2014-11-22
ساغر رشیدی
بعضی اوقات دلم می شود که با تو جنگ کنم، از تو نفرت کنم و از تو دور شوم؛ آنقدر دور که نتوانی مرا دیگر مورد تمسخر قرار دهی.
یک بار امیدِ رسیدن به هزاران آرزو را می دهی، ولی یک بارِ دیگر، اگر دلت نخواست، همه آرزوهای برآورده را هم برباد می کنی. اگر طبیعتت خوش بود، آنقدر مرا می خندانی که فکر می کنم خوشبخت ترین انسان روی زمین هستم و اگر قهر شدی، آنقدر مرا مایوس می سازی که فراموش می کنم، چگونه اشک از چشم هایم جاری می گردد. هر بار که می خواهم با تو صحبت کنم، اگر شب است، می گویی استراحت کن، فردا صحبت می کنیم و اگر روز باشد، می گویی کار هایت را انجام بده که روزت گم نشود.
آیا چه لذتی را نصیب می شوی که خنده ها را به گریه، امید را به نا امیدی، روزها را به شب منتظر گذاشته و وقت را راکد می سازی؟
ترا می گویم، ای زندگی؛ آری، تو را می گویم !
ساغر رشیدی
پر بیننده ترین مقالات
-
سلطان رضیه غوری
-
آب و هوای ولایت غور
-
سرگذشت سیاه موی و جلالی
-
اصطـــلاحــــات و واژه های شیرین لهجـهً غوری
-
شهر فیروز کوه مشهور ترین پایتخت سلاطین بزرگ غوری
-
بیوگرافی شهید محمد رفیق علم
-
ولسوالی های ولایت غور
-
زندگی نامه مختصر مرحوم سید محمد رفیق نادم رئیس بنیاد فرهنگی جهانداران غوری حوزه غرب
-
نثار احمد حبیبی غـوری کیست؟
-
Muhammad of Ghor
مجلات و کتب
جام غور در شبکه های اجتماعی
گزارشات و مصاحبه ها
-
قاری رحمت الله بنیان گزار گروه داعش و سرکرده گروه طالبان ولایت غورطی یک عملیات نیروهای امنیتی افغان در ولایت فاریاب کشته شد
-
کارگاه سه روزه آموزش حقوق بشر و حقوق بشردوستانه برای نیروهای امنیتی و دفاعی در ولایت غور
-
گرامیداشت شانزدهمین سالروز تأسیس کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان در ولایت غور
-
امضاء تفاهمنامه نشر برنامه های حقوق بشری با چهار رادیو در ولایت غور
ترا می گویم ای زندگی !