آرشیف

2014-12-20

علم عبدالقدیر

جایگاه عدالت در تفاوتهای بین زن ومرد

 اختلاف ویا تفاوت نماد ویا دلیل بی عدالتی نیست چه  اختلاف وتفاوت های نسبی در بین زنان ومردان  یک امر طبیعی، فطری وانکار نا پذیر بوده که قرار دادن هریکی ازین تفاوتها در جایگاه أصلی اشن عدالت واقعی را به نمایش میگذارد. بدون تر دید مرد وزن  هم از لحاظ واژه وهم از لحاظ مفهوم جنسیتی ومصداق بیرونی دوجنس نسبتا متفاوت اند که از لحاظ داشتن خصوصیت های فزیکی وعاطفی بخاطر رفع نیاز مندی های یکدیگر متفاوت آفریده شده اند. تفاوت در امتیاز ها واستحقاقها بین این دوجنس گاهی به مفهوم  تبعیص  وبی عدالتی نخواهد بود.  زن و مرد می توانند یکدیگر را درک کنند و مکمّل یکدیگر باشند، ولی هیچ گاه یکی نمی شوند و این به علت تفاوت هایی است که در وجود آن ها نهادینه شده است.این بحث را بخاطر بر داشتن ابهام از ذهنیت هااز چندین منظر مورد مطالعه وبر رسی قرار رمیدهیم.اول از نظر فلاسفه و ادیان قبل از اسلام وبعد هدایات ورهنمود های  دین مبین اسلام و در نهایت نظر تطبیقی وعملی که از طرف نویسنده ارائه میگردد.
 
پیشینۀ بحث تفاوت بین زن ومرد
بحث تفاوت بین زن ومرد حدود 2400 سال سابقه دارد که درین بخش به اختلاف نظر شاگرد واستاد ویاافلاطون وارسطو اشاره میکنیم که مردم ما بیشتر بنامهای شان آشنای دارند وایشان را از زمرۀ فلاسفه میشما رند..افلاطون در کتاب جمهوریت درباره تفاوت زن و مرد با کمال صراحت، ادعا می کند که زنان و مردان دارای استعدادهای مشابهی هستند و زنان می توانند همان وظایفی را عهده دار شوند که مردان بر عهده می گیرند، و از همان حقوقی بهره مند گردند که مردان از آن بهره مند هستند.او معتقد بود: همان گونه که به مردان تعلیمات جنگی داده می شود، به زنان نیز باید داده شود; همان گونه که مردان در مسابقات ورزشی شرکت می کنند، زنان نیز باید شرکت کنند یعنی در همه عرصه ها مساوی حرکت کنند. در عین حال، وی اعتراف می کند که زنان از مردان، از لحاظ نیروهای روحی و دماغی، وهم نیروهای جسمی ناتوان ترند; یعنی تفاوت زن و مرد را از نظر کمّی می پذیرد، هر چند مخالف تفاوت کیفی آن ها از لحاظ استعدادهاست..وی معتقد است: استعدادهایی که در مردان و زنان وجود دارند مثل یکدیگرند، منتها زنان در هر رشته ای از رشته ها از مردان ناتوان ترند، ولی این سبب نمی شود که هر یک از زن و مرد به کاری غیر از دیگری اختصاص داشته باشد. افلاطون به همین دلیل که زن را از مرد ضعیف تر می داند،. او می گوید: خدا را شکر می کنم که یونانی زاییده شدم، نه غیر یونانی; آزاد به دنیا آمدم نه برده; مرد آفریده شدم، نه زن.
 
واما ارسطو شاگرد افلاطون
در کتاب سیاست ، عقاید خویش را درباره تفاوت زن و مرد اظهار داشته  که با عقاید استاد خویش،افلاطون سخت مخالفت کرده است.ارسطو معتقد است: تفاوت زن و مرد تنها از جنبه کمّی نیست، بلکه از بعد کیفی نیز این دو متفاوتند. او می گوید: نوع استعدادهای زن و مرد متفاوتند و وظایفی که قانون خلقت به عهده هر یک از آن ها گذاشته و حقوقی که برای آن ها خواسته، در قسمت های زیادی با هم تفاوت دارند. به عقیده ارسطو ، فضایل اخلاقی زن و مرد نیز در بسیاری از قسمت ها متفاوتند.با نگاهی دقیق تر و گسترده تر به فرهنگ ها و تمدن های یونان، روم، هند، چین، ژاپن، و مانند آن ها روشن می شود که مسئله تفاوت بین زن و مرد، هم در بعد ساختاری و هم در بعد کارکردی، از اهمیت زیادی برخوردار بوده.
 
ادیان قبل از اسلام
در کتب آسمانی  قبل از اسلام نیز از این موضوع سخن به میان آمده است; از جمله می توان به تورات ، سفر (تکوین) فصل دوم مراجعه کرد: مثلا، درباره خلقت آدم و حوّا آمده است: خداوند آدم را از خاک زمین خلق کرد و در بینی او از نقش حیات دمید و آدم موجودی زنده شد.بنابراین، ماهیت تکوینی مرد و زن (آدم و حوا از نظر عهد عتیق متفاوت است.  یعنی (حضرت آدم) من حیث مرد از خاک آفریده شد و  (حضرت حوا با داشتن جنسیت زن از دنده او آفریده شده و اگر به ادامه همین مطلب در سفر تکوین تورات توجه شود، حوّا را عامل اصلی انحراف و گناه حضرت آدم نیز معرفی می کند. به عبارت دیگر، زن عامل گناه و هبوط آدم تلقّی می شود زیرا حضرت بی بی حوّا اقرار می کند که مار مرا فریب داد و از آن درخت خوردم و به همسرم آدم(علیه السلام) نیز مقداری از آن را  خوراندم. دیدگاه های ارسطو  در میان اندیشمندان و صاحب نظران، مثل فرانسیس بیکن ، دکارت ، نیچه و روسو مورد توجه بود و  بعد ها طرفداران نظریه برابرنگرانه به زنان تحت عنوان (نهضت اجتماعی زنان)  به صورتی برنامه ریزی شده به مخالفت با پیشینیان پرداختند.که تا امروز ادامه دارد.
 
زنان در دنیای معاصر غرب
در جهان غرب تفاوت وفاصله بین زنان ومردان در عرصه اشتغال سیاست وإقتصاد تا صنعت واختراع خیلی آشکار است واما  غربی ها به استثنای رخصتی های وقت زایمان در دیگر عرصه ها وجود تفاوتهارا قانونمند نساخته اند. یعنی در عرصه تئوری وقانون زن ومرد دارائی حقوق ومسئولیتهای مساوی عنوان شده اند البته ایشان در قانون هم فرهنگ وکلتوری خاصی دارند مثلا غربیها از مسیرنوشتار وگفتار زنان را متوجه تفاوتهای موجود بین زنان ومردان نمی سازند تا زنان احساس وانتباه منفی نگیرند چون معتقد اند در میدان عمل زنان متوجه  این تفاوت میشوند .اشتغال در کاری های تولیدی وثقیل با در آمد بالا  کار مردان  وفروش تولیدات وکالا  با عاید کم غالبا کار زنان است البته قانون کلی نیست میشود برخی زنان با اختراع وبر نامه ریزی در سطح بلاند قرار گیرند اما خیلی کم .با آنکه مردان زنان را تشویق میکنند که هیچ فرق وتفاوت قانونی بین ما وشما وجود ندارد باز هم در اشتغال، إقتصاد ،سیاست وورزش مردان به مراتب از زنان جلو اند.مثلا اگر از مجموع  دوصد کرسی پارلمان تنها سی چوکی نصیب زنان میشود میگویند ما از لحاظ  قانون کدام تبعیض را درین زمینه قائل نشده ایم این استعداد است باعث تفاوت در امتیاز ها شده. غربی ها به این عقیده اند که نباید مردان شعار تفاوت واختلاف را سر دهند بگذارید تا زنان خود بچشم سر این واقعیت را ببیند ونا گفته بپذیرند.واقعیت عملی هم همین است در هیچ یکی از پارلمان کشور های غربی بیست فیصد چوکیها به زنان اختصاص ندارد چنانچه در کابینه هم تعداد وزراء زن از سه ویا چهار زن تجاوز نمیکند اما زنان به این تفاوت إعتراض ندارند  با آنکه نفوس زنان در کشور های غربی بیشتر از مردان است زنان گاهی ادعا نکرده اند که باید نصف پارلمان ویا نصف کابینه از آن آنها باشد. در قانون تصریح شده هر کس به اندازۀ تلاش واستعداد خود  امتیاز میگیرد در مشارکت وسهمگیری هیچ محدودیت پیشروی زنان وجود ندارد، نتائج عملی این واقعیت را به اثبات می رساند که زنان  در میدان مبارزه ضعیف تر بوده اند وامتیاز هم کمتر گرفته اند. ودر نهایت هرکس به حق خود قناعت دارد. در قوانین غربی ها  تقسیم امتیاز قبل از زحمت کشی بی عدالتی است مثلا اگر در قانون گفته شود باید حتما چند فیصد کابینه ویا پارلمان مربوط به زنان باشد این قانون را کس نمی پذیرد میگویند انسانها دارائی حقوق مساوی اند ومیدان مبارزه طور مساوی برای مردان وزنان خالیست. اگر نتائج کاملا به نفع زنان باشد هم إعتراض وجود ندارد واگر کاملا به نفع مردان باشد باز زهم به قانون آحترام میگذارند، اما تجربه وواقعیت های عینی وموجود حکایت گر این حقیقت است که تفاوت بین زنان ومردان در همه عرصه ها وجود دارد.مختر عین بیشتر مردان اند ملیونر ها به همین تر تیب سیاستمداران مرد به مراتب بیشتر از زنان اند .البته تاریخ سازان از طریق جنگ وخونر یزی در دنیا نیز بیشتر مردان است نه زنان.
وجود تفاوت بین زن ومرد از دیدگاه اسلام:  دین مبین اسلام  باور دارد که از لحاظ ماهیت و سرشت وجودی  هیچ تفاوتی بین زن و مرد وجود ندارد و هر دو از گوهر انسانی مشترکی برخوردار هستند. همچنین زن و مرد در هدف غایی آفرینش، اشتراک دارند نه آنکه یک جنس محور اصلی هستی باشد و جنس دیگر فرعی و یا طفیلی و هیچ کدام مقدّمه وجود دیگری نیست. هرچند با استناد به برخی متون دینی می توان گفت: زنان عواطف و احساسات بیشتری در مقایسه با مردان دارند اما از آنجا ئیکه نقش مدیریت در خانواده وفامیل نیازمند اِعمال و نگرش منطقی و خردمندانه نسبت به قضایا در زندگی است، گذاشتن مسئولیت مدیریت خانواده به عهده مرد نشانه رجحان نوع مردان در برخورداری از این نگرش است. و در نتیجه می توان به نوعی تفاوت ادراکی بین زن و مرد قائل شد از آنجائیکه دین اسلام آخرین وکاملترین دین آسمانیست بناءٌ وجود تفاتهارا  در موارد لازم طور قانونمند بیان داشته است. همانطوریکه به ضعف زنان در برخی موارد اشاره کرده از مسئولیتهای زن در امور اجتماعی وحتی دینی نیز کاسته است.البته إعتراف به  این تفاتها  طبیعی نگاه غیر عا دلانه نسبت به جنس زن نیست.نگاه تبعیض امیز آن است که مساوات وبرابری را از منظر انسانیت و وجوهر آفرینش نفی کنیم در حالیکه پیامبر اسلام تفاوت بین عرب وعجم سیاه وسفید را از لحاظ جوهر آفرینش  ممنوع وبر تساوی انسانها مانند دندانه های یک شانه تأکید نموده  است .بلی از منظر انسانیت هیچ تفاوتی بین انسانها وجود ندارد واما از لحاظ  استحقاق وامتیاز تفاوت وجود دارد نه تنها بین زن ومرد که بین مرد ها هم این تفاوت اشکار است واگر این تفاوت در استعداد ها نبودی زمینه تسابق ورشد گاهی هم مساعد نمیشد. پیغمبر اکرم ص فرمود: اَلنّاسُ  سواسیةکَاَسْنانِ الْمُشْطِ مردم مثل دندانه های شانه با هم مساوی و با هم برابرند، یا فرمود: اِنَّ رَبَّکُمْ واحِدٌ وَ اِنَّ اَباکُمْ واحِدٌ، کُلُّکُمْ مِنْ آدَمَ وَ آدَمُ مِنْ تُرابٍ یعنی هیچ ملاحظه ی شخصی و تبعیض و تفاوت و تقدمی بر غیر مبنای فضیلت و تقوا و عمل و لیاقت نباید در کار باشد. اما تقدمهایی مبنی بر فضیلت و بر تقوا و بر عمل باید باشد.
آیا مقتضای عدالت مساوات است؟: جواب درین مورد منفی است چه مقتضای عدالت  در شرائط مساوات است که همه در شرایط حقوقی مساوی قرار داشته باشند، نه در شرایط نامساوی، یعنی نباید میان شرکت کنندگان در یک مسابقه ی علمی یا در یک مسابقۀ قهرمانی در غیر آنچه مربوط به استعداد و هنر و لیاقت است فرق گذاشته شود.
تفاوت در استعداد ها باعث اختلاف استحقاقهاست: دنیا محل آزمایش مسابقه وکوشش است: همین که پای مسابقه به میان آمد، تفاوت استعداد ها خود بخود تفاوت نتیجه را پیش روی ما میگذارد . از انجائیکه در جهان استعدادها و مقدار فعالیتها و کوششها  یکسان نیست،  به همین دلیل اختلاف و تفاوت به میان می آید، مثلا مقتضای عدالت این است  دانشجویانی که در یک امتحان شرکت می کنند، به هر کدام همان نمره  داده شود که مستحق آن نمره اند. مقتضای عدالت این نیست که به همه  شاگردانیکه در امتحان شرکت کرده اندمساوی نمره داده شود بلکه نمره مطابق استعدا ولیاقت برعکس اگر به همه مساوی نمره داده شود، حق ذی حق پامال شده و این تساوی یکنوع ظلم است. منظورم از تکرار این صغرا وکبرا این بود تا خواهران ما مانند برخی برادران ما به تساوی ویا اختلاف مطلق پافشاری نکنند .برای همه خواهران ما اجاتزه است تا وارد میدان امتحان و عمل شوند نتیجه که از زحمت کشی بدست میاید طبعا متفاوت است واینجاست که خواهران ما بوجو تفاوتهای طبیعی ویا فطری بین مردان وزنان إعتراف میکنند.اما این تفاوتهارا خداوند ج در بعد دیگر جبران کرده اگر زنان از لحاظ فزیکی وکیفیت استعداد ها ضعیف اند در بعد احساس وعاطفه  وکنترول غریزه بمراتب از مردان قوی تر اند همان است که مردان بیشتر از زنان بدنباتل یافتن جفت مناسب سر گردانند وبخواستگاری دختران میروند ، در کشور های اسلامی کلا ودر کشور های غیر اسلامی غالبا پسران به خواستگاری دختران میروند این قوت وکشش در دختران وجود دارد تا غرور وغریزه را در کنترول داشته باشند البته استنثناءات شامل قاعده کل نمیشود
 
مشترکات أصلی زن ومرد
درباره خلقت زن و مرد، آیات متعددی وارد شده اند که شاید مهم ترین و صریح ترین آیۀ که بتوان به آن استناد کرد آیه اول سوره نساء باشد که می فرماید: (یَا اَیُّهَا النَّاسُ اتَّقُواْ رَبَّکُمُ الَّذِی خَلَقَکُم مِن نَّفْس وَاحِدَة وَخَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَاوَبَثَّ مِنْهُمَا رِجَالا کَثِیراًوَنِسَاء.این آیه تصریح می کند که همه انسان ها، اعم از زن و مرد، از «یک نفس» آفریده شده اند. مفسرین گفته اند مراد از «نفس» در آیه، به اجماع همه مفسّران آدم(علیه السلام)است..»  هرچند مصداق «نفس واحده» در این آیه آدم(علیه السلام)است، ولی به کار بردن واژه «نفس» و انتساب خلقت همه انسان ها به آن «نفس» در واقع نکته مهم دیگری دربر دارد، و آن اینکه جمله افراد بشر، اعم از زن و مرد از یک ریشه و اصل سرچشمه می گیرند و گوهر آفرینش آن ها به یک گوهر و یک نفس برمی گردد.زن و چه مرد، همگی از سرشت واحدی آفریده شده اند و همه را «بنی آدم» می گویند..از ادامه آیه که می فرماید: (وَ خَلقَ مِنها زوجَها)، استفاده می شود که همسر آدم از ماهیت و جنس خود اوست و هر دو از یک حقیقت برخوردارند..در تکوّن ، رشد و گسترش نسل انسانی هر دو صنف زن و مرد نقش دارند.
بنابراین، اشتراک زن و مرد در گوهر ذات انسانی و توانمندی هایی که به آن ها اشاره شد، مستلزم این است که هر یک از زن و مرد از تمامی ویژگی های انسانی که در جنس دیگر وجود دارند برخوردار باشند و هر صفتی که مرد ـ از آن حیث که انسان است (نه از حیث مذکر بودن) ـ دارا باشد زن نیز دارد و هر صفتی که زن ـ از آن حیث که انسان است (نه از حیث مؤنث بودن) ـ دارا باشد مرد نیز دارد.با توجه به آنچه بیان شد، زن و مرد در برخورداری از گوهر انسانی مشترک، تفاوتی ندارند و دارای یک حقیقت و سرشت واحدند. با مراجعه به آیات و روایات خلقت انسان، می توان این نکات را استفاده کرد:
1 زن و مرد از یک نوعند.
2- انسانیت محور تقسیم زن و مرد است.
3. – زن و مرد هر دو به طور مشترک از روح الهی برخوردارند.
4. آ- فرینش زنان و مردان و نسل حضرت آدم و حوا از یک جفت انسانی صورت گرفته است.
5. – از ویژگی های سرشتی مشترک مثل فطرت، خداشناسی، سازگاری با دین و معرفت خیر و شر اخلاقی برخوردارند.
6. – هر دو جنس زن و مرد به طور مشترک مورد تکریم الهی قرار گرفته اند..
7-  در استعدادها و قابلیت ها، هر دو جنس زن و مرد از استعدادهای مشترکی همچون استعداد کمال یابی، جاودانگی طلبی، معرفت طلبی، فضیلیت خواهی، قرب به خدا، خلافت الهی، انحطاط و سقوط برخوردارند.بدون تر دید قدرت تعقّل در هر دو جنس وجود دارد، ولی در مرد به لحاظ اینکه موانع چون مریضی بار داری رضاعت ویئوست تعقّل بیشتر است. کمتر می باشد، اقتضای
………………………………………………………………………………………………………………………
منابع مورد استفاده: عدل الهی مرتضی مطهری وتفسیر المیزان علامه طبا طبائی ،یاد داشتها وتحلیل ها ی نویسنده .