آرشیف
تهدید «ستون پنجم» و اولویتهای حکومت وحدت ملی
معاذالله دولتی
اصطلاح «ستون پنجم» در میان تحلیل گران و رسانه های افغانستان رایج شده است، اما برخیها به صورت درست و برخی هم به صورت نادرست از آن استفاده میکنند. عده ای زیادی اما بدون درک مفهوم اصلی آن، این اصطلاح را به کار می بنند. در این یادداشت تلاش می شود یک درک مفهومی از این اصطلاح نیز ارائه شود.
اصطلاح ستون پنجم (Fifth Column) از نظر مفهوم مجازی به گروهی از افراد گفته میشود که از داخل یک دولت یا سازمان علیه آن دولت و سازمان کار میکنند و در جریان بحران، در مخالفت با عملکرد آن قرار میگیرند. ستون پنجم با جاسوس فرق می کند. جاسوس ها معمولا برای کشور خود کار می کند، اما ستون پنجم برای دشمن کار میکند. گاهی به صورت سازمان یافته و هدفمندان کار میکنند و گاهی هم بدون آگاهی.
اصطلاح ستون پنجم برای اولین بار در جریان جنگهای سه ساله اسپانیا (1936 – 1939) به کار گرفته شد و سپس وارد ادبیات سیاسی گردید. در جنگهاي اسپانيا (39 – 1936) هنگامي که جنرال اميليومولا يکي از سرکردگان ارتش جنرال فرانکو با افراد خود به سوي مادريد پايتخت اسپانيا پيش ميرفت، براي زمامداران حاکم بر شهر پیغام فرستاد: «من با چهار ستون سرباز و تجهيزات از شرق و غرب و شمال و جنوب به سوي مادريد پيش ميآيم ولي شما فقط روي اين چهار ستون حساب نکنيد بلکه ستون ديگري به نام ستون پنجم هم داريم که در مادريد و حتي در ميان جمع شما هستند که دانسته يا ندانسته براي ما فعاليت ميکنند. شايد از نظر فکری هم با ما موافق نباشند ولي چون با عقيده و نظريه شما صد در صد مخالف هستند، لذا اعمالشان غير مستقيم به نفع ما تمام مي شود. اگر از چهار ستون اعزامي نگرانی نداريد از اين «ستون پنجم» بترسيد که در تمام امور و شئون شما نفوذ دارند و راه ورود چهار ستون را به داخل شهر هموار مي کنند.»
از آن پس اصطلاح ستون پنجم وارد قاموس سایسی شد و به كساني اطلاق گرديد كه به عنوان جاسوس و عوامل مخفی در یک دولت و یا سازمان برای دولت متبوع خود کار می کند. یعنی به مثابه عوامل دشمن در یک دولت کار کرده از داخل دست به تخریب و زمینه فروپاشی را مساعد می سازد.
نا امنیهای اخیر در افغانستان و شدت حملات هدفمندانه دشمن در کابل، بسیاریها را نگران ساخته است و در رسانه ها ادعا میشود که «ستون پنجم» در درون حکومت فعال گردیده و زمینه این حملات را به نفع دشمن فراهم میکند. بدنبال انفجارهای مرگبار و خونین در منطقه شاه شهید کابل، قوماندانی اکادمی پولیس و منطقه مکروریان، عبدالرب رسول سیاف از رهبران جهادی، اعلام نمود که هُشدارهایش در رابطه به فعالیتهای «ستون پنجم» در دولت نادیده گرفته شده است. آقای سیاف قبلاً گفته بود که افراد انتحارکننده به کمک عناصر معیین از اطراف کابل و منطقه بُتخاک به داخل شهر کابل آورده میشوند و به اهداف معیین حمله میکنند. او همچنان گفته بود: «اعلامیه ها و شبنامههای طالبان در منطقه وزیر محمد اکبر خان کابل ترتیب و نشر میگردد». این ادعا همچنان از جانب برخی سران حکومت، بسیاری از تحلیلگران و آگاهان امور امنیت و استخبارات از طریق رسانهها مطرح گردیده اما کسی از فرد و یا گروهی به عنوان «ستون پنجم» نام نمیبرد.اما، وظیفه نهادهای امنیتی و استخباراتی و رهبران سیاسی دولت است که باید با ستون پنجم برخورد کنند.
این انتقادات در حالی مطرح می شود که سران حکومت به جای پرداختن به مسئله امنیت، اقتصاد و رفاه عمومی، تا هنوز مشغول تقسیم قدرت می باشند. از تعینات پست های بالای حکومتی تا سطح مدیریتها مورد اختلاف رهبران حکومت وحدت ملی است. معرفی افراد و سپس مخالفت به آن ها، تبدیل به یک روند طولانی شده است که کارکرد حکومت را آسیب زده است. رئیس اجراییه و معاونان ریاست جمهوری افراد خود را به رئیس جمهور معرفی می کنند و اما رئیس جمهور از آن ها مصاحبه نمی گیرد. مثلا، کسانی که برای معاونت وزرات و یا ریاستها و یا ولایتها در نظر گرفته شده اند، سرگردان و منتظر مصاحبه رهبران میباشند. رهبران یا مصاحبه نمی کنند، یا مصروف اند و یا در چنین مواردی معامله و فشارهای سیاسی را اعلام می کنند. این امر سبب شده که بسیاری از ولایات هنوز با سرپرست ها اداره شوند.
این در حالی است که وضعیت امنیتی و اقتصادی بسیار نگران کننده شده است. اما سران حکومت وظایف اصلی شان را فراموش کرده به مسایل کوچک و فرعی چسپیده اند. مسایلی چون امنیت، پیگیری پروسه صلح، اصلاح نظام انتخاباتی، آغاز صدور تذکرههای الکترونیکی، بهبود وضعیت اقتصادی مردم، مبارزه جدی با فساد اداری ومبارزه با مواد مخدر از جمله اولویتهای کار حکومت است که متاسفانه بجای پرداختن به این موارد، با تمام قوت روی تقسیم قدرت تمرکز شده است. تمرکز بیش از حد رهبران سیاسی روی تقسیم قدرت که مبنای بروز اختلاف دیدگاهها میباشد، فضا را برای ظهور و فعالیت ستون پنجمیها مساعد می سازد.
از آن طرف، هر روز خبر سقوط ولسوالیها نشر میشود و خبرهای از کشته شدن صدها نیروی امنیتی بدست دشمن میرسد، و مردم نیز در هرگوشه افغانستان احساس امنیت ندارند. این بدان معنا است که از یک طرف حملات دشمن به همکاری «ستون پنجم» افزایش یافته و ازطرف دیگر، حکومت چندپارچه است و به اولویت های امنیتی و اقتصادی توجه نمیکند. این امر سبب ایجاد فضای مناسب برای فعالیتهای جسورانه ستون پنجم نیز شده است.
حکومت در حالی که خلای پاسخ گویی را به وجود آورده، نارضایتی مردم به شدت افزایش یافته است. میزان باورمندی مردم به حکومت در جهت آوردن صلح و امنیت به شدت کاسته شده و روزانه صفهای طولانی را برای گرفتن پاسپورت و تایید اسناد شان در ادارات دولتی تشکیل میدهند تا به نحوی کشور را ترک کنند. جنگ و صلح با طالبان در چارچوب یک استراتژی واضح برای مردم توضیح داده نمی شود. علاوه براین، سرمایهها از کشور در حال فرار است و حکومت برنامه ای برای بهبودی وضعیت اقصادی مردم ندارد و فقر و بیکاری بیداد می کند. از نظر مشروعیت پایه های نظام، انتخابات ولسی جرگه که قرار بود به ماه ثور امسال برگزار گردد، حکومت نه تنها نتوانست زمینه برگزاری انتخابات را فراهم نماید، بلکه گفته میشود برگزاری انتخابات تا یکسال دیگر به تاخیر افتاده و حکومت برای برگزاری انتخابات بودجه و برنامه لازم ندارد. وضعیت عمومی به شدت مخدوش و مردم نگران اند. مجموعه این فکتورها زمینه را برای فعالیت قوی دشمن مساعد ساخته و حکومت هم نه تنها هیچ قاطعیتی در برابر ستون پنجم در کشور ندارد، بلکه گاهی تریبون دولت نیز برای اعلام نظر در اختیار شان گذاشته میشود.
بنابراین، تا زمانیکه دولت به این مسائل اولویت ندهد و هرچه زودتر خود را از قید و بند تقسیم قدرت که بنیاد اختلاف میان سران دو تیم را میسازد، نرهاند؛ و برای شناسایی و سرکوبی «ستون پنجم» که خطر بالقوه برای حکومت میباشد، به شدت وارد عمل نشود، احتمال ناکامی دولت دور از تصور نبوده و در آینده شاهد از دست دادن مناطق بیشتر بدست دشمن خواهیم بود. تاریخ افغانستان و منازعات سایر کشورها نشان میدهد که فعالیت قوی «ستون پنجم» در درون نظام، حتی سبب فروپاشی حکومتها شده است. حکومت امان الله خان، در نتیجه عواملی همدست با امیر حبیب الله خان و حکومت داکتر نجیب در نتیجه همکاری عناصر درون نظام با مجاهدین سقوط کردند.
سران حکومت وحدت ملی که خود شان به وزرای شان اعتماد کردند و نمایندههای مردم در پارلمان نیز به آنها «رأی اعتماد» داده اند، این اعتماد را نیز به وزرای شان داشته باشند تا هرکسی را که به عنوان معین یا رئیس معرفی میکنند منظور نمایند. انتخاب معینان و رؤسای ادارات از جانب رهبران حکومت، بی باوری و بی اعتمادی به وزرای کابینه بوده و منطق سلسله مراتب اداری را نیز زیر سوال میبرد. رهبران وقت شان را بیشتر به مسایل کلان امنیتی و سیاسی صرف نمایند و با ایجاد استراتژی قوی امنیتی و تحلیل از جامعه سیاسی افغانستان، طرح اساسی برای مقابله با دشمن و عوامل مخرب در درون نظام (ستون پنجم) را پیریزی و به منصه اجرا بگذارند تا از خطر بالقوه سقوط جلوگیری و نگرانی مردم را نسبت به آینده رفع نمایند.
معاذالله دولتی – استاد دانشگاه
نوشتن دیدگاه
دیدگاهی بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.
مطالب مرتبط
پر بیننده ترین مقالات
مجلات و کتب
پیوند با کانال جام غور در یوتوب
صفجه جام غور در فیس بوک
Problem displaying Facebook posts.
Type: OAuthException
Subcode: 460
گزارشات و مصاحبه ها
-
قاری رحمت الله بنیان گزار گروه داعش و سرکرده گروه طالبان ولایت غورطی یک عملیات نیروهای امنیتی افغان در ولایت فاریاب کشته شد
-
کارگاه سه روزه آموزش حقوق بشر و حقوق بشردوستانه برای نیروهای امنیتی و دفاعی در ولایت غور
-
گرامیداشت شانزدهمین سالروز تأسیس کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان در ولایت غور
-
امضاء تفاهمنامه نشر برنامه های حقوق بشری با چهار رادیو در ولایت غور