آرشیف

2015-1-25

سمير الهام

جناب مارشان فهیم بیعت به حامدکرزی، بیعت به امریکا نبود؟

 

«جنرال صاحب مکنیل» و «داکترصاحب خلیلزاد» زمانی با فهیم قسیم شیرو روغن بودند؛ میلیون ها دالر پول سی آی ای را درگاوصندوق می گذاشت وفکرمی کرد که دنیا به کام است!

فهیم قسیم دیروز در کنفرانس والیان درکابل گفت: "هر تیمی برنده‌ در انتخابات آینده ریاست جمهوری که تیم حکومت موجود و مجاهدین را نادیده بگیرد، آن ها (مجاهدین) سلاح گرفته و به کوه ها بالا می شوند." فردی که از نشئه قدرت باد آورده و بسته های دالر امریکایی، یک شبه، «ملی» شده بود، و باپشت کردن به مردم خود، خیال «جورکردن خانه درقندهار» داشت، از چه رو حالا رو به مردم کرده که دو باره به کوه بالا شوند؟ به کوه بالا کردن مردم، این بار مثل تقسیم کردن زمین های «شیرپور» وحاتم بخشی های غیرمسئولانه کرسی های دولت وحکومت نیست. حساب گیری سختی درپیش است. نخستین فرد سیاسی ونظامی که درآستانۀ سقوط گروه طالبان به امریکا اقتداء و بیعت کرد، آقای فهیم قسیم بود که دیگررهبران سیاسی را نیز به نیت واقتداء پشت خلیلزاد به عنوان امام سیاسی، مجبور کرد ودربرابر عملی انجام شده قرار داد. استاد ربانی فقید به دستور فهیم از منطقه جبل السراج، تا زمان بندوبست با خلیلزاد و کرزی ها، اجازۀ ورود به شهر کابل دریافت نکرد. اولین کسی که مرشدی حامد کرزی تبعه امریکا، انتخاب امریکا وجهان در رأس قدرت سیاسی افغانستان را قبول کرد، آقای فهیم بود. اولین کسی که میلیون ها دالر از سی آی ای هزینه دریافت کرد، آقای فهیم بود. درجۀ مارشالی مستقیماً به پیشنهاد خلیلزاد از سوی کرزی برای ایشان منظور شد. مهندس اصلی تیم برسر اقتدار، خلیلزاد بود. چرا درآن زمان که همه چیز بروفق مراد های شخصی پیش می رفت؛ آقای فهیم یک بارهم صدای خود را بلند نکرد تا بگوید: «آقای خلیلزاد، تو امریکایی هستی!» همین خلیلزاد، که حالا به طعنه، «امریکایی» خوانده می شود، تا زمان جا به جا شدن قوت های امریکایی، استقرار شبکه های سی آی ای و مفتوح شدن پایگاه های مختلف آن ها درسراسر افغانستان، سایۀ جدا ناپذیر فهیم، قانونی ودکترعبدالله به شمار می رفت. چه مهمانی هایی را درپنجشیر دراقامت گاه فهیم ودکترعبدالله نوش جان کرد! کلمۀ زبان شخص آقای فهیم در پنج سال بعد از طالبان درمجالس عیدی ویا اختلاط های روزمره، نام پرافتخار «جنرال صاحب مکنیل» ، جنرال چهار ستاره، قوماندان سابق نیروهای ائتلاف ضد تروریزم به رهبری امریکا بود. چپ وراست نام «مکنیل» را به رخ مستمعان می کشیدو می گفت جنرال صاحب مکنیل هروقتی بیکار شود، پیش من می آید. جنرال صاحب مکنیل رفیق شخصی من است! سفرهای چند مرتبه ای به کاخ سفید، مهما نی خوردن ها با جورج بوش وده ها سناتور امریکایی، مگر همه اش فراموش مردم شده است که حالا آقای فهیم این یا آن شخصیت های سیاسی را «عاملان امریکایی» می خواند؟ یک حاکمیت رهزن که در روز روشن، یک میلیارد دارایی بانک خصوصی را غارت می کند، چه مشروعیتی برای مردم و جامعه بین المللی دارد؟ کش وگیر به نقطۀ آخر نزدیک شده است. پروژۀ امریکا دقیقاً برین متمرکز است تا فهیم وکرزی را نگذارد با ختم دورۀ ریاست جمهوری کرزی، قدرت خود را تمدید کنند. سخن، بر سر چند وچون «انتقال سیاسی» است. منازعه برسرتمدید قدرت شخصی، از یک سو، وایجاد یک ساختارپیشرفته سیاسی برای کل افغانستان، ازسوی دیگر است. آقای فهیم گفت: "فرمانده آمریکایی، جنرال جوزف دانفورد، پیش من آمد. دو و نیم ساعت با من صحبت کرد. در آخر گفت که مردم تشویش دارند، چطور می‎شود که این تشویش را رفع کرد ـ او از انتقال و این گونه مسایل حرف زد. من گفتم: مردم از انتقال [مسئولیت نظامی و امنیتی] تشویش ندارند، از انتقال سیاسی تشویش دارند." آقای فهیم گفت: "همین تشویش را یک تعداد کسانی که خود را وابسته به شما و مربوط به شما می‎دانند، در بین مردم افغانستان ایجاد کرده‎اند. خلیلزاد [سفیر پیشین امریکا در کابل] پیش استاد عطامحمد نور رفت، کرزی را ملاقات کرد و فلانی‎ها را دید. گفتم همین نفرهای خود شما این تشویش را ایجاد کرده‎اند." او افزود: "از برادران کرزی گرفته تا همگی، آمریکایی هستند." مگر محمود کرزی برادرحامد کرزی، شریک تجارتی فهیم قسیم و برادرش حسین فهیم نیست؟ چه اتفاق افتاده است که «محمود جان» کرزی حالا نا محرم شده است؟ ازبرکت طناب کشی برسرقدرت، توان خرید مردم درتهیه مواد اولیه به شدت درحال نزول است، فهیم وکرزی ها، از خوان بی حساب خویش، برای خلایق از پاافتاده چه می دهند که هنوز هم امیدوار تمدید «تیم» کنونی اند؟ مارشال فهیم تاکید کرد که اجماع ملی چیزی نیست که زلمی خلیلزاد می‎گوید. او افزود که باید به آقای خلیلزاد گفته شود که "تو یک آمریکایی هستی." آقای فهیم این سخن را چرا درکنفرانس بن نمی گفت؟ وقتی خلیلزاد درهمان اوایل درخانه اش واقع کارته پروان صریح برایش گفت:
«من از سوی امریکا مأموریت دارم که شخصیت ها وتنظیم های کلان را کوچک بسازم و گروه ها وچهره های سیاسی کوچک را، بزرگ بسازم؛ ورنه، به حیث یک سفیرونماینده خاص جورج بوش، یک مأمور ناکام محاسبه خواهم شد.
چرا درآن زمان فهیم به او نگفت که: تو یک امریکایی هستی؟! اکنون چرا فهیم وبرخی مهره های سوخته، اصطلاح «اجماع ملی» را به طور مجرد به کارمی برند وآن را برای توجیه امتیازخواهی های قراردادی «افراد» تعریف می کنند؟ اجماع ملی درنظر این جماعت، بسان یک بوجی دالر است که باید به هر«نخبه» به اندازۀ غرگلو و دعوایش تقسیم شود! بدترین اشتباه فهیم آن است که بعد از «خانه نشین» شدن در دور اول ریاست جمهوری کرزی، داوطلبانه درتقابل با سیاست بین المللی درافغانستان قرار گرفت. این اشتباه هرگز جبران شدنی نیست. اولین اشتباه سیاسی بزرگ، آخرین اشتباه سیاسی بزرگ است. چه خیال دارد آقای فهیم که در ظرف ماه های آینده با هیولای بازی باخته شدۀ خویش، چه گونه بجنگد تا زمین نخورد؟ وی یک نظامی دارای هردم خیالی های عوامانه است که سال های سال وقت خود را در وراجی های شفاهی سرمیز نان یا وقت نوشیدن چای وتنقلات رنگارنگ، با مراجعان بیکار وپول خور در باب عشقری شناسی واسب شناسی به هدر داده، اگر به جای آن، از روی مسئولیت تاریخی، چند ورق تاریخ صد سال اخیر را مطالعه می کرد؛ یا تجارب بیست سی وپنج سال اخیر را درمغز خویش تول وترازومی کرد، اوضاع مملکت دست کم تا این حد حالت اسفبار به خود نمی گرفت. تمام تقلب هایی که درقانون اساسی درغیاب آخرین تصویب نماینده گان مردم، صورت گرفت، به کمک وکاکه گری های فهیم جامه عمل پوشید. اجماع ملی آن نیست که یک بیسواد عضو خاندان خود را به ریاست یا معاونیت یک نهاد مهم نصب کنی و آن فرد به غیر از خریدو فروش موترهای دزدی و «لوت چاپ کردن» هیچ هنر دیگری نداشته باشد. این اجماع ملی است که فردی درشورای امنیت ملی عضویت حاصل می کند که سرتاپا، به طور مادرزاد، با زهروحشتناک ستیز قومی وزبانی آلوده است و از پول شورای امنیت ملی، دستگاه کین وتنفر پراکنی تصویری راه انداخته است؟ سیاستگزاران بین المللی، بعد از دومین دور فرازآیی فهیم درتبانی با کرزی درانتخابات دوم، پیش بینی کرده بودند که چه گونه ترتیبی بدهند که وی با تمام تیم حاکم که حالا ترکیب «اجماع ملی» را از کدام دهانی قرض گرفته وبرای قایم کردن پیچ ومهرۀ قدرت خود را به درو دیوار می زنند، درمحدودۀ یک جال شناور باشند وتا آخر ماجرا، هرگز نتوانند از جال پروژۀ جهانی فرار کنند.