X

آرشیف

تنفس ‌های هندوکش

من و تو، آسمانی بغض و این تکرار پوسیدن
هنوز ای همسفر زود است بر مهتاب کوچیدن
کجا تقدیر ما و سهمی از عاشق‌ترین فریاد
کجا در خواب حتا رد پایی تا خدا دیدن
من و تو ـ این سزای ماست ـ کوهی پیشرو داریم
و دستی که نمیداند طریق زندگی چیدن
نمیدانی چنین آوارگی مان بر چه می‌ماند؟
ز کودک راه رفتن در مسیر جاده پرسیدن
ولی هشدار ای پروانه چون خیلی خطرناک است
به دور شعله‌ی یک شمع وحشی رقص و چرخیدن
تصور کن چقدر آبی‌تر و زیبا و شیرین است
لباسی از تنفس‌های هندوکش پوشیدن

1391

 کابل
علی اکبر زاولی، دانشجوی سال چهارم دانشکده زبان و ادبیات دانشگاه کابل
 

X

به اشتراک بگذارید

Share

نظر تانرا بنویسد

کامنت

نوشتن دیدگاه

دیدگاهی بنویسید

مطالب مرتبط

پیوند با کانال جام غور در یوتوب

This error message is only visible to WordPress admins

Reconnect to YouTube to show this feed.

To create a new feed, first connect to YouTube using the "Connect to YouTube to Create a Feed" button on the settings page and connect any account.