آرشیف

2017-9-3

دکتور محمد انور غوری

داعیهٔ ننگ و غیرت

ننگ – معادل شرم ، حیا ، خجلت ، عار، سرافکندگی ، شرمندگی و نیز به معنی بدنامی ، بی آبرویی ، رسوایی ، فضاحت ، فرومایگی و زشتی است .
غیرت – تلاش در نگه داری آنچه حفظش ضروری باشد. غیرت از شجاعت ، بزرگمنشی ، قوت نفس ، خویشتن خواهی فرد و اجتماع در قالب فرهنگ و عادات آن تعبیر میگردد . اغلباً دین ، ایمان و عقل سلیم تعیین کنندۀ غیرت است . انسان مسلمان نسبت به قواعد دینی حساس، جدی و محافظ می باشد. غیرت و بی غیرتی در اسلام به میزان پایبندی از قواعد و سجایای دینی متمایز می گردد. غیرتی که با آموزه های دینی همخوانی نداشته باشد ، تجلی منفی دارد و باطل است . در جوامع مختلف ، بیشتر افراط و تفریط از غیرت با محدودیت های محیطی و رسوم نامشروع ، لحاظ شده است.

در ذیل چند مورد تعابیر عامیانۀ غیرت (قسماً از مشاهدات خودم) یاد آوری میگردد:
روی بند دست یکی از همصنفی هایم در پوهنتون کابل(چهل سال قبل) ، داغ یک زخم دیده می شد ، او می گفت وقتی نوجوان بوده ، با رفقایش مسابقۀ غیرت داده ، قوغ آتش را روی دستش گذاشته و برای پانزده دقیقه آن را تحمل کرده ، یک سوختگی عمیق در آن ایجاد شده و تا شش ماه بعد تحت تداوی قرار داشته ، اما در مسابقۀ غیرت برنده شده بود.
ارباب یک محله در مجلسی از نمونه های غیرت پدر کلانش با افتخار یاد آوری می کرد می گفت « خدابیامرز، آن چنان با غیرت بود که وقتی غیرتش به جوش می آمد، بینی اش مانند نول عقاب کج می شد، بخود نمی فهمید، فحش می گفت و هرچه پیش رویش می آمد خراب می کرد» .
در بعضی مناطق هند و پاکستان وقتی زن و مرد در فعل زنا متهم می شوند، مجلس غیرت محل فیصله می کند تا 10 نفر مرد از متعلقین زن، به زنانی از خانوادۀ مرد زانی (خواهر، مادر و زنش) پیش چشم مردم آشکارا، تجاوز کنند.
به روایت تاریخ در کشور ما، شخصی به دربار پادشاه تقرب داشته، برادرش به اتهام سوء قصد به جان شاه دستگیر می شود، وی به عنوان غیرت و حفظ آبرویش در دربار، وارد محبس شده، برادر را به قتل می رساند.
در بعضی مناطق وقتی شخص جوانی وفات می کند، خانم وی را کسی دیگری تزویج کرده نمیتواند به جز یکی از برادران متوفی و این علامت غیرت پنداشته می شود. کسی خود را، با افتخار از خانوادۀ «قهرمان شتردزد» معرفی می کرد و می گفت : پدر کلانش از درۀ خیبر تا تورخم جلودار شتران کاروان انگلیس بوده، وقتی یک نظامی انگلیس بر او قهر شده بوده، غیرت جلودار به جوش می آید و شب هنگام یک شتر آنهارا دزدی می کند و به محل دیگری می برد، از همین سبب به « قهرمان شتردزد» ملقب می گردد.
در پوهنتون یکی از ولایات، تعمیری مجهزی به عنوان « لیلیۀ نسوان» ساخته شده، اما از آن ولایت یک دختر هم درلیلیه زندگی نمی کند، گفته شده که « مسئلۀ ننگ و ناموس است، مردم آنقدر بی غیرت نیستند که دختر را به پوهنتون بفرستند». بعضی قبایل خیال می کنند که قبیلۀ متعلق به آنها باغیرت ترین مردم هستند، همیشه با قبایل همجوار محل خودشان در تنازع به سر می برند، مسلح می باشند، انتقام های مترادف و دشمنی های مسلسل در میان آنها ادامه پیدا می کند.
شخصی بعد از چهل سال ماموریت در کابل، به زاد گاهش در یک ولسوالی بر می گردد و بعد از جنجالهای زیادی با برادرخود زمین پدری را تقسیم می کند . درقسمتی که به او تعلق می گیرد حدود 60 نهال میوه دار موجود است، غیرت برادرمقابل به جوش می آید، شب هنگام همراه پسرانش تمام نهالها را با تبر قطع می کنند زیرا که آنها را خود شان نشانده بوده اند.
کسی را از یکی از ولایات می شناسم که سی سال قبل در کابل عسکربود، به اتهام ارتباطش با مجاهدین، توسط دولت دستگیر شد و در پلچرخی محبوس گردید. چون به خانه بر نگشت، مجاهدین محل، او را تکفیر کردند، فیصله شد که زنش را به شوهر دهند، خانواده به خاطر حفظ غیرت، زن نامبرده را به برادرش به عنوان زن دومی تزویج نمودند. چند سال بعد شخص رها می شود و با سند رهایی از محبس به خانه بر می گردد، با دیدن او همه اعضای خانواده می گریستند، زیرا کار از کار گذشته بود.
به نظر بعضی ها غیرت انسان از کشالۀ بروتش آشکار می گردد. تعدادی عقیده دارند که شملۀ دراز و کاریکاتوری علامت غیرت مرد است. عدۀ خیال می کنند، غیرت یعنی ایستاده شدن پای حرفی که خود شخص گفته باشد ولو معقول و مشروع نباشد «مردهاره قول است». در باغ بابر، از شخصی شنیدم که می گفت« کسی که بودنه جنگی نکرده باشد اصلاً غیرت ندارد». بعضی عقیده دارند، افرادی که در مجالس کج بحث، کج مرض، منفی باف، دارداری و لافوک باشند، بسیارغیرت دارند . کسانی به عنوان عیار، لات یا دانگوی بحیث غیرتی، کار های می کنند که دیگران نتوانند مثلاً یکی پیش روی مردم بقه ای را با اشتهاجویده قورت میکند و دیگری چلپاسه را میخورد، بلی تعابیر غیرت زیاد اند و اصالت آن کم.
نتیجه گیری : هر غیرتی که با ضوابت مشروع هم آهنگ نباشد، عین بی غیرتی، بی ننگی، پستی و جهالت می باشد، بس خلاص.