آرشیف

2014-11-11

مسعود حداد

خزان زندگانی

دوچشمان خمارش یادم آید
نگاه معنی دارش یادم آید

اگرچندی سوالم درخفا بود
جوابِ آشکارش  یادم آید

نگارم بودچون درختی استوار
شاخه ای میوه بارش یادم آید

چه گیسویی پریشان داشت دلبر
که جَعد موی تارش یادم آید

به لب هایش چه لبخندها دیدم
چهره ای گل عذارش یادم آید

چوبلبل درقفس فریاد میکرد
صدای موج دارش یادم آید

گُلم اندرخزان زندگانیست
بوستان  وبهارش یادم آید

مسعود حداد
11نومبر 2014