آرشیف

2024-1-1

محمد آصف فقیری

تقابل عقل و نقل در چیست؟

 

عقل با وحی الهی تقابل ندارد که مکمل و تکمیل کننده عقلست…!

شرح مطلب:

اول عقل محض یا جوهر را٬ با آگاهی فرق کنیم٬ آگاهی آنچه توسط حواس دریافت می کنیم و عقل جوهریست میتافزیک از عالم امر٬ پس عقل در عالم دنیا یا فزیک توانایی مدیریت منابع دنیا و نظم را دارد مانند کشورهای سکولار… برای اینکه وحی را بهتر بدانیم٬ هستی و ممكنات که این دنیا جز آنست در برابر کرسی الله مانند یک خرما یا یک انگشتری در تفاسیر معتبر بیان شده٬ پس وحی الهی جایگاه بسیار متعالی دارد تا بیاید برای ما اختراع گوشی و طیاره و غیره موارد در فزیک کند…

اینکه عقل در برابر عقل کُل یا جوهر خدایی ناتوان بوده و یا عقیم است٬ خود الله رحمت می کند و کلامش به یاری این ناتوانی عقل می رسد که صاحب عقل را کامل سازد. یعنی در ارزش معنی و مبانی تقابل بین عقل و وحی نیست. البته بینیش و اگاهی هرکس با عقل محض فرق دارد.[1]  اما وحی که در تفاسیر قرآن بل قرآن و حدیث و مفسرین ارایه می شود و از اینجاست که مشلات امروزی ما هم حل می گردد این را جز سیر تکامل عقل و وحی دانست٬ آنچه ملا با مجموعه نقل الخصوص در سیاست آفتابی می شود به جز عقب ماندگی و دین زدگی چون قرون وسطا حاصلی ندارد. دین از سیاست جدانیست٬ ملا که دین گفته نمی شود…

یعنی نقل یا اقوال گذشته و همینطور یافته های ما امروز از قرآن برای نسل آینده و این تسلسل مفهومی برمیگردد به جوانان که تحقیق و پژوهش را اولیت توسعه شان قرار دهد. مگر اینکه نقل در فقدان عقلانیت در وجود سلب عقل کند در این وضعیت فرد٬ البته حمکت دین منظور نیست٬ بل فرد با مجموعه نقل های که دارد مانند رباط از انسان ها استفاده های باوری و منفعتی خودرا می کند.

بطور مثال: در قرون وسطا که عقلگرایی سرکوب می شد و مقدار یا اندازه مساحت جنت توسط پاپ ها به فروش می رسید تا یک دانشمندی پیدا می شود و مطالبه خرید دوزخ می کند. هرچند برای پاپ ها خیلی تعجب آور بود اما زیادی مطالبه می کند که با هوش تمام حاضرست جنت نه٬ بلکه دوزخ را بخرد و تمامی مساحت دوزخ را به أساس نقل که در دست پاپ ها بود میخرد و بعد آن به مردم این چنینی ابلاغ می کند: من صاحب دوزخ و تمامی دوزخ پس من نمیگزارم شما در روز قیامت٬ دوزخ بیاید. که حالا ضرورت نیست دیگر جنت بخرید٬ زیرا عرف تا آن زمان قسمی بود که فرد همه عمر کار کند و حاصل تمامی زحمات خودرا به پاپ دهد تا جنتی برای روز آمدنی داشته باشد.

همینطور اذهان بدوی أفغانستان دین را در افکار شان در وجود ملا خلاصه کرده اند و هر نقل را بیدون تحلیل و تفکر می پذیر اند.

التبه عقاید و نحوه عبادات قطعی است نوآوری در آن جایز نیست که در بین شش ماه تا یک سال تمامی مسایل عقاید را یا فقه اکبر أبو منتهی و الهدایه فقه عبادات را در فقه حنفی می توانید خودتان بخوانید و اگاه شوید و استقلال عقل تان را در أمور دنیایی و سیر تفکر معنی یا عرفان بخودی خود داشته باشید٬ و ضرورت علمی دینی به ملا نداشته باشید٬ زیرا هستی امروز شما و بلوغ سیاسی تان همین که: بخود اگاهی از هستی خود رسید و به أراده فاقد عقل٬ سرنوشت تانرا به عده ای یا کسی نسپارید.

از ۱۹۹۲ تا کنون وضعیت أفغانستان بطور نزدیک به مطلق٬ در تطبیق به دوره تاریک اورپا یا قرون وسطا بوده و قرون وسطا که از منبع فیاض عقلگرایی قرآن نیز مستفید می شوند و گام نخست شان تطبیق حالت دینی شان با دین جدید محمد عربی بود٬ که تطبیق خاصیت عقلگرایانه است و این تطبیق محرکه می شود بسوی عقلانیت از  قرون وسطا اورپا به دوره جدیدی یا رنسانس یا روشنگرای… پس این سرشت ذاتی انسان که سود جو٬ مکار و حیله گر می باشد به منافع خصوصی خودش٬ که این چنین سرشت های درونی انسان ربط به متون مقدس دینی و ایده عقلی فلسفی ندارد.

پیشنهاد می کنم: مطلب را با لینک های ذیل که مرتبط موضوع است نیز مطالعه کنید:

https://jawedan.com/1402/26718/

http://disq.us/t/4lfsbsi

http://www.afghanpaper.com/nbody.php?id=173410

http://www.arianafghanistan.com/UploadCenter/111_Faqiri_A_Aqlaniat.pdf

محمدآصف فقیری

برای درک عمیق عقل: میتافزیک ارسطو مطالعه شود…![1]