آرشیف

2014-12-30

afrotan

تقابل تاریخی و متفاوت دو گفتمان نسبت به مدیریت انسان و جامعه در مصر

قسمت پنجم و آخیر

در حال تنظیم و نوشتن پنجمین و آخرین قسمت این نوشتار بودم که ایمیلی از یک دوست ارجمندی به نشانی ام مواصلت کرد و محتوای آن علی الرغم اینکه درجامه ء کلیمات و جملات تکریم آمیزی نسبت به این حقیر نگاشته شده بود مرا سخت تکان داد و ناگزیر شدم تا مختصرأ در باره آنچه که مؤجب گردیده است در وجود این قلم ناچیزهسته ای از حمایت و واکنش کاملأ انسانی و بشری را نسبت به آنچه که در کشور مصر سپری می شود به شور و هیجان آورده است بنویسم و قضاوت را به شما عزیزان واگذار کنم وپس از آن به بحث اصلی مان که ریشه در نگاه و گفتمان اندیشه دینی نسبت به انسان در تاریخ دارد برگردیم . اما قبل از آغاز این مقدمه باید به عرض برسانم که طراوشات فکریی همین چرا ها ؟ نیز در پاسخ قانع کننده ای همین گفتمان ویا نگاه به هستی و تاریخ انسان نهفته است زیرا من اکیدأ باوردارم قضاوت هر انسان و در هر مقطعی از تاریخ نسبت به حوادث ووقائع تاریخی و اجتماعی وابسته به اطلاعات و معلوماتی است که برای وی از کانال های مختلفی میرسد و در وجود اش به "احساس خام !! " مبدل میگردد و همین « احساس خام!! »آدمیان است که وقتی برمسند قضأ می نشیند موجبات ویرانی برگترین تمدن ها و فرهنگ ها را در تاریخ انسان فراهم میکند اما من وقتی در این جهان دهکده مانند میبینم که از خانه همسایه ء آشنا و هم نوعِ در به دیوار ما ، تابوت جنازه عدالت و آزادی بر شانه های خونین کودتاگران بیرون میشود و برای قتل میلیون ها انسان آزاده اعم از زنان ومردان حتی کودکان شیر خوار با فتواهای معجون گونه ای شبه مذهبی و سکولارلحظه شماری میشود من به مثابه یک انسان که نه میتوانم گوشهایم را پنبه زنم که ناله ای از آزادگان و اسیران در کربلای مصر را نه شنوم و چشمهایم را ببندم تا فواره های از خون و آتش را که در میدان های العداویه و النهضه به فتوای معجون گونه و ظالمانه ای از کودتا گران ریــخته مــیشونــد نه بیــــنــم در چنین مؤقیعتی در برج عاج نشستن و چشم پوشاندن از حوادث روزگارآیا خیانت نیست ؟ از این برج عاج هرقدر که این قبیل روشنفکران عاج نشین پائین بیایند و به گفته دانشمندی هرپله ای که بسوی اعماق طی کنند کثیف و آلوده خواهند شد .
من اکیدأ براین باورم که روشنفکران خلاق بویژه در ارتباط به حوادث خونین مصر به سه دسته تقسیم میشوند، برج عاج نشینان سردربرف کرده !، فاشیست های ظالم و دیکتاتوران مذهبی که انگازه های نسیم بهاری حرکت تاریخی عدالت خواهانهء ضداستبداد ی درخاورمیانه بویژه درمصروتونس بزرگترین دشمن برای اقتدارنامشروع شان می پندارند وروشنفکران آگاه ومتعهد ی که حوادث و تحولات درجوامع بشر باشنده دهکده جهانی وگلوبال را با عشق وحرمت با انسان این نائب برحق خدا (ج) درزمین می بینند وتحلیل می کنند. که صاحب این قلم نیزخودرا از وارثین سومین دسته ای میدانم .

بافت و راه یافت تاریخی کودتا در مصر :
چنانچه در قسمت های قبلی نیز اشاره گردیده است قدرت مدیریت و رهبریی جامعه مصر با نشانه گرفتن استبداد درجامعه با عزم انجام اصلاحات بنیادی در سرتاسر جامعه مصر بصورت مسالمت آمیز در فرآیند دموکراتیک زمانی چهارساله ریاست جمهوری به حزب آزادی و عدالت ودررأس آن به دکتور محمد مرسی واگذار شد و طبیعی است که در یک جامعه استبداد زده در حوزه مدیریتی باید از همه اول اولویت ها و نیاز مندی های یک جامعه دسته بندی گردد که متأسفانه به هر دلیلی که بوده دولت منتخب و برخاسته از آرأی مردم مصر نتوانیست به این هدف نائل آید و این تساهل در تعیین اولویت ها سبب گردید تا مخالفان نظام که بیشترین شانرا بقایای رژیم های فاسد گذشته تشکیل میداد از آن به نفع خود بهره جویند . نه میخواهم در اینجا به چگونگی وویژه گی های حرکت آخیر نظامی در مصر اشاره کنم اما بصورت قطعی باید گفت که کودتای آخیر یک عمل ذشت در برابر دموکراسی و آزآدی در قرن بیست ویکم بود که بدون شک تعارض منافع استراتیژیک برخی از کشورهای منطقه و جهان در برابر این حرکت بزرگ مدنی به شمار می آید و طبیعی است که این کودتا ی نظامی از نگاه فلسفه و زندگی تاریخی مردمان ساکن مصر درنوع نگرش و اندیشیدن نسبت به جایگاه انسان وهستی در نگاه طیف های وسیع سیاسی و گروه های اجتماعی و مدنی ریشه عمیق دارد یعنی اینکه تقابل دو گفتمان نسبت به مدیریت انسان و جامعه در مصر بوده که بصورت یک عمل کودتائی به نمائیش گذشته شد . زیرا تعارض آمیز بودن هرگونه عمل کودتائی با هر انگیزه و نیتی که باشد با عملیه دموکراسی و آزادی های مدنی مانند آفتاب روشن است اما استفاده از روش نظامی گری که از جنس خشونت است وقتی به فاجعه تبدیل میشود که در یک جامعه سنتی مانند مصردر جامه یک مشروعیت کاذب و قانون استبداد تحقق پذیرد. چنانچه دیدیم کودتای آخیر درکشورباستانی مصر به انگیزه اصلی جلوگیری از خونریزی های بیشتردر مصر تحقق یافت اما با حضور فرمانده کودتا ووزیر دفاع در تلویزیون دولتی مصر که پس از اشتراک در اجلاس مشترک شیخ الازهر – اسقف تواضروس رهبر قبطیان مصر – "يونس مخيون" رهبر حزب سلفی "النور " و محمد البرادعی فرمان کودتا را ابلاغ کرد پرده از اختلاف فکریی کودتا گران با دولت منتخب محمد مرسی را به نمائیش گذاشت زیرا کودتا گران در حوزه بیرون از مصر وابسته به قدرت های مجهز به تفکر سکولار مذهبی بوده اند که اسلام را با قرئت معروف « عیسی به دین خود و موسی به دین خود !!!» از صحنه حیات عمومی بشربه قلمرو زندگی خصوصی انسان ها منتقل میسازند .چنانچه پس اجرای کودتا ی نظامی آخیر در مصر معلوم گردید رژیم عربستان سعودی و امارات با همدستی با برخی شبکه های جاسوسی بین المللی بزرگترین و رسواترین حامیان این کودتا بودند ودر قسمت نخست این یادداشت به نقش عریان کشور های عربستان و امارات متحده عربی بویژه آقای ضاحی خلفان رئیس پولیس دبی برویت اسناد و مدارکی اشاره نموده ایم که حتی قبل از پیروزیی دکتور محمد مرسی دولت پادشاهی عربستان از سفیر خود در قاهره خواسته بود که به هر قیمتی باید از پیروزیی اخوان المسلمین مصر بالخصوص دکتورمحمد مرسی جلوگیری شود.* ازهمین جا است که ریشه تناقض گفتمان بنیادگرای شریعتمداربا اتکابه زور و سرنیزه احکام برده داری و غلامی را در قرن بیست ویکم و آنهم بنام تولیت دینی به عنوان احکام ثابت و لایتغیر همه مکانی و همه زمانی تلقی میکنند لذا وظیفه و تکلیف شرعی خود ودیگر شرکای کارتل فتوای فروشی در سرتاسر زمین میدانند تا مناسبات برده داری را توجیه و تئوریزه و تحکیم کنند لهذا کاملأ طبیعی است تمامی گفتمان های مذهبی و دینی که انسان ها را اعم از زنان و مردان ازلحاظ حقوقی مساوی دانند وعقلانیت وخِرد جمعی متعهد را با اِعمال مکانیزم « اجتهاد جمعی » ملاک جانشینی خدا در زمین پندارند مردود اعلام کنند .

دوگانه گی اعتقاد ات در فرآیند « تقیه مذهبی !» 
من اکیدأ بر این باورام که برای ورود به بحث دموکراسی و مردم سالاری و حقوق بشر در عصر حاضر نباید به شعار ها ی چون «الاسلام هو الحل » تا زمانی که ماهیت و بار اعتقادیی این شعار ها در وجود شعار دهنده گان آن به وجدان غوطه ور در آب عقلانیت و خِرد مبدل نشده باشند باور کرد زیرا تا زمانی که اعتقاد عده ای از چهره و شخصیت های مذهبی که صاحبان نان و نام اند بر این است که " نابرابری و ستم " یک امر الهی و طبیعی است " و به قول آنها باید آنرا پذیرفت نه میتوان به داعیه واهی « انطباق دین اسلام با دموکراسی و حقوق بشر» مشکلی را حل کرد زیرا کاملأ بی معنی خواهد بود که عده ای از برجسته ترین علمای ازجهان اسلام قبل از اینکه بر ماهیت «انسان و کرامت خدا دادش » پی برده باشد برایش نقشه راه و « احکام ثابت برمبنای فقه تاریخی » را ترسیم کرد زیرا هیچگاه نه میتوان مسائل و نیازمندی های انسان امروزی را با تلسکوب ثابت فقه تاریخی صدر اسلام و قرون بعدی مشاهده و اندازه گیری نمود هرچند عناصر و مؤلفه های منفرد این گفتمان در دو وجه مذهبی آن یعنی در قرون گذشته و دوران ما قبل مدرن ، کمتر بحرانزا میشد ، اما در عصر کنونی که انسان در این جهان دهکده مانند از آثار و عوارض زندگی مدرنیته متأثر است و به تکامل محکوم گشته است گسستی بزرگ و حفره های عمیق وبزرگی ایجاد شده که روابط گفتمان ثابت و استوار بر خشونت را با دیگر گفتمان های اسلامی به شدت بحران زا کرده است ، چنانچه در هردو حوزه یعنی حوزه تشیع که «فرآیند اجتهاد » را از امتیازات منحصر به فرد مذهب تشیع می دانند و همچنان در قلمرو مذهب اهل سنت و الجماعت که به دلیل فقدان و کمبود شرائط لازم برای « اجتهاد دینی » در وجود رجال مذهبی باب اجتهاد در زمان طولانی تاریخ جوامع اسلامی مسدود نگهداشته شده است البته باید خاطر نشان ساخت که نسبت مسأله انسان با اجتهاد در زمان کنونی در هردو حوزه مذهبی اعم از تشیع و تسنن چندان تفاؤتی ندارد زیرا قلمرو مطالعات و پژوهشهای اکثر یتی ازمجتهدان و دانشمندان این هر دو حوزه " تشیع و تسنن " به گذشته تاریخ بویژه به مناسبات دوران پس از رحلت پیامبر اسلام (ص) محدو دمانده است وبا گفتمان پویا ی « اجتهادی و عقلانی » معاصر هیچگونه هم آهنگی ندارد . نمونه های بارزی از همین هم آهنگی فکری و اجتهادی جامد و سنگواره ای را در کودتای آخیر در مصر به خوبی میتوان مشاهده کرد که چگونه هواداران هردو قرئت سنتی " تشیع و تسنن " در مجموع هوادار سراپا قرص کودتا و کودتا گران در مصر شده اند ؟ به باور ما تغییر بنیادی در جوامع بشر با توجه به تعرفه های هویت قومی و تمدنی جوامع بشر در همه مناسبات جامعه که مبانی معرفت شناسی جدید اعتقادی – کلامی یا توحیدی به شمار میرود هدف اصلی روشهای تفهٌم متون دینی و نوسازی است که روشنفکر روزگار ما با بر آن پایبند باشد و طبیعی است که عدالت اجتماعی – آزادی و رسیدن به حقوق بشر فرآورده های از عملی ساختن گفتمان پویای اجتهادی و عقلانی در جامعه به شمار میروند . اما اعتقاد بر « فرآیند تقیه !!» از نگاه تمامی آئمه و بزرگان مذهب تشیع یکی از اساسات و اصول دین محسوب میشود که کالبد مذهب تشیع بر آن استواراست و باید باور بر آنرا جزئ از اصول دین دانیست و اعتقاد و باور بر همین اصل سبب گردیده تا بصورت افراطی اصول مسلم دینی را که با حیات روزمره بشر تعلق دارند نادیده گیرند و درحوزه دین و جامعه مرتکب بسیاری ازگناهان شوند . سخت شگفت انگیزو در عین حال مسخره آمیز است که شالوده های اساسی شناخت خدا و هستی که دردوران پرالتهاب نخستین دوران اسلام شناخته و ریخته شده بود وبا گذشت چندین صد سال از سوی راهیان و مراجع گوناگون مذهب تشیع درگفتمان متحجرانه سکولارمذهبی ** جای گرفت نتوانیستند ناتوانی های مذهب تشیع را درساحه مدیریت اقتصادی – فرهنگی و سیاسی این جهان پیشرفته بپوشانند روی همین ملحوظ مذهب تشیع بویژه از جنس صفوی آن به کارخانه تولید دیکتاتور ها مبدل شده است ونسل به نسل دیکتاتوران نوی بنام « ولیان فقیه مطلقه » حلقه زندگی انسان های آزادی خواهی را در دست خود میگیرند . 
اکنون نمونه های از باور بر متون فقه تاریخی در تاریخ جامعه ایران از سوی کسی که خود روزگاری بر داشتن افکار نواندیش دینی مباهات میکرد و در پهلوی دوستی با نخبه گان روشنفکران دینی جامعه ایرانی با ترجمه آثار ی از دانشمندان مصری مباهات میکرد وقتی پس از وفات رهبر انقلاب مرحوم امام خمینی به تعاؤن و کمک استخاره ای آقای رفسنجانی بصورت مستعجل بر مسند ولایت فقیه از جنس مطلقه مذهب تشیع در ایران تکیه زد به مثابه مرجع عالیقدر مسلمین توضیح المسائل نوشت تمامی مفرادات فقه تاریخی و متحجر گذشته را که در تاریخ و جغرافیای جزیرة العرب مسایل حقوقی مدنی آن جامعه و آن روزگار را به متن جامعه قرن بیست ویکم منتقل ساخت باید اشاره کرد. بسیار جالب است که ترمنولوژی اکثر متون فقهی این رساله نیز از اینکه با امانت کامل از نسل به نسل منتقل میشوند هما ادبیات نظام های حاکم بر شبه جزیره عربستان است بطور مثال وقتی جناب آقای آیت الله العظمی امام خامنه ای در توضیح المسائل یا همان رساله تقلید برای مقلدان اش در مبحث معدن که جزئ از اقتصاد اسلامی محسوب میشود در ماده ۲۲۴ استخراج معادن فتوی میدهد ترمنولوژیی دوران نخستین روزگار را اینگونه بکار میگیرد . 
۲۲۴ : معادنى که دولت استخراج مى‌‌کند خمس ندارد، ولى معادنى که شخصى یا اشخاصى با مشارکت استخراج مى‌‌کنند، بعد از کم کردن مخارج، سهم هرکدام که به‌مقدار بیست دینار طلا و یا دویست درهم نقره یا معادل قیمت یکى از آن دو باشد، خمس آن واجب است.
از سوی دیگر رهبر انقلاب جناب آقای خامنه ای با نوشتن رساله ای کاملأ ضد و نقیضی که بنام توضیح المسائل نوشته و منتشر ساخته است فهم علمی و خرد مندانه ای از انسان های آگاه و آزاده ایران نسبت به نوع نظام حاکم بر ایران گرفته است زیرا هیچکسی نه میداند که در پرتو توضیح المسائل یا مانیفیست انقلاب اسلامی ایران نظام کنونی جمهوری اسلامی ایران از کدام جنس است ؟ اسلامی ؟ بازار آزاد ؟ یا هم دولتی با برنامه مرکزی و مختلط کدام یک ؟ یا این است که نوشتن توضیح المسائل رساله های شبه مذهبی از سوی روحانیونی که در قدرت نظامی و اقتصادی جوامع تشیع قرار میگیرند و انسان ها را به متابعت از دین و فقه تاریخی دعوت میکنند برای حفظ و نگهداری شان در قدرت ! ورق پاره های اند که بصورت ماکروسکوپیک ( بزرگنمایی ) در حوزه تقلید مذهب تشیع قابل مشاهده است .

یار زنده صحبت باقی

*به مبحث اول همین مقاله مراجعه شود 
** من واژه گفتمان سکولارمذهبی را بخاطراستفا ده میکنم که هواداران و بزرگان این حوزه بدون توجه به حل نیاز های انسان معاصر در پرتو دین به اساس مکانیزم « اجتهاد پویا و عقلانی جمعی » شالوده های شناخت انسان و هستی در دوران صدر اسلام را سینه به سینه نقل میکنند و طبیعی است که امور مدیریت جامعه را با اعتقاد بر تیوریی موهوم امام زمان و با استفاده از اصل « تقیه » به نظام پیچیده سرمایه داری بین المللی به صورت مشارکت وخرید اسهــام واگذار میکنند که در این صورت وقتی چنین مراجع سیاسی از وجه مذهبی برخوردار باشند و به اساس معیار های ظالمانه نظام سرمایه داری جوامع را رهبری و مدیریت کنند عملأ از دین در حوزه سیاسی فاصله گرفته اند و به نظر من بکار گیریی واژه « سکولار های مذهبی » مناسب ترین کلیمه ای است که باید حین برخورد با این مراجع آنرا بکار گرفت .