آرشیف

2017-2-17

مسعود حداد

تنهایی

زندگی معنی ندارد، نیستی اندر برم
کلبه بس تاریک وتنگ وسرد گشته بسترم

یخ زده در رگ رگ وشریان و قلبم،خونِ گرم
اخگرِ احساسم و ، افسرده در خاکسترم

آهوی دشتِ امیدی ، ای غزالِ خوشخرام
گرچه صیادم ، ولی چون صیدِ بی بال وپرم

آرزویم بود وقتِ رفتنم از این جهان
تا در آغوشِ تو بودی لحظه های آخرم

از قضا تنها شدم ، رفتی بباغِ آرزو
تا ببویی غنچهء بشگفتهء ماه پیکرم

روز عاشقها مبارک باد، ای زیبا صنم
فخر دارم گر پذیری ، خدمتت شعرِ ترم

شکوه بس« حداد»، اما شکرِنعمت کن بجا
چون حفاظت میکند زان نوۀ سیمین برم

مسعود حداد
14 فبروری  2017