آرشیف

2021-4-1

محمد اسحاق ثنا

داغ گل 

بهار میهنم غم میفزاید 

سرشک دیده پیهم میفزاید
چمن در ماتم‌ بلبل تپیده
در آنجا هم گلی اندوه چیده
شقایق از گلستان رفته برباد
ز داغ گل بود بلبل به فریاد
نسیم صبحگاه از دود و باروت
که بویش خفقان آور چو آزوت 
نوای نی ز چوپانش نیاید 
که تا یک لحظه غم از دل‌ رباید
دهان غنچه ها از ابر باران 
دمی افتد شود تا باز و خندان
بدشت خواجه الوان لاله مرده 
نبینی ارغوان دیگر تو زنده
دگر پغمان ما جوشی ندارد 
دیگر بی باده مدهوشی ندارد
دگر نی جاده و نی کوچه مصوون 
جگر های همه چون لاله پر خون
نباشد امنیت در شهر و جاده 
نه در استالف و نی به  قرغه
بهار صلح آید کاش دیگر 
بروید گل به گلشن تازه و تر 
محمد اسحاق ثنا
ونکوور کانادا
۰۱/۰۴/۲۰۲۱