکادمی علوم و فراتر از کوه وِیتُوشا، ظاهر شد و با لبخند رندانه، سعی کرد تا درز های بیشمار زمین و خانمان های ترکیده را بهم آورد. موج های سبکبال بذله، پهن ترین ستونی شد تا سقف لرزان کشور و گفتمان ملی را در این بحران، استقامت بخشد و مناسب ترین دستاویز و راهگشاترین رویکردِ اخبار و رسانه ها گردد:
وقتی فردا به اولین همکار بلغاری ام، روبرو شدم، گفت: شب گذشته خودخواهان پایتخت به جاده ها ریختند تا اعتراض کنند که چرا کانون زمین لرزه به جای این که در صوفیه باشد در پرنیک بوده است.
روزنامه یی نوشت: گروهی از مردان خشمناک در شهر پِرنِیک با بیل و کلند خویش، حرکت کرده اند و از هرکس، برای شناسایی ریشتر (1) و دستیابی به او طالب اطلاعات مؤثق هستند.
دیگری در «فیس بوک» از مرزهای معمولی لطیفه سرایی در ملای عام نیز گذشت و نوشت: با شرمساری از مردم سراسرِ جمهوری بلغاریا، بابت تکان های شبِ 22 ماه می، عذرخواهی می کنم.
 
اما بخشی از جامعة بلغاری، هر لبخند ناسنجیده و تفسیر بی هنجار از زمین لرزه را مایة شور بختی در آینده می داند. همسایة ما که نظامیِ بازنشسته یی است، با نگرانی و جدیت، توصیه می نماید که نباید با پراکنده گویی ها، قوانین طبیعت را تحقیر کرد و موجب برانگیختن خشم بیشتر آن گردید.
در این میان اگرچه سران کلیسا، هیچ دست مستقیمی در تسکین دلهره ها نداشتند، ولی بی تردید، کسان فراوانی هستند که غمگینانه می گویند: «هرچه نوشته اند، همان خواهد شد.»
 
آری. همچنان که رویداد های خطیر، جوامع را به سوی یکدستی و یکرنگی می رانند، در عین حال، مرزهای نامرئی و لرزان گروه های روحی و فکری را نیز در آن، برملا می نمایند. زلزالها و تَرک های زمین و ستون و سقف هزاران خانه، در همدلی قراردادی جامعة بلغاری نیز راه یافت و با اندک توجه می توان در این تلاطم بی مهار با زورق های گوناگونی برخورد که هریک به عزم نجات با دستپاچگی به سویی پارو می زنند.
 
دیده ها و شنیده هایم را با نقل رأی یکی از کارشناسان به پایان می برم که در این سرگشتگی، راه بدیعی زد و بعد از راهنمایی های مفید جهت نجات محصور ماندگان از مکان های زلزله زده، خاطر نشان کرد که بالآخره، مرگ هم حقیقت است و اگر همه تلاش های برای نجات به جایی نرسید، باید شجاعانه با آن روبرو شد.
این عبارات صادقانه، گفتی تاجایی به گَردِ توصیة درخشانِ ابوالمعانی بیدل می رسد که فرمود: بجز کشتی شکستن، ساحل امنی نمی باشد / که این دریا فروبردست از وسعت، کران ها را.
 
صوفیه ـ 5 جوزای 1391 ش
 
 
ـــــ
(1) چارلز فرانسیس ریشتر، دانشمند امریکایی که در سال 1935، قدرت زمین لرزه را سنجش کرد و واحد شدت زمین لرزه به نام وی مسما است.