2021-10-10
محمد اسحاق ثنا
باد خزان وزید و گلستان خراب شد
صحن چمن مکدر و بی آب و تاب شد
بلبل چنان به گوشهی غم نوحه سر نمود
تا آنکه دل به سینهی تنگش کباب شد
از بس که برگ زرد به صحن چمن بریخت
از وی زمین زرد به رنگ خضاب شد
قمری به یاد سرو چنان گریه سرنمود
از هجر باغ به ناله و در پیچ و تاب شد
میهن به خون تپید ز خصم خزان سرشت
شد تار و مار و در به در و در عذاب شد
با این خزان رنج وطن گر کنی شمار
یک از هزار گشت فزون بی حساب شد
افسردگی ثنا ز خزان در چمن رسید
پژمرده سنبل و سمن و هم گلاب شد
محمد اسحاق ثنا
ونکوور – کانادا
۹ اکتوبر ۲۰۲۱
پر بیننده ترین مقالات
-
سلطان رضیه غوری
-
آب و هوای ولایت غور
-
سرگذشت سیاه موی و جلالی
-
اصطـــلاحــــات و واژه های شیرین لهجـهً غوری
-
شهر فیروز کوه مشهور ترین پایتخت سلاطین بزرگ غوری
-
بیوگرافی شهید محمد رفیق علم
-
ولسوالی های ولایت غور
-
زندگی نامه مختصر مرحوم سید محمد رفیق نادم رئیس بنیاد فرهنگی جهانداران غوری حوزه غرب
-
نثار احمد حبیبی غـوری کیست؟
-
Muhammad of Ghor
مجلات و کتب
جام غور در شبکه های اجتماعی
گزارشات و مصاحبه ها
-
قاری رحمت الله بنیان گزار گروه داعش و سرکرده گروه طالبان ولایت غورطی یک عملیات نیروهای امنیتی افغان در ولایت فاریاب کشته شد
-
کارگاه سه روزه آموزش حقوق بشر و حقوق بشردوستانه برای نیروهای امنیتی و دفاعی در ولایت غور
-
گرامیداشت شانزدهمین سالروز تأسیس کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان در ولایت غور
-
امضاء تفاهمنامه نشر برنامه های حقوق بشری با چهار رادیو در ولایت غور
خزان