آرشیف

2023-5-15

عبدالقیوم ملکزاد

حُره خُتلی، خواهر با تدبیر و محتشمۀ سلطان محمود غزنوی

 

هرگاه در رابطه با مسایل مربوط به دربار سلاطین غزنوی، نیاز به تحقیق و کسب معلوماتی در خور باشد، بهترین و موثق ترین منبع دراین مورد، تاریخ بیهقی تالیف محمد بن حسین بیهقی می‌باشد که به عنوان کاملترین و ارائه دهندۀ معلومات همه جانبه راجع به دوران غزنوی است.

این اثرموقر، در سال 451-448 هجری قمری به رشتۀ تحریر در آمده است.

اما آنچه باید در رابطه با این مسئله پرداخته آید این است که به مصداق نوشتۀ خدیجه پیروتی(1) متاسفانه با وصف نقش گسترده ای که زنان عهد غزنوی، در استواری حکومت غزنوی ایفا کرده اند، این تاریخ نیز به معرفی زنان نقش آفرین عهد غزنین به گونۀ لازم نپرداخته است.

البته این مسئله با انگیزه هایی همراه است که ذکر جزییات آن خارج از حوصلۀ این مقال می‌باشد.

 به گفته مقالۀ “موقعیت زنان در دوران غزنویان” آنچه در رابطه با زنان عهد غزنوی در تاریخ بیهقی، جلب توجه می‌کند، به معرفی آن عده زنانی پرداخته شده است که ارتباطی با سلطنت مسعود غزنوی داشته اند.

و این – به تایید سخن پیروتی- در حالی است که تعداد زنان و دختران با سواد و اهل معرفت و صنعت به آن روزگار، بی‌شمار بوده اند.

یک نمونۀ زنانی که در امور سلطنت دخالت داشتند، حُرّه خُتلی (ضم حاء و خا) دختر سبکتگین و خواهر سلطان محمود غزنوی است.

حره زنی محسوب می‌شد، آزادمنش، بانویی محترم و مدیر لایق و کاردان.

چنان که در نشریۀ ” نیمسال نامۀ تاریخ نو” به نقل از تاریخ شبانکاره‌ای نگاشته آمده:

نام خواهر سلطان، ختلی خاتون بوده، زنی به غایت عاقله و محتشمه…! ( مجمع الانساب شبانکاره‌ای)

منبع متذکره به این موضوع نیز پرداخته:

” سلطان محمود ضمن وصایایی که پیش از مرگ به خاتون‌ها و خویشان خود کرد، خواهرش خُتلی خاتون را به سرپرستی حرم، زنان و فرزندان خود تعیین نمود و آنان  را به فرمانبرداری از او سفارش داد.”

ویکی فقه / دانشنامۀ حوزه‌وی ایران، با مراجعه به چندین مرجع مهم تاریخی از جمله الکامل فی التاریخ، ابن اثیر، بیهقی، مجمع الانساب شبانکاره‌ای، تاریخ یمینی عتبی، عنصر المعالی/ قابوسنامه، تاریخ گردیزی و چند منبع تاریخی به زبان انگلیسی، فراز هایی از شرح حال حره ختلی یا حره خاتون را، حواله خامه ساخته، طوری که می‌نگارد:

” حره لقبی احترام آمیز بوده که در دورۀ غزنویان برای زنان و دختران خاندان سلطنتی، به کار می رفت.”

به قول این منبع، علاوه شدن «ختلی» در پهلوی “حره” احتمالاً به خاطر خواهد بود که تولد وی در ختلان صورت گرفته است.

سبکتگین چند دختر داشت، از آن جمله حره دختری هوشمند و آگاه و برخوردار از کاردانی خاصی شمرده می‌شد.

بیهقی نیز در زمینه می‌نگارد:”…در این میان حـُــــــــــرّه از خردمندی و کاردانی ویژه‌ای برخوردار بود و در دوره‌ای که زنان در حرمسرا محبوس بودند، بانویی با کفایت و متنفذ در امور حکومتی شمرده می‌شد. (همان،ج1 ص139)

و نیز نگاشته شده: وی بانویی دانش آموخته، مدبر و سخاوتمندی بود و رابطه اش با شخص سلطان محمود نیز بسیار نیکو و مملو از صمیمیت تعریف شده است.

عتبی از ازدواح ابوالحسن علی ابن مامون، از امیران خاندان مامونی، با خواهر سلطان محمود ( بدون ذکر نام او) یاد کرده است.

پس از مرگ ابوالحسن، برادرش (ابوالعباس بن مامون) جانشین او شد. در سال 406 هجری، ابوالعباس با اجازۀ محمود، حره را به عقد خویش در آورد.

بر پایۀ تحقیق خدیجه پیروتی، نقش حره ختلی زمانی بیشتر برجسته گردید که سلطان محمود دار فانی را وداع گفت و موضوع سخن در مورد جانشینی وی در میان حلقه های دربار در زبان افتاد و این در حالی بود که پیش از رحلت سلطان بزرگ، میانه خوبی میان وی و مسعود وجود نداشت، اما بانو حره رابطۀ محبت آمیزش را بیشتراز دیگران با مسعود برقرار ساخته بود.

چنان که بیهقی اشاره می‌کند: “حره ختلی عمه اش، خود سوختۀ او بود. حره ختلی که با همه اهل حرم رابطه خوبی داشت، به مسعود نامه‌ای به خط خویش نوشت و به طور پنهانی به دو رکابدار داد، تا سریعاً به وی برسانند. مسعود پس از مطالعه نامه، آن را به خواجه طاهر دبیر و دیگر بزرگان، مانند سپهسالار و حاجب بزرگ در میان نهاد و آنان نیز تایید کردند که آنچه حره نگاشته، از  سرخیرخواهی است و باید مطابق آن عمل کرد.”

متن نامه – که با خط عالی فارسی تحریر شده بود – از سوی اهل نظر “گویای فضل و سیاست‌دانی حره ختلی” دانسته شده. این نامه هشداری به مخاطبش وانمود گردیده، به این مفهوم: با به دست گرفتن زمام قدرت توسط محمد، یعنی کسی که جانشین سلطان محمود شده بود، به دلیل نداشتن تجربۀ حکومتداری و درایت لازم، در راستای پیشبرد امور امپراتوری و حفظ نظم ممالک محروسه، مشکلاتی پدید خواهد آمد.

در آن نامه آنچه بیشتر مایۀ نگرانی حره شده بود، به تحلیل رفتن ارتش با موجودیت محمد و متوقف شدن جریان نظم خزانۀ دولتی ذکر شده بود.

مسعود با دریافت نامه، دست به کار شد و در سال 421 هجری-قمری، منشور خلیفه را دریافت داشت و رو به سوی خراسان نهاد. مادر مسعود نیز در این موضوع با حره ختلی همساز بود و نمی‌خواست از اثر بی تجربگی و خامی محمد، اوضاع به کدر اندر شود و از دایرۀ وفق مراد بیرون بتازد. لذا او نیز به گونۀ حرۀ ختلی، زمینه ساز جلوس مسعود بر تخت امپراتوری گردید.

کاروان مسعود به سوی هرات رهسپارشد و همزمان قافلۀ حره و مادر مسعود، رخ به سوی بلخ نهاد.

مسعود با ورود به غزنه، بینایی برادر خود ( محمد ) را از او باز ستاند و بدینترتیب سلطان مسعود در سال 432 قمری، به قصد ییلاق عازم هندوستان شد و در این سفر حره خاتون و عمه های دیگر و مادر خویش را با خود همراه ساخت.

پس از آن جایگاه حره ختلی در نزد سلطان مسعود، بسی بالا گرفت؛ طوری که برخی به صراحت نیز گفته اند که حره ختلی از شخصیت های موثر پشت پرده در امور فرمانروایی سلطان مسعود به حساب می‌رفت.

با نگاهی به زندگی نامۀ حره ختلی متکی بر نوشته عنصرالمعالی، می‌توان گفت که برخلاف رسم رایج آن روزگار- که طبق آن برای زنان، فن آموزش، از احکام شریعت فرا تر نمی‌رفت – وی از تعلیم دیگر دانش ها نیز برخوردار بود. طوری که مشار الیها بهره‌وراز سواد عالی و کیاست، سخاوت، تدبیر و دلیری بوده که توانسته به مدد سیاست خوب و تدبیر نیکو، مسیر تاریخ را تغییر دهد و عامل اساسی به تخت نشستن سلطان مسعود و جلوگیری از بحران و ازهم پاشیدگی امپراتوری غزنین شمرده آید.

حره ختلی را حره کالجی نیز همی‌خواندند. چنان که نگاشته شده:

حره کالجی دختر سبکتگین و خواهر سلطان محمود است که به همسری ابوالعباس خوارزمشاه در آمد.

 از تاریخ دقیق در گذشت حره نتوانستیم، معلوماتی فرا چنگ آریم؛ آن چه در پیوند با این موضوع اشارتی دارد، این است که : در ربیع الاول (432) هجری-قمری، که مسعود عازم هندوستان بود، جزء گروهی شمرده می‌شد که وی را همراهی می‌کردند.

………………….

1-    خدیجه پیروتی کارشناس ارشد، دانشگاه تربیت مهندس.

منابع و مآخذ:

  • تاریخ بیهقی، محمد بن حسن بیهقی،
  • موقعیت زنان در دوران غزنویان، نوشتۀ خ- پیروتی، نیمسال نامۀ تاریخ نو ( شماره اول، پاییز و زمستان1389)
  • ابن اثیر، (الکامل فی التاریخ)،
  • محمود شبانکاره ای ( مجمع الانساب)،
  • محمد بن عبدالجبار عتبی،
  • دانشنامۀ جهان اسلام.