آرشیف

2022-8-20

Shahla Latifi

جنگل ِ آواره
عشق من به او، معمایی سرپوشیده بود
معمایی که در عمق من
نامعلوم و گمراه
نفس می‌کشید
عشق من به او، رویایی بود در برابر حقيقتها
رویایی که در مسیر جنگل آواره ای گل می‌کند
درخت می‌شود
برگها عوض می‌کند
و سرانجام می‌میرد
و من، خلاف آنچیزی را که بود باور می‌کردم
و با آرزوهای رفیع, درون آن باور غرق می‌شدم
اما هنوز، بی اختیار، گاه ناگاه
در کلبه اندیشه هایم
در درون پندارهایم
میان ستون های باور و رؤیا
من حقیقت دیگری را می‌شناختم
حقیقتی که من به عشق او، اعتقادی نداشتم.
شهلا لطیفی
هفت آگوست ۲۰۲۲(میلادی)