آرشیف

2020-3-20

رفعت حسینی

دایم الخمر و حافظ قرآن

 

نام کامل حافظ اینست: خواجه شمس الدین محمد حافظ

( خواجه (لقب)، در معنای قدیمی‌تر خود به معنای سرور است: مانند خواجه نظام‌الملک طوسی، خواجه عبدالله انصاری، خواجه نصیر طوسی
خواجه (جنسی)، به مردانی گفته می‌شود که عقیم شده‌اند و توانایی تولید مثل جنسی را ندارند. )
حافظ درسخنوری بگونهءغزل توانا،امردبازی طبیعی وشرابخواره یی کسبی مگرقهاربود.
خیام خموش سخنورهمروزگارافغانستان که باواقعیت نویسی همتباراست،نگاشته یی دارد بنام « غزلی از بچه بازی های حافظ »که آنرا درپایین جاداده ام.
پیش ازخوانش آن پرسشی دارم :
قصیده سرایی وشعرنگاشتن درمدح لندهوران وستمگرانی چون محمودومسعودغزنوی وضیاالحق پاکستانی وقسیم فهیم مجاهداسلامی ، رذیلانه وافتضاح کامل است یا غزل گفتن برای یک بچهء مغبول سکسی؟ فرخی ومنوچهری وخلیل الله خلیلی وحیدری وجودی رذیل تروبیشترمفتضح هستند یا حافظ؟یاهمه؟
وسرودساختن برای حزب خلق چی گونه دهشت میباشد؟:
بخش یکم.
نبشته از
خیام خموش
[غزلی از بچه بازی های حافظ
عاشق روی جوانی خوشِ نوخاسته ام
وز خدا شادی این غم به دعا خواسته ام
عاشق و رند و نظربازم و میگویم فاش
تا بدانی که به چندین هنر آراسته ام
شرمم از خرقهء آلوده خود می آید
که بر آن وصله به صد شعبده پیراسته ام
خوش بسوز از غمش ای شمع که امشب من نیز
به همین کار کمربسته و برخاسته ام
با چنین خبرتم از دست بشد صرفهء کار
در غم افزوده ام آنچ از دل و جان کاسته ام
همچو حافظ به خرابات روم جامه قبا
بو که در بر کشد آن دلبر نوخاسته ام
وتشریح لغات
پایان نگاشته خموش.]

بخش دوم.
میدانم که عنوانِ برگزیدهء خموش تکاندهنده وبرای <افراطی ها > درآغازناپسندیده است. مگردرایران وافغانستان، باصطلاحِ عوام «ناروا» هارا بخورد {آگاهان وناآگان} داده اند. درمورد شاعرانیکه آدم های نورمال وبسیار ساده بوده اندواندیشه هایی برترازدیگران نداشته اندوفقط توانمندی سرایش شعرداشته اند، خرافاتی بوده اند.
به ساده اندیشی بنام شمس الدین محمد حافظ ،لقب های خرافاتی لسان الغیب، رند مغان، پیرخرابات را[حواله]نموده اند.درایران کتابهای فروانی ، بیشرینه متکی برروایات وحکایات نامستند وبدورازدانشهای اجتماعی درکشورهای متمدن ،درپیرامون زندگی وپندارها وباورهای حافظ نگاشته شده است.
شعرهای وی را بگونه خرافات شرقی وعرفان اسلامی ،تعبیرها وتوجیه ها وتفسیرهای نابجا وناحق نموده اند مگربدینوسیله ،به نان وآب ونام و«نوا»یی رسیده اند.
واینست تصویرخیالی و[ناراستین] وی درمخیلهء باشندگان جغرافیای لسان پارسی
تنهاوتنهاتمایزحافظ ازانسانهای ساده جامعه والبته شاعران دیگردرلسان پارسی، برخورداری وی از توانمندی وتخیل ویژهء شاعرانه بود.مگراین حافظ ، بهیچوجه ،اندیشه هاوباورهای حیران کنندهء یک انسان خردمند را نداشت. آدمی بسیاربسیارمعمولی ، باباورهای معمولی،بافکرت وفطرت خیلی معمولی وپندارهای بسیاربسیارساده بود.
حافظ ، حافظ قرآن وتا ژرفناوپهنای باورهایش <مسلمان> بود.میگفت:
ندیدم خوشترازشعرتوحافظ
به قرآنی که اندرسینه داری

حافظ بچه باز وشرابخوارهء قهاری بود. دانش امروزبوی الکلیک میگوید.
حافظ دربرابرزورمند وپولدار(ازجمله شاه شجاع) ، سفیه وخایه مال وچاپلوس مطلق بود.
خایه های شاه شجاع را بدین سان مالیده است:
جبین وچهرهءحافظ خداجدامکناد
زخاکِ بارگه کبریای شاه شجاع
..
هرچند همجنس بازی وروابط جنسی بین آنان،دردنیای منکشف وپیشرفته ، ازدریچه پژوهشهای دیرینه دردنیای دانش، موضوعی پذیرفته شده است.چند سال پیش وزیر خارجه آلمان Guido Westerwelle وشهرداربرلین Klaus Wowereitهردو همجنس بازبودند .
وهمجنس بازی وبچه بازی درایران وافغانستان وپاکستان وهند موضوعیست مانندآب خوردن وتنفس کردن.
آیا صوفی غلام نبی عشقری وسلطان محمودغزنوی بچه بازنبودند؟