آرشیف

2015-1-28

خیراحمد ساغرمل

داستان خشونت بـــر زنان؛ از ستاره خونین تا اعدام صحرایی زنان در ارزگان

 

از آغاز هفته بزرگداشت از روز جهانی حقوق بشر در افغانستان، رویداد های تکان دهنده ای خشوت بر زنان در گوشه وکنار این کشور مشاهده شده است.
سرآغاز خشونت، رویدادی بود که در هرات فراگیر شد؛ ستاره نخستین زنی بود که در اولین روز های هفته ی بزرگداشت از حقوق بشر لب و گوش اش از سوی شوهر اش بریده شد.
در پیوند به این رویداد برخی از فعال های مدنی و حرکت های سیاسی در هرات با حامی های خود به خیابان بیرون شدند و شعار توقف خشونت را سر دادند؛حتی رییس شورای ولایتی هرات در یک شعار احساسی از مرد بودن خود استعفا کرد.
هنوز این مردم، گرم سر دادن شعار بودند که جسد یک زن دیگر را به بیمارستان مرکزی هرات آوردند که گویا از سوی بستگان اش حلق آویز شده بود.

داستان خشونت بر زنان؛ از ستاره خونین تا اعدام صحرایی زنان در ارزگان

مرکز غرب کشور در گرما گرم رویداد ستاره غرق بود که ناگاهان زن دیگر در استان بادغیس به وسیله ضربه تبر جان باخت.
گزارش های اولیه بیانگر این بود که این زن نیز به وسیله ای شوهر در یک منطقه ای تحت نفوذ گسترده ای طالبان کشته شده است.
همه حیرت زده به چند وچون این رویداد ها بودند که دو زن دیگر در استان ارزگان افغانستان از سوی طالبان به حکم یک دادگاه صحرایی حلق آویز شدند.

اما اینها اولین رویدادهای خشونت بر علیه زنان افغانستان نیست و شاید هم آخرین نیز نباشد؛ کمیسیون مستقل حقوق بشر در غرب کشور اعلام کرده، روزانه یک رویداد خشونت علیه زن در کمیسیون های حوزه غرب ثبت می گردد. 
خشونت در واژه نامه دهخدا به معنای "سخت رویی،درشتی و زبری" آمده است.کنش و واکنش به عنوان یک غریزه¬ی انسانی همیشه در او وجود داشته است.
اما چرایی مسئله اینجاست که سبب خشونت بر زنان نسبت به مرد ها چرا بلند تر است؟
برخی ها که این مسئله را به سیر تاریخ پیوند می دهند می گویند، دید جنیستی به زن همواره در رده های پایین تر از مردان قرار داشته است.
آیین های متفاوتی که از حوزه عرب برخواسته هم واره زن را به عنوان موجودی" پس از مرد" شناخته است.دولت های گذشته نیز همیشه در انحصار مرد ها بوده و همین دولت ها به زن به عنوان ابزار جنسی می دیده اند.
حالا اگر خواسته باشیم سبب های خشونت را در یک تارنما بزرگتر معرفی کنیم شاید از حوصله این مقاله بیرون باشد اما می توانیم به کلید مورد های این موضوع اشاره های داشته باشیم.
افغانستان به دلیل خانه جنگی ها هم واره در بحران به سر برده است ؛ بحران هایی که هم واره در تاریخ، ناقل خشونت نیز بوده اند.
ژان ژاك روسو می گوید: "انسان در محیط طبیعی، موجودی مهربان، شاد و خوب است. قیود اجتماعی او را مجبور به پرخاشگری و فساد می كند."
این نظریه و نمونه های دیگر به جنبه اكتسابی یادگیری پرخاشگری تأكید دارند، همچنانكه فرزند خانواده خشن هرگز مهربان و صبور نخواهد بود.
یا به زبان ساده تر عاقبت گرگ زاده گرگ شود. انسان هم واره در فرایند اجتماعی خیلی از مورد ها را می آموزد؛افغانستان به عنوان بستر مناسب رشد خشونت و خشونت به عنوان یک پدیده اکتسابی از نسل به نسل دیگر افغانستانی ها منتقل شده است.
کشور های جهان سومی هم واره در صدر فهرست خشونت ها هستند، ازخشونت های گروهی آغاز تا خشونت های خانوادگی؛ پایین بودن سطح دانش خانواده ها دراین گونه جامعه ها نیز همواره سیر تندتری برای رشد خشونت ها بوجود آورده است.
یورگمن، روان کاو سویدنی در توضیح علت اعمال خشونت در تمامی خانواده ها بر نقش عوامل فردی تأکید می کند؛ او نشان می دهد، در خانواده هایی که اعضای آن خود در معرض خشونت قرار گرفته اند، احتمال بروز خشونت و یا تن دادن به آن به مراتب بیشتر است. همچنین در میان شخصیتهای پرخاشگر و خود شیفته نیز احتمال بروز خشونت بیشتر است.1
اگربه واژه ای خود شیفته را دقت کنیم، این مورد در افغانستان بیشتر خود را برجسته خواهد کرد.شهروندان افغانستان وبه گونه¬ی ویژه مرد های این کشور بیشتر مواقع دچار خود شیفتگی می گردند که پیامد های ان برای خود و خانواده های آنان ناگوار تمام می شود.
به گونه تکرار می خواهم بیان کنم که یکی از سبب های عمده بروز خشونت بر زنان دید جنسیتی است که همیشه از دریچه های متفاوت وبا نگاه برتری جویانه به زن چشم دوخته شده است.
برداشت ها از مذهب نیز گاهی برای رشد این مورد بی ثمر نبوده است. در کتاب تورات، زن در نگاه توراتی جنس دوم است. داستان " آدم و حوا " در بردارنده موضوعاتی، حس تقدم در این گیتی با مرد بوده و در واقع عامل وسوسه زن است.در این کتاب زن پدیده ای است که از مرد (آدم) گرفته شده و در انجیل مسیحیت همانطور راه نجات آدم از زندان دنیا مستلزم آن است که آدم از زن پرهیز کند.
همینطور مفسران، استدلاهای متفاوتی از نگاه قرآن نسبت به زن ارایه کرده اند، مثلا در آیه 34 سوره نساء آمده است: "اگر از نافرمانی آنان بیمناکید، باید نخست آنان را موعظه کنید اگر مطیع نشدند از جایگاه آنها دوری کنید و اگر باز مطیع نشدند، آنان را تنبیه کنید. چناچه اطاعت کردند دیگر حق ستمی ندارید…" برخلاف آنچه که اکثر مفسران معتقدند که این آیه لزوم تنبیه زن نافرمان را از جانب شوهرش توجیه می کند،برخی ها استدلال می کنند که مقصود این نیست که شوهر مستقیم و بلا واسطه مبادرت به زدن و تنبیه بدنی زن بکند.2
در کنار این مورد عوامل اقتصادی نیز سبب بروز خشونت شده است.در گزارش های اولیه در مورد بریده شدن لب و بینی ستاره پولیس اعلام کرد شوهر این زن می خواست طلا های ستاره را برای فروش با خود ببرد که با مخالفت زن اش روبرو می گردد.
این مخالفت درِ خشونت را باز می کند و سبب از دست رفتن لب و بینی ستاره می شود.
سطح فقر درافغانستان فرا گیر تر از خانواده ستاره است؛ بانک جهانی پیشتر اعلام کرده بود، 36 درصداز مردم افغانستان زیرخط فقر زندگی می کنند از سوی دیگر سازمان شفافیت افغانستان اعلام کرده که اقتصاد در افغانستان به دست سیاست گردان ها و صاحبان قدرت است.
این دو مورد پدیده خشونت را پیچیده تر می کند و لازم است تا در مرحله اول مردم و در مرحله دوم دولت برای برداشتن فقر از سطح جامعه و با مراجعه به کارشناس های مطرح اقتصادی افغانستان و دنیا تلاش های با ثمر را آغاز کند.
جنگ به عنوان یک پدیده بد تر از همه، دامنه خشونت را گسترده تر کرده است. افغانستان به عنوان تخته¬ی خیز قدرت جویان به هدف های بزرگتر؛ همیشه در گیر جنگ های گاه تحمیلی و گاه خود خواسته بوده است.
ناآگاه از این مورد که شیرازه ملت را جنگ به نابودی می کشاند، همیشه تلاش شده که دامنه جنگ وسیع ترگردد و خواسته های ناپاک در افغانستان عملی گردد.
جغرافیایی خشن ، کوهستانی و خورد خوراک غیر معیاری نیز به عوامل بالا پیوسته و ملت را به یک نا برابری تمام عیار روبرو کرده است.
در تمام دنیا دولت به تنهایی نتوانسته چالش های سر راه خود و ملت را بردارد و هم چنان ملت نیز روی دیگر این سکه است.نیاز به ان است تا تلاش های فراگیر روی براندازی خشونت صورت گیرد و درسطوح مختلف این مورد جدی گرفته شود.
در کلیت مسئله، آموزش درست مرد ها و زن ها از حقوق اولیه شان، با درک احساس درست آموزش دهنده ها از بحرانی بودن خشونت و برداشتن چالش های فقر و امنیت شاید بتواند تلاش را به کاهش حداقلی خشونت علیه زنان رهنمایی کند.
دولت افغانستان نهاد های مختلفی را برای جلو گیری از خشونت ایجاد کرده و نهاد های امداد رسان دولت های غیر نیز، هزینه های سنگینی را در این راه به مصرف رسانده اند.
اگر این جریان ها مدیریت شان تغییر نکند، کما اینکه جلو گیری از خشونت راه را به جای باز نخواهد کرد بل مرحله واگیری خشونت علیه زنان آغاز می گردد.
نیاز است تا تمام نهاد های مردمی و دولتی برای جلوگیری از خشونت هماهنگ تر و با نگاه علمی تر نسبت به این پدیده حرکت کنند. 
با یک حرکت جدی و با واقع بینی نسبت به ساختارهای جامعه می توان گامی در راه کاهش خشونت بر زنان برداشت، حرکتی که در دراز مدت منجر به تغییر نسبی نگاه ها نسبت به زن و مطرح شدن اش به عنوان موجودی مورد احترام در خانواده و در مرحله بزرگتر، در سطح اجتماع گردد. موضوعی که نیاز به نگاه بنیادی و جامعه شناسانه نسبت به پدیده خشونت بر زنان دارد.

منبع:1 . 2 سایت تبین مقاله خانواده