آرشیف

2014-12-28

رفعت حسینی

تصویر باد و باران

 

در چشم های او
چو نگه کردم
آشوبِ باد و آتش و باران را
دیدم
آینده در پی خرامِ نگاهش می رفت .

))) )))

نزدیکتر شدم
در روشنی ماه
نگاهش کردم
تصویر مرگِ خودم را دیدم .

))) )))

چشمش
چه بُعد های شگرفی داشت .

برلین ، 
دسمبردوهزاروده عیسایی
تحریر دوم 

() () ()