آرشیف

2015-4-22

سیف الملوک آفاق

جنداک-مرغاب

جنداک-مرغاب
روستای ما:
در افتاده گی های میان سفید کوه و تیر بند ترکستان در ولایت غور منطقۀ مرغاب روستایی است بنام جنداک من با این روستا عطوفت سرشتی دارم من هرچه در این روستا است دوستش دارم سنگش را درختانش را دریای خروشانش را پرنده گان و بلبلانش را چمن ها و کوهایش را دوست دارم.
چون این روستا زادگاه من است و زادگاه کسانی که من دستشان دارم.
در این روستا فقط میتوان از پنج دروازه وارد شد از سمت غرب که مسیر دره و دریا است از سمت شرق نیز همین طور اما از سمت شمال غرب این ده تنها سرک است بنام سرک دره کلان که از میان کوه های پر خم و پیچ و سر به فلک کشیده از منطقه ولسوالی دولتیار وارد این روستا میشود از سمت های شمال و شمال غرب نیز دو راه بسیار صعب العبور دارد که این راه ها  یکی بنام کوتل تنگک که از میان دوکوه سر به سما و به فاصله تقریباً چهار متر میگذرد ودیگری راهی بنام دره کاویست است که این نیز از دل کوه میگذرد.(البته غیر از همین پنج راه دیگر هیچ راه برای ورود به این ده نیست)
در شمال این ده کوه های شاه و عروس ،سنگ زرد ، کوه قاف ، کوه شوروک ، و کوه بنام حصار و در جنوب این ده کوه های راتحه ، کوه پیش ده ، کوه های قالی- شانز-ده کوه های امرستان وکوهی نیز بنام حصار قرار دارد در شرق این ده دره تنگ بنام دره شاه و عروس که در انتها دره به روستایی همسایه مان بنام دره تخت منتهی میشود و در غرب ده ما ده دیگری بنام اسفرمان است.
از وسط روستایی ما دریایی خروشان در حرکت است که صدای امواجش بر کوه ها میتابد و در اطراف این دریا انبوه از درختان مثمرو غیر مثمر به چشم میخورد و این دریا دریای مرغاب است که آب گوارا و بطن پر از ماهی دارد.
اقلیمش چنان است که در روز های اول فروردین رویش گلها و جنبش برگ درختان آغاز میگردد و بهارش زیبا وخرم است وبر کوه هایش سفیدی گلهای بادام-کوهی سیطره میاندازد و بر گشت سیل آسا بلبلان در بهار اوضاع این ده را دوچندان دلگشا سازد و طبع شاعران را به وجد آرد.
بر دامنه کوه هایش در بهار گل های لاله چون آذر موج زند.
روستای ما زمین آبی کم دارد و همان کم هم پر از انواع درختان مثمر و غیر مثمر است درختان مثمرش سیب ، زردآلو ، شفتآلو ، توت ، جوز(چهار مغز) و کم کم هم انگور دارد و درختان غیر مثمرش سفیدار ، بید و انواع درختان کوهی.
پیداوار زراعتی اش در قدیم آن بود که دهقان ها بر اوج کوه ها میشتافتند و زمین را با گاو قلبه میکردند و گندم ، جو و نخود کشت مینمودند اما حال آن دهقانها با گاوهاشان کمتر یافت میشوند و آن دستگاه شان هم که مرکب از یوغ ، ساخت(کنده) ، پالک و سغمه بود تقریباً به باد فراموشی سپرده شده است.
اما مردمان ده ما :همه مهمان نواز اند و سخاوتمند و بر کلام خود صادق اند و استوار.
جوانانش برومند اند و شجاع و یک دیگر را از خویشتن بزرگ شمارند و اوضاع جاه طلبی بر دوستان نباشد در هیچ سری.
مردمانش تقریباً همه با سواد اند و بر قرآن شریف و کتاب های ادبی چون حافظ ، بیدل ، دیوان شمس ، مثنوی مولوی ،سنایی و دیگر کتاب های ادبی علاقمند اند.
من تا دوزده سالگی تمام عمرم را در این ده سپری کردم و بعد از دوازده سالگی مدت یازده سال میشود که از زیبای های آن کمتر لذت بردم.
ده ما حدود 179 کیلومتر مربع مساحت عمومی دارد که از آن جمله تقریباً 3.4 کیلو متر مربع آن در اطراف دریا است که مملو از اشجار است.