آرشیف

2014-12-31

دیپلوم انجینیر عبدالعزیز اویانی

جهالت ” ریش کـل ها ، نکتائی داران و قلم بدستان” در چیست؟

 

جناب محترم – نماینده مردم غور( سناتور )  معاون گل احمد!
 
       اولآ سلام و احترامات موءدبانه و بعدآ :  ما، همگی می دانیم که هر انسان و بخصوص هر انسان مسلمان ، حق ووظیفه دارد تا از حقیقت چشم پوشی نکرده، در صورت ضرورت، آنرا عیان و بیان کند.   امید وارم ، درین باره با من موافق باشید!؟  
        در ابتدا، خواهش دارم ، با بزرگواری تان از تفریق دادن مردم بیچارۀ غوربه غوری های اصیل و غوری های نا اصل و یا به قوم و قبیله (از چیز های که خود جنا ب محترم شـما نام برده اید )، دوری جوئید!  ما باید فکر کنیم و بدانیم که:  با ترویچ این گونه افکار، ما همان سیا ست دیرینه و همیشه کار ساز " تفرقه بینداز و حکومت کن "  انگلیس را عملی نموده وبد ترین دشمنی و خیانت را به مردم خود کرده ایم! 
        شـما که  بزرگ ( مو سفید ) و صاحب نام و نشان هستید؛ سناتور ( نماینده انتخابی ؟ ) مردم فقیر و محروم غور در " مجلس بزرگان" هستید و مصدر خدمات تاریخی و درخور پاداش منا سب برای حاکمان جبار ( بجای خدمت کردن به فقیران که شـمارا نمایندۀ خود می دانند ) واقع شده اید ( و بدانید که درین مورد هیچ شکی وجود ندارد  و همه خدمات (؟) شـما واضح و دیدنی اند) ؛ از حرف ها ( های – های و غو غا های ) بی ریش ها ( به قول شما، ریش کـل ها ) و نکتائی داران، از قبیل – غزیزالله غوری و احمد غوری، آرزده نباشید – (خواهش است ).
         می دانیم که : قافلۀ چپاولگری که شـما، جناب محترم نمایندۀ (؟) مردم غور، در آن تشریف وجود حاشیه ای داشته و  از موقف " دنباله رو" و "گوش بفرمان" برخوردارید ؛ در همان مسیری که سال های متمادی ( بطول قرن ها )، روان بوده، روان است و این گونه غوغا های لفظی از جانب عدۀ معدودی از اتباع غور و یا کشور( و آنهم، بفرمودۀ جناب شـما – ریش کـل ها و نکتائی داران و قلم بدستان ) ، در حال و شرایط موجوده،  هیچ تاءثیرو یا مزاحمتی در راه حاکمیت قافلۀ هویت کش ، نژاد پرست، خود خواه و غارتگرِ داشته های معنوی و مادی محرومان زیر ستم شان، ایجاد نمی توانند. َ شـما با خاطر جمعی کامل، مطابق خواسته ها و تمایلات  فکری و نفسانی شـما، کار و زندگی دلخواه شـمارا در همان مسیری که روانید ( مسیرِکه معنویت و صداقت در حرف است، مادیت و ریاً کاری در عمل )، ادامه دهید. باور داریم  که شـما با، و تحت امر  قافلۀ شـما، جوابده هیچ چیز ( هیچ عمل ریاً کارانۀ خود ) نخواهید بود؛ مگر معجزۀ از طرف خداوند یگانه، صورت بگیرد!؟
          از نظریات نیک و پسندیدۀ شـما که در سایت <جام غور> ارائه می دارید( گر چه هیچ ربطی  با کار های عملی شما ندارد)، سپاسگذاریم.  اما، مصداق صداقت، و خوبی ای شما به مردم؛ فقط کار های عملآ انجام یافتۀ شـما، درموقف نماینده ( میل من ) – سناتور(میل شما)-  منحیث یک شخصیت مسئول در برابر مردم،  می تواند باشد که با کمال تاءسف، علامت و اثری  دیده نمیشود. 
          جناب محترم! شـما با بزرگواری تان، از منفور بودن " ریش تراشیده ها ( ریش کـل ها ) و نکتائی داران ( غوری )" و در مقابل – از" بزرگی، با حیثیت بودن و  خادم بودن جناب خود"، برای ( و یا نزد ) مردم،  سخن دارید. از آنجائی که هر انسان، طبعی و هم مطابق قانون اساسی ای که جناب محترم شـما به خواست  حاکمان و دید شخصی خود ( کاملآ نه بخواست و دید مردم )، راًی داده و امضا کرده اید، حق دارد آزادانه اظهار نظر و عقیده نماید ؛ من روی نقطه های از فرموده های بزرگوار شـما : – " انتخاب سناتور،  ریش کـل ها، حاکمیت قانون و قانون اساسی"، خواسته ام  ( امید اجازه دهید !؟)  اظهار نظر نمایم.
        در مورد انتخاب مردم و سناتور بودن شما و مانند شما کسانی؛  به حکم وجدان انسانی و اسلامی ( اگر وجود داشته باشد )، باید بگوئیم که در غور انتخاب برای مردم وجود ندارد. رأی مردم، توسط زور و زر داران  خریده می شود،  وبعدآ با خرسندی ای کامل،  درفروشگاه تاریخی " افغانی" به فروش می رسد. یعنی، در مقابل مبالغی پول پرداخته شده از طرف کاندیدان سناتوری برای اربابان، خان ها،ملکزاده های قریه جات؛ راًی مردم خریده می شود. این معمول است و آشکارا و همۀ غوری ها می بینند و می دانند ( هم ریش داران و " ریش کـل ها"). چنین  بوده و هست –  به گونۀ مثال درقریۀ من – در تولک. این معمول و یا (مُد) جهان سرمایه داریست. در امریکا ( بطور مثال ) بجز از ملیونر و ملیاردر، دیگر کسی نمیتواند نمایندۀ مردم انتخاب شود. شـما باید بدانید که  ما آگاهیم  و می بینیم  که شـما ( سناتور های غور )  از صلاحیت حقوقی ای نمایندگی  مردم برخوردار نیستید!   چون ما ( ریش تراشیده ها ) پول نداریم و قلم  ما زور پول  شما را ندارد؛ و بدین لحاظ در رقابت های انتخاباتی با شما جائی نداریم، حتی  اجازه و یا حق انتقاد کردن را نیز ( طوریکه دیده می شود ) نداریم.  ما میدانیم که شما  ( سناتور ها  ) برای تجارت ( فروش ) رأی مردم، بخاطر ارتقای سطح مادی زندگی خود سرمایه گذاری کرده اید، نه برای خدمت به مردم. فلهذا، انتظار خدمت را از شـما داشتن، انتهای نادانی خواهد بود.   یک سوال بسیار مضحک (که به عقیدۀ من، به معنی به مسخره گرفتن مردم و جوانان غور است ) از طرف جناب محترم شـما بیان شده که فرموده اید: " شـما ریش کـل ها ، نکتائی داران ، و…………کجا بودید که خود را در انتخابات نمایندگان مردم کاندید میکردید و در پارلمان راه می یافتید ؟ " . این سوال شـما بوی نهایت گندیده ای از شعارهای واضحآ عوام فریبانۀ امریکائی ها  در بارۀ دفاع از حقوق بشر و دموکراسی در کشور های اسلامی، به مشام میرساند. شـما خوب میدانید ( و ما هم) که درهمان فروشگاه بزرگ اهریمنی  و پر در آمد حاکمیت ( افغانی ) که در آن  فرهنگ، معنویت،  هویت،  زبان، ملیت،  دارائی های عامه، رأی مردم و خلاصه همه داشته ها و اندوخته های  معنوی و  مادی مردم  بفروش میرسد؛  و  (برادران ریش دار(؟)، بدون نکتائی (؟) و بی قلم (؟) ) – یعنی انگلیس ها و امریکا ها با گماشتگان خود خواه افغانی  خود و با سلاح " اتحاد  ریش معنوی و تن مادی "، حاکم اند و سناتور های غور در آن ( در تصیم گیری های ملی مهم وحیاتی )حاشیه نشین اند؛ برای جوانان " ریش تراشیده و……….."، پا برهنه و گرسنۀ غور، هیچ   راه و رخنه ای برای نزدیک شدن به آن، حتی خیال است. میدانم، شنیدن این حقایق برای شما تلخ است، یقین دارم و امید وارم با بزرگواری تان تحملِ حد اقل شنیدن را داشته باشید.
            جناب بزرگوارم از قانون اساسی و اصلیَتَش، با افتخار سخن دارید. آیا شـما این قانون را که طرح، ساخته و پرداختۀ گروهی و یا جمعی خاصی ازهموطنان،  به رهبری تئوریسن های خود پرست ( افغان) کشوراست و شما – سناتور،  آن را از نام مردم غورتائید و تصویب کرده اید، در حال که ( تکرار میکنم ) – اصلآو قطعآ از خواست و نظر مردم نمایندگی نمیکند، درست خوانده اید؟  و آیا جناب شـما – سناتور هدف ،  منظورو مفهوم محتوای مادۀ  چهارم ( فصل اول ) قانون اساسی را که آمده است: " بر هرفرد از افراد ملت افغانستان کلمه افغان اطلاق میشود"  و یا  محتوای مادۀ شانزدهم همان فصل این قانون را که آمده است : " مصطلحات علمی و اداری ملی موجود در کشور حفظ می شود "، درک و تحلیل توانسته اید؟   آ یا می دانید "  مصطلحات علمی و اداری ملی " یعنی چی و مهمتر ازین؛ روی کدام هدف در قانون اساسی گنجانیده شده است؟  آیا تصور کرده میتوانید که در قوانین اساسی کشور های (  به عنوان مثا ل )  انگلیستان، جرمنی و یا روسیه، گنجانیده شده باشد: – " بر هر فرد از افراد ملت انگلستان کلمه انگلیس، روسیه کلمه روس ، جرمنی کلمه جرمن اطلاق می شود ؟ "  قطعاً  نه!   باید بدانیم : این زبان است که هویت ملی یک انسان  و یا اجتماعی را نمایندگی، تائید و ثبوت می کند!!!  آیا، شما باید نبودید دراین مورد  و مانند این، موارد ی  با روشنفکران و چیز فهمان غوری  مصلحت و یا نظر خواهی کنید؟  شـما باید بدانید که هویت من (غوری ها) را فروخته اید و حد اقلش، نزد خود ونزد وجدان خود باید جوابده باشید!   شـما از نام ما (مردم غور) به ریشۀ خود مان  تَبَر می زنید!
             جناب محترم شـما که دعوا، باور و تاًکید از حاکمیت قانون در کشوردارید؛ آیا نمیدانید و نمی بینید که قانون و یا قوانین موجوده در کشور،با وجود که مملو از کمبودی ها و نقاً یص مدنی و حقوقی اند، تا آنجائی و یا در جا های حاکمیت دارند که منافع و خواسته های مادی و معنوی ستم گران بر ستم دیدگان و ظالمان برمظلومان را تاًمین و یا بر آورده می سازند؟   در جائی که سخن از حقوق مظلومان است، از شکستن قانون حرفی در میان نیست، چون قانون های تصویب کردۀ  شما ، اصلآ وجود بر عکس دارند.  به گونۀ مثال:  شـما که  نماینده غور در مجلس بزرگان اید و بودجۀ  سالانۀ کشوررا تاًئید ومی پذیرید؛  آیا بودجه غوربا مقایسه به بودجۀ ، مثلآ نورستان و یا پکتیکا مطابق قانون طرح و تعیین شده است؟  حقوق شهروندان ( مقایسه ای ) مساویانه و بر اصل قانون اساسی در نظر گرفته شده است؟
           در مورد حکمت و برکت ریش و "جها لت ( بفرمودۀ جناب محترم شما ) ریش کـل ها ، نکتائی داران و قلم بدستان "، اولآ یک پرسش از جناب محترم شـما دارم.  آ یا انگلیس ها و امریکائی ها، کسانی که ظالم ترین و وحشی ترین مخلوقات دنیا اند، و شما همراه و همصدا با قافلۀ مکار و چپاولگرشما،که کاملآ ( بدون هیچ تردیدی ) مطیع و فرمانبردار آنها اید، ریش دارند؟ مسلمان اند؟ بی نکتائی اند؟ قلم بدست نیستند؟   در این جا باید گفت که:  عقل سالم شهادت میدهد و شـما باید بدانید که اگر شخص شما و مانند شما کسانی، از خواسته ها و اهداف "سیاً" سی این حاکمان اهریمنی  " ریش کـل، نکتائی دار" و ماده پرست  و گماشتگان افغانی شان اطاعت نکنید؛  راه شما به آن سوئی است که در پیش چشمان شما؛  مسعودها، داءود ها،  کاظمی ها و غیره های زیاد رفتند!  بیائید حد اقل، بعضی اوقات ( در موارد که آب از گلون می گذرد و حالا گذشته) از خدا بترسیم و از حقایق نگریزیم!
          تاریخ، در حدود سه صد سالۀ کشور ما؛ بسیار واضح گویا ست و شهادت می دهد که دشمنان سفاک اسلام و مردم ما؛ بخاطر ادامۀ سلطه وحشیانۀ خود بر سرزمین ما؛  از " ریش بی زبان و بی شعور" و از بیسوادی مردم ، سوء استفاده های بسیاری کرده و توسط این سلاح پشمی و نرم ( " ریش" ) ،مانند سوزن تیز پیچکاری از نام خدا و دین  مکروب های خیلی ها زهر آگین و خطر ناک تر از " ایدز" را داخل روح و مغزمردم نموده اند که نتیجه اش را، با قوت کامل در وجود جناب محترم شما ، می بینیم. استفادۀ سوء از ریش عامل بد بختی ها  و عقب ماندگی های خیلی دردناک در کشور ماست. این عامل (مکروب )  وحشتناک، طوری که همۀ ما می بینیم، قرن های متمادیست بر افکار و زندگی مردم واقعاَ خدا پرست ما مسلط است و خون می چوشد.  بیاد داریم که نود چند سال پیش، امان الله افغان تصامیم واقعآ انسانی ای برای رشد مدنی و فرهنگی جامعه روی دست گرفت و اما، با کمال تاًسف فراوان ، همین عاملان ریش ، اورا با برنامه های انسانی اش، بزودی  ازپا در آوردند. اما امروز، دیروز نیست و شما، جناب سناتور باید بدانید که امروز مردم تا حدودی بیدار شده اند و به همین علت سیاست سلطه نیز دیگر شده و شیوۀ سوء استفاده از ریش، برای تسلط ، دیگر کار ساز نیست. باور کنید؛ اگر امروز همان امان الله  افغان ظهور می کرد، دیگر عامل " ریش " نمی توا نست مردم را برای سقوط حکومت او، فریب دهد!   شما که به خود و ریش محترم شما افتخار نموده و ریش تراشیده ها ، نکتائی داران و قلم بدستان را توهین کرده، جاهل می گوئید، خود فکر کرده اید که در خواب سنگین عیش و نوش ( و یا غفلت ) بسر می برید؟ بیدار شوید و ببینید که شما در یک دورۀ انتقالی زندگی دارید، یعنی حاکمیت عامل"ریش " دیگر پیر و نا توان شده، چند صد سال عمر ننگین دارد واکنون جای ویرانۀ خود را، نخواسته، به حاکمیت  پول ( زر و زور ) میدهد!
          آ نگاه که من، چند روزپیش ( دوران حاکمیت بی دین ها(؟)) را  با امروز (حاکمیت دین داران (؟)) مقایسه می کنم؛  با تعجب وحیرت بخود میگویم:  ای خدایا!   چه خندهای ظلمانه ای نیست که روزگاربرما – مخلوقات مظلوم، قهقهه نمی کند!؟  همگیِ ما بیاد داریم؛ چند سال قبل ، ما و شما تحت فرمان دین داران (" ریش داران"، اعضای حزب دموکراتیک را همردیف روس ها قرار داده، کافر می نامیدیم؛  و اما،  امروز حکومت داران افغانی ( که جناب محترم شما، مشتاقانه  عضویت دارید )،   در تابعیت و همراه با انگلیس ها، امریکائی ها و  ( جمعاَ حدود چهل کافر)،  همه در یک ردیف، دوست، برادر و " مسلمان ؟ "  اید  و مجدانه  با تروریسم اسلامی(؟) مبارزه دارید ومی جنگید.  چرا از جنگ کفر واسلام و اشغال کشور اسلامیِ ما توسط کافران، اصلآ حرفی در میان نیست و حتی کسی برای حد اقل، لحظه ای چنین فکری را بخود راه نمی دهد؟   آیا، شما جناب محترم که مرا ( ریش تراشیده را ) جاهل می نامید، به این پرسش ها جواب دارید؟  بفرمائید!
          امروز، در کشور مظلوم وبی سواد ما؛ استعمار سرمایه (ماده ) پرست جهانی ( غربی ها )، در پهلوی سیاست دیرینه و تا ابد کار ساز" تفرقه بینداز و حکومت کن "  خود ؛ سیاست ها، جبهه ها، تاکتیک ها و طرح های تازه و رنگارنگ جدیدی را برای حفظ و ادامۀ تسلط خود بر مردم و کشور ما، بکار انداخته اند. دشمن با سیاست استعماری ای تازه نفسی، زیر شعار " حقوق بشر و دموکراسی " ، با هیاهوی " گوش کر کن " به کشور ما قدم گذاشته و به نعش مسلمانان ادرار می ریزد و شما جناب عزیزم و مانند شما جنابان عالی جناب – نمایتدگان مردم (؟) چرا خموشید!!!؟  این  شعار، موًثر ترین سلاح و گزینۀ بکار بردی برای طراحان انگلیسی
( همیشه دوست و مدافع حقوق ملی و شرعی حاکمان قبیله گرا ! ) و امریکائی ( طراحان و حامی تاًمین دموکراسی و حقوق بشر در کشور های اسلامی ؟ )، در شرأیط امروزی ( بخصوص در کشور های عربی – اسلامی، جائی که بوئی از رول و حاکمیت "عامل ریش" وجود ندارد)، بحساب می رود. آنچه که در افغانستان می بینیم، نشان میدهد که شعار " حقوق بشر و دموکراسی" غربی ها –  یعنی  حاکمیت "زور و زر"
( سرمایه ) ، و آنهم سرمایۀ که از طریق غارت و چپاول همه داشته ها و انباخته های مادی و معنوی زیر دستان ( مستعمرات ) به غنیمت گرفته می شود.   در مجموع ، شعا ر" حقوق بشر و دموکراسی "  غربی ها –  یعنی : –  " آنچه به ما اجازه است، به تو اجازه نیست "؛    " هر چه می گوئی – بگو، با مردم خود هرچه میخواهی – بکن؛ مگر تابع فرمان ما باش "؛    " دانش و دست یابی به علم، بخصوص به علوم  تخنیکی برای مسلمانان ممنوع" ؛   " ترو ر دانشمندان مسلمان حتمی و ضروری"؛    "هر کسی که با ما نیست ( تابعیت از خواسته های ما ندارد )، دشمن ماست " ؛   " دنیای اسلام و مسلمانان بشرطی انسان(!) اند که از ما تابعیت کنند " .
اینکه در کشورما؛ در ده سال اخیر، با موجودیت ( اشغال ) حدود چهل کشورغیر مسلمان، حرفی از کفر و مسلمان در میان نیست ( همه اشغالگران و خاصاً انگلیس ها، دوست و برادرما و اسلام اند ) ؛ مصداق اینست که حکومتی  پی ریزی شده است، همانند حاکمیت های د یکتاتوری کشور های عربی (حاکمیت دیکتاتوری پول)   و دارد، با  سرعت تمام  در جامعه ریشه می دواند.
برادر- پدر – نماینده محترم ! اگر میخواهید به خدمت خود برای مردم غور ادامه دهید،  باید موضع و لباس  سوء استفاده از " ریش " را تغییر دهید؛ شعار " سیا" – " حقوق بشر و دموکراسی" را بلند کنید و خودرا در ریشه های این پروسه ( د یکتاتوری پول) بچسپانید، تا منبع تأمین خواهشات  مادی و نفسانی شما را از دست نداده باشید. من و مانند من کسانی زیادی  اند که  از جناب محترم شما و همه نماینده های  راًی فروش و هویت فروش ما ، هیچگاه انتظار صداقت و خدمت به مردم را نداشته و نخواهیم داشت.  برای شما صحت و خیرو برکت تمناً می کنم ؛  لباس شما را گرم تر، دستر خوان شما را غنی تر و چرب تر وجا یگاه شما را در موقف نمایندگی مردم ( سناتور ) والا تر آرزو دارم؛  در امورو وظائف خدمت به قافله شــما (حاکمان خائن به ملت)، موءفقیت میخواهــم.   فراموش نکنید، چه در خواب – چه در بیداری و بدانید که خداوند توانا ناظر است، حتی در فروشگاه وحشتناک " افغانی " !
با احترامات من و قلم نا توان و بی زبانم!   24 جدی 1390