آرشیف

2020-4-1

رفعت حسینی

دادگری عقلانی بر شعر پارسی

برآنم که برای نخستین بار برشعرپارسی دادگری عقلانی نماییم. پُف ها کرده اند که این شاعران ازشمار«گوهر» های ارجناک شعر {خجستهء لسان پارسی} واز مفاخر شعرجهان می باشند:

۱/ انوری

۲/عنصری

۳/ فرخی

۴/ قاآنی

۵/ منوچهری

درپایین سد قصیده از۲۰۸ قصیده یی که انوری ابیوردی در سراسر زندگی خویش سروده است،لست شده اند.

 

آیا انوری آنگونه بی معرفت وگوساله وخربود که نمیدانست وظیفهء وی ستایش ظالم نیست؟؟

 بیقین می فهمید مگرشیادوچاکربود. برای پول ظالم می نوشت نه خودوی.

مسوولیت شاعررا نمیدانست!

برخی ها بنابرعامل زمان اینگونه شاعران را تبرئه مینمایندمگر اینگونه تفکرگریزکردن از مبارزه دربرابربیداد است.

 از۱۳۵۷ تا ۱۳۹۹ نیزشاعرانی درمدح حزب خلق وجهاداسلامی ودروصف فهیم قسیم وربانی ومسعودسرودند.

اگرچنین اشعاری سبب فخرهستندپس معنی هنروادبیات دردنیای مدنی را یک سگ گشنه خورده….

تمام قصاید انوری رامیتوانید درسایت گنجوربخوانید.

..

همه قصاید انوری درمدح ووصف ستمگران ومستبدان آنروزگارکه درحوزه زندگانی وی میزیستند ، نگاشته شده اند.

یک قصیده در ستایش اسب ناصر الدین ودر مدح او،

یک قصیده در مرثیهٔ سیدالسادات مجدالدین ابی‌طالب‌بن نعمه،

قصیده شماره ۳۰ در وصف عمارت ناصرالدین طاهر،

قصیده شماره ۵۸ – در تعریف قصر و عمارتی که ناصرالدین در باغ ساخته بود،

قصیده شماره ۷۳ – در صفت بغداد و مدح ملک الامرا قطب الدین مودود شاه،

قصیده شماره ۸۳ – در تعریف عمارت و مدح صاحب ناصرالدین طاهر،

قصیده شماره ۱۰۴ – در عذر کم‌خدمتی ومدح امیر مودود احمد عصمی،

قصیده شماره ۱۳۶ – در تهنیت ماه رمضان و مدح مجد الدین ابوالحسن عمرانی،

قصیده شماره ۱۸۴ – در صفت قصر و باغ منصوریه و مدح ناصرالدین طاهر،

تمام متون این ۱۰۰قصیده را میتوانید مرورنمایید.

آیا شعرهایی این چنین، ازسرزمین چاکری ومزدوری به بیدادواستبدادونابرابری وبی فرهنگی وبیگانه با مدنیت، شایستگی دارند که بایستی به آن مباهات نمود؟

.

گنجور

قصاید

انوری » دیوان اشعار»

فهرست شعرها به ترتیب آخر حرف قافیه گردآوری شده است. برای پیدا کردن یک شعر کافی است حرف آخر قافیهٔ آن را در نظر بگیرید تا بتوانید آن را پیدا کنید.

مثلاً برای پیدا کردن شعری که مصرع چین سر زلف تو رونق عنبر شکست مصرع دوم یکی از بیتهای آن است باید شعرهایی را نگاه کنید که آخر حرف قافیهٔ آنها «ت» است.

دسترسی سریع به حروف

ا | ب | ت | د | ر | ز | س | ش | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی

ا

قصیده شماره ۱ – در مدح علاء الدین ابوعلی الحسن الشریف: سپهر رفعت و کوه وقار و بحر سخا

قصیده شماره ۲ – در مدح امیر اجل ابو علی علاء الدین حسن: سپهر رفعت و کوه وقار و بحر سخا

قصیده شماره ۳ – در مدح شاهزاده عمادالدین: ای داده به دست هجر ما را

قصیده شماره ۴ – در مدح وزیر: ای قاعدهٔ تازه ز دست تو کرم را

قصیده شماره ۵ – در مدح امیر سید مجدالدین ابوطالب: زان پس که قضا شکل دگر کرد جهان را

قصیده شماره ۶ – در مدح عمادالدین فیروز شاه: باز این چه جوانی و جمالست جهان را

قصیده شماره ۷ – در مدح خواجه ناصرالدین طاهر: نصر فزاینده باد ناصر دین را

قصیده شماره ۸ – در مدح ناصرالدین ابوالفتح: صبا به سبزه بیاراست دار دنیی را

ب

قصیده شماره ۹ – در مدح صاحب مجدالدین ابوالحسن عمرانی: اینکه می بینم به بیداریست یارب یا به خواب

قصیده شماره ۱۰ – در مدح ناصرالدین طاهر: چون وقت صبح چشم جهان سیر شد ز خواب

قصیده شماره ۱۱ – در مدح صاحب ناصرالدین طاهر: گشت از دل من قرار غایب

قصیده شماره ۱۲: ای سخا را مسبب الاسباب

قصیده شماره ۱۳ – در مدح مجدالدین ابوالحسن عمرانی: ای جهان عدل را انصاف تو مالک رقاب

قصیده شماره ۱۴ – در مدح ابوالمعالی مجدالدین بن احمد: ای از کمال حسن تو جزوی در آفتاب

قصیده شماره ۱۵ – در مدح خاقان اعظم کمال‌الدین: ای از رخت فکنده سپر ماه و آفتاب

ت

قصیده شماره ۱۶ – در مدح خاقان اعظم عمادالدین پیروزشاه: ای زمان شهریاری روزگارت

قصیده شماره ۱۷ – در مدح ضیاء الدین اکفی الکفاة مودودبن احمدالعصمی: آخر ای خاک خراسان داد یزدانت نجات

قصیده شماره ۱۸ – در مدح ناصرالملة والدین ابوالفتح طاهر: اگر محول حال جهانیان نه قضاست

قصیده شماره ۱۹ – در مرثیهٔ سیدالسادات مجدالدین ابی‌طالب‌بن نعمه: شهر پرفتنه و پر مشغله و پر غوغاست

قصیده شماره ۲۰ – در مدح سلطان سنجر: ملک مصونست و حصن ملک حصین است

قصیده شماره ۲۱ – در صفت خزان و مدح ناصرالدین ابوالفتح طاهر: روز می خوردن و شادی و نشاط و طربست

قصیده شماره ۲۲ – در مدح قاضی حمیدالدین بلخی: صدری که ازو دولت و دین جفت ثباتست

قصیده شماره ۲۳ – در مدح خاقان اعظم پیروزشاه: شاها زمانه بندهٔ درگاه جاه تست

قصیده شماره ۲۴ – در مدح مجدالدین محمدبن نصر احمد: گرچرخ را در این حرکت هیچ مقصدست

قصیده شماره ۲۵ – در مدح ملکان غور شهاب‌الدین و ناصرالدین حسن محمود: عرصهٔ مملکت غور چه نامحدودست

قصیده شماره ۲۶ – در مدح امام اجل عالم صفی‌الدین عمر گحجواری: زمانهٔ گذران بس حقیر و مختصرست

قصیده شماره ۲۷ – در مدح صاحب ناصرالدین و تهنیت منصب: منصب از منصبت رفیع‌ترست

قصیده شماره ۲۸ – در مدح صدر سعید خواجه سعدالدین اسعد و عرض اخلاص: منت از کردگار دادگرست

قصیده شماره ۲۹ – در مدح ناصرالدین طاهر و توصیف عمارت وی: می بیاور که جشن دستورست

قصیده شماره ۳۰ – ایضا در وصف عمارت ممدوح: یارب این بارگاه دستورست

قصیده شماره ۳۱ – در مدح دستور معظم ناصرالدین طاهربن المظفر گوید: ای ملک بهین رکن ترا کلک وزیرست

قصیده شماره ۳۲ – در مدح خاقان اعدل ابوالمظفر عمادالدین پیروز شاه: نوش لب لعل تو قیمت شکر شکست

قصیده شماره ۳۳ – در شکایت فلک و مدح صدر سعدالدین: تیر ستم فلک خدنگست

قصیده شماره ۳۴ – در مدح کمال‌الدین محمود خال: اگر در حیز گیتی کمالست

قصیده شماره ۳۵ – در مدح خاتون معظم صفوةالدین مریم گوید: هرچه زاب و آتش و خاک و هوای عالمست

قصیده شماره ۳۶ – در مدح جلال‌الدین احمد: ای ترک می بیار که عیدست و بهمنست

قصیده شماره ۳۷ – در وصف ربیع و مدح مجدالدین ابوالحسن عمرانی: روز عیش و طرب و بستانست

قصیده شماره ۳۸ – در مدح مودود شاه زنگی: بازآمد آنکه دولت و دین در پناه اوست

قصیده شماره ۳۹ – در مدح امیر نصیرالدین تاج‌الملوک ابوالفوارس: ملک هم بر ملک قرار گرفت

قصیده شماره ۴۰ – در مدح خاقان اعظم سلطان سنجر: ملک اکنون شرف و مرتبه و نام گرفت

قصیده شماره ۴۱ – در مدح ملک عادل یوسف: ملک یوسف ای حاتم طی غلامت

د

قصیده شماره ۴۲ – در مدح ملک‌الامرا طغرل تگین: طغرل تگین به تیغ جهان را نظام داد

قصیده شماره ۴۳ – در مدح صاحب صدر طاهربن مظفر: باغ سرمایهٔ دگر دارد

قصیده شماره ۴۴ – در مدح ملک بدرالدین سنقر: عید بر بدر دین مبارک باد

قصیده شماره ۴۵ – در مدح ابوالفتح ناصرالدین طاهر: آفرین بر حضرت دستور و بر دستور باد

قصیده شماره ۴۶ – در وصف عمارت ممدوح: این همایون مقصد دنیا و دین معمور باد

قصیده شماره ۴۷ – در مدح امیرالامرا عزالدین طغر لتگین: ایام زیر رایت رای امیر باد

قصیده شماره ۴۸ – در تهنیت نوروز و مدح عمادالدین پیروزشاه: خسروا روزت همه نوروز باد

قصیده شماره ۴۹ – در مدح علاء الدین: صاحبا عید بر تو خرم باد

قصیده شماره ۵۰ – در