آرشیف

2015-2-4

ahaqgo

حکایت سفر خــــواجـــه گان

 

مقدمه:
طوریکه همشهریان اطلاع دارند سال گذشته یکی از قوماندان تا دندان مسلح غیر قانونی بنام فضل احد خان که رئیس وکلان قومی تیمنی در خواجگان است با استفاده از افراد مسلح یک رمه گوسفند را از قریه گر گین چغچران به چپاول بردند که مقامات عالی رتبه حکومت در چغچران در جریان بودند وکاری نکردند. تا اینکه بعدا از اثر عرایض بیشمار ووساطت مخوی سفیدان مردم  تعداد از مواشی به صاحبن  شان بر گشتانده شده.اما مقدار باقیمانده برای مصرف قوماندان کافی نبود.

باردیگررمه دیگری افراد همین قوماندان که زنان را بحکم خود دره میزند ومردان را حبس ابد میدهد قرارگفته شاهدان عینی تعداد1000 گوسفندراارقریه کشکک بلند زی رضا هارا بغارت بردند .این بار خوب بود. .تقریباًبرای تیمنیان مسلح، رضایت بخش بود.بازهم رضاهای بیچاره بایک عالم سروصدابدروازه ولایت رفتند.والی صاحب ولایت فرمودند: این یک موضوع جزئی است؟! بین دوقوم صورت گرفته که خصومت های قبلی باهم داشته اندوماباارتباطات نزدیک ودوستانه ایکه باقوماندان تیمنیان داریم.بزودی حل وفصل میکنیم .

طی یک جلسه عمومی با اشتراک بیسیاری سران اقوام سران وقبایل غورخصوصا رضاها ،تیمنی ها ومهـــــــــــــــری ها و.
بعدازاینکه رئیس تیمنی ها(فضل احد خان) ورئیس رضاها(حاجی عبدالرحمن) مهمانان عزیزمهمان خانه های دولتی وگاهی مردمی بودند. درآن مجلس حضوریافته بودندبرای بعضی دعوت شده گان ازطرف مقامات دولتی بلکه مقام محترم ولایت غوربه افتخارحضورداشت سران سارقین مسلح وتجلیل ازروابط خصوصی شان با والا شان عبدالله هیواد والی غور چپن های زردرنگ توزیع شد که البته بیشترین عنایت وتوجه به جانب مهری هاشده بودیعنی سهمیه چپن پوشان آنها بیشترشده بودبعضی ازتیمنی هااز این نکته شرمنده وبعضی خشمگین شده بودند امااصل گپ که استردادگوسفندان کشککی هابود به مراحل بعدی موکول شد.
 شورای صلح قافله دار اصلی درظاهر بود.. اما بسیاازکارکرد هایش به ریشخند وتمسخر قرارمی گرفت جنگی هم بین تیمنی ها ورضاها شده بود که میگویند دونفر تیمنی ویک نفر رضا کشته شده اما این مهم نبود کسی کشته شده بود یا نه چون اصل هدف این بود که والاشان والی غور بتواند روابط  دوستانه و خصوصـــی اش راباقوی ترین  سر دسته سارقین مسلح محکم  ترسازد چندین باراقدام کرد که مهمان ناخواندۀ این قوماندان شود شود وحداقل آرزوی دیرینه اش راعملی سازد چندین بارپلانهایش معــلوم  نیست  چرا  خنثی  شد.
اما… سرانجام بتاریخ / ؟ /1   /1391 با اشتراک    حدود100  نفردرقالب  25  عدد  موترلکس(رنجر)  وآخرین سیستم وپیشرفته بعد از چندین روزتهیه  وتدارک وآمادگی بطرف خواجه گان حرکت کر دند که متاسفانه ازوجودگیل ولای درراه کمی خاطروالاشان مکدرشده بود  گفتندساعت 11 بجه روزرسیدند  بمهمانسرای عمومی ریاست تیمنی واطاقهای خاصی که از آب چشم بیوه زنان ویتیمان  گل  شده  وبه  بازوی  فقر اء ومظلومین ظالم پرست اعمار شده واز خون مظلومان رنگ وزینت کاری شده بود پذیرای  شدند.
کسی به استقبال والی صاحب نیامد:
حکایت می کنند که رئیس تیمنی هاحضورنداشت  وبرای اینکه خوب به مهمان ها بفهماند که:   که ناخوانده وارد شده مدتی مهمانان را انتظار گذاشت و آتش شوق وصال والاشان والی راتیز تر کند.بلاخره زمان انتظار به سر آمد و دوست خصوصی عبدالله هیواد از دروازه وارد شد همه به احترام به پا خاستند و صحبت ها را نیمه رسمی شروع کردند ریس کمیسیون صلح از طرف فضل احد خان امر به سکوت محکوم به بی کفایتی شد.والاشان والی با یک جسارت وغروری که خاصهً والیان است. رشته سخنان دیگران را قطع کرده گفت :بچه کاکا!مدتی یکسال است که به آرزوی دیداری شما  وبه فکر تشریف آوری به دیار شما بودم که سر انجام اینک موفق شدم که آمدم.ضمناً آرزو مندم که به خاطرمن گوسفندان رضاها را بدهی و ما را شرمنده نسازی-قومندان باغرور گفت :گرچه نظر به کارهای شورای صلح هیچ کس مستحق به چیزی نیست و از ما طلبی ندارد  اما به خاطر شما نه آنقدر که میگویید بلکه هر چه لازم دیدیم به شما روان میکنیم.
  دراین جمعیت مهمان صد نفری تحت رهبیری والاشان والی وقومندان جدیدالتقررامنیه غور معاون امنیت ملی تمام  روسای ادارات و سران قومی  وقومندان محلی حضور داشتند بعد از شنیدن جواب کوتاه قومندان مسلح ریس تیمنیان همه به اتفاق جهت ادای احترام به نان نمک و از جهت تعظیم  به مقام والای میزبان سکوت توام با ترس واحترام کرده اجازه رخصت خواستند فراموش کرده بودند که مهمان ناخوانده خیلی هم ضرورت به اجازه مراجعت یا رخصت ندارد.
بهر حال بعد از مراجعت جناب والاشان والی غور کسانیکه به این افتخار با او شریک نشده بودند مجازات های سنگینی فرمودند بحکم مثل قدیمی:(ازاین که جان بچه را بگیری نانش را بگیری ) چند تای را از کار برکنار کرده وچند تای تنزیل مقام داده و چند تای را تهدید مناسب فرمودند.
این اقدامات بسیار زود وسریع انجام یافت.
خبر برگشت کاروان (رفاقت خصوصی )بسرعت  به شهر چغچران در همین کوچه ها و سرک های عمومی مارپیچ پر از گل و لای پچید-و حتی به ادرات مهم دولتی سرایت کرد. از یکدیگر پرسان سوال و جواب میکردند.
چه کار شد!؟ چرا این کار را کردیم و چرا رفتیم؟ هدف چه بود؟ نتیجه چه شد.چرا رفتیم ؟به کجا رفتیم؟ چه کار داشتیم؟ نزد چه کس با چه دست آورد آمدیم؟ بعضی عصبانی شدند.با آهی عمیق میگفتند:حالا که شد…اما والاشان عبدالله هیواد به هدف رسیده بود کاملاً هم راضی است چون یک دین دیرینه ای را که از پدرش داشت اداکرده بود و آن را رسماً در جلسه خواجه گان با احساس عمیق تکرار کرد :هیچ فراموش نیمیکنم پدرم به وسیله دوازده رس اسپ استقبال شده بود از طرف پدر شما …
پایان داستان این نیست بلکه ادامه آن این است که بعدازمراجعت والی غور تصمیم قومندان فضل احدخان وشورای سارقین وجنایت کاران براین شد که برتمام قریه جات مربوط تیمنی حواله های کمرشکنی وضع شودتابتواندروی برداری واحترام والی راکرده وازطرفی هم برای لشکرمسلح غیرقانونی هزینه فراهم کرده باشد این پروسه برقریه جات تیمنی درحال تطبیق است این حواله های کمرشکنی اخیرازبرکت قدوم والی غوروهمراهانش به حساب می آید،وازاین لحاظ چندان ناگوارهم نخواهدبود!!!
گوسفندان رضا هاراسارقین مسلح مزدشصت گفته نوش جان کردندکه به هیچ وجه قی نخواهند کرد وزورهیچ کس هم به آنها نمیرسد،چرا؟والی غوردوست خصوصی شان است ،چنانچه والی صاحب این مطلب را بارهادرمحافل عمومی اظهار داشته است .
بهرحال این مردم مظلوم ظالم پرورتیمنی است که بایدچند برابررمه های رضاهابپردازند،تاآمرشان سربلندومفتخرووالاشان والی غور خوشحال وخورسند شود،دراین صورت روابط دوستانه دربین مقام ولایت وسردسته سارقین مسلح محکم تر خواهد شد.البته میگویند والی صاحب خصوصی با تمام قوماندانان مسلح طرفدار خود تماس گرفته که طور نمونه چند میل سلاح تسلیم دهند ومتباقی سلاح نزد خود شان باشد ووالی وقوماندان جدید مخالفین خود وهم پیمانان خود را بنام داشتن سلاح  مورد حمله قرار میدهند اینکه چقدر مؤفق میشوند دیده شود.
 
ازطرف عبدالقدیر حقگو