آرشیف

2020-7-21

محمد اسحاق ثنا

تیر جفا

این دل نشد شبی که به سویت سفر نکرد
ترس از هراس و راه ز خوف و خطر نکرد

مثل همیشه حادثه تکرار شد ولیک 
یک روز هم ز آمدن اش کس خبر نکرد 

رفتم به کوچه کوچه پی مهر و مردمی 
یک کس ز روی مهر سر از در به در نکرد 

خود سوختم به درد خود و خود گریستم 
یک کس به آه و حسرت من دیده تر نکرد 

صیاد زد به تیر جفا صید ناتوان 
رحمی به صید کوچک بی بال و پر نکرد 

دشمن چنان به ریشه ای نخل امید ما 
زد زخمه ای نفاق که با ما تبر نکرد