2017-12-6
مسعود حداد
خانمی از کنجِ چشمی دیده بود
شوهرش بر چادر او ریده بود
گفت فوراً توبه کن ای بی زبان!
ورنه افشا سازمت اندر جهان
اندرون شوهرش آمد به درد
عذرو هم زاری نمود وتوبه کرد
راه ریدن را ببست اززیروسر
تا نباشد آبرویش در خطر
خانمش گفتا کنون آدم شدی
نق نق و از فق فقم بیغم شدی
بار دیگر ، بادی، گر خالی کنی
یا چنین پیشاب جنجالی کنی
نزد ملت، چهره ات ابتر شود
روز گارت، روز گار خرشود
از طلوع «حداد»جریان را شنید
ثبت کرد وروی صفحه برکشید
خواهشی دارم کنون از دوستان
شعر مارا پخش تا در هر زمان
می نگردد کهنه تا ، تاریخ او
تا مخاطب کور باد ازسیخ او
مسعود حداد
4 دسامبر2017
پر بیننده ترین مقالات
-
سلطان رضیه غوری
-
آب و هوای ولایت غور
-
سرگذشت سیاه موی و جلالی
-
اصطـــلاحــــات و واژه های شیرین لهجـهً غوری
-
شهر فیروز کوه مشهور ترین پایتخت سلاطین بزرگ غوری
-
بیوگرافی شهید محمد رفیق علم
-
ولسوالی های ولایت غور
-
زندگی نامه مختصر مرحوم سید محمد رفیق نادم رئیس بنیاد فرهنگی جهانداران غوری حوزه غرب
-
نثار احمد حبیبی غـوری کیست؟
-
Muhammad of Ghor
مجلات و کتب
جام غور در شبکه های اجتماعی
گزارشات و مصاحبه ها
-
قاری رحمت الله بنیان گزار گروه داعش و سرکرده گروه طالبان ولایت غورطی یک عملیات نیروهای امنیتی افغان در ولایت فاریاب کشته شد
-
کارگاه سه روزه آموزش حقوق بشر و حقوق بشردوستانه برای نیروهای امنیتی و دفاعی در ولایت غور
-
گرامیداشت شانزدهمین سالروز تأسیس کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان در ولایت غور
-
امضاء تفاهمنامه نشر برنامه های حقوق بشری با چهار رادیو در ولایت غور
توبه