آرشیف

2020-4-4

رفعت حسینی

بیدل از دریچه وحدت وجودی

یک.
وحدت الوجودی شیوه یی ازبینش فکری انسانی است درپیرامون کاینات وهستی وآفریدگار.

پنداروحدت وجوی وابستگی کامل بهیچ دینی ندارد وهیچگاهی تنها فکرتی اسلامی نمی باشد.

ازنامورترین متفکرینی که برین راه گامزده اند باروخ اسپینوزااست. Baruch Spinoza  بعدها معروف با نام بندیکت دِ اسپینوزا ،زاده ۲۴ نوامبر ۱۶۳۲ – درگذشته ۲۱ فوریه ۱۶۷۷، فیلسوف مشهور هلندی با اصالت یهودی بود.وی یکی از بزرگ‌ترین خردگرایان و جبرگرایان فلسفه قرن هفدهم و زمینه‌ساز ظهور نقد مذهبی و همچنین عصر روشنگری در قرن هجدهم به‌شمار می‌رود.

خدا برای اسپینوزا، خدایی آن جهانی نیست که جهان را از نیستی آفریده باشد. جهان ناآفریده‌است. نه آغازی داشته و نه پایانی برای آن در نظر گرفته شده. جهان برای اسپینوزا، خدای جاودانی و به عبارت دیگر صورت پدیداری الوهیت است. برای وی، خدا و طبیعت و جوهر همانند اند. این، عالیترین مفهوم متافیزیک اسپینوزاست.

در اصل و به‌طور خلاصه که از زبان اسپینوزا بیان شده جهان صحنه خیمه‌شب‌بازی نیست و خدا خیمه‌شب باز آن که آن را کنترل کند، خود از طریق معجزه قوانین طبیعت را نقض کند و زیر پا بگذارد و در صورت لزوم دوباره آن را به کار گیرد!خدا همان طبیعت است که در برگیرنده تمام علت‌ها و جوهر هاست. از این‌رو اسپینوزا تا حدی شبیه تفکر شرقی فکر می‌کند که بی‌جهت نیست زیرا خود از فلسفه هندی تا حدی وام گرفته‌است. او بعضی از آثار هندی را مطالعه می‌کرد.

فلسفه اسپینوزا سرشار و اشباع شده از خداست.اودر جایی می‌گوید: من خواهان عشق عقلانی به خدا هستم. از این‌رو نگاه اسپینوزا یک جهان‌بینی علمی بسیار متعالی و زیباست به حدی که انشتین را مجذوب خود می‌کند. انشتین یک دانشمند و متفکر همه خدایی و یک اسپینوزایی بود.

اسپنیوزا درباره خدا چنین می اندیشد: [جوهر، ویژگی‌ها و وجوه آن.]

 

درشعرپارسی بجزعبدقادربیدل شاعردیگری تفکرمتبارزبشیوهءوحدت وجودی نداشته است.

عصاره اندیشهء وحدت الوجودی بیدل چنین است:

آیینه برخاک زد صنعِ یکتا

تاوا نمایند کیفیت ما

وبیدل یک رباعی دارد که دران کشفی بدینگونه دارد:

 

 هرچیزکه خواهی عددش گیردوبار

یک ساززیاده وسه چندش بشمار

بعد ازتقسیم به شش هرآنچه باقی ماند

در۲۲ ضرب کن الله برار

ودر پیرامون این شعرسادهء بیدل مدتهای درازیست که قلقله ها جریان دارد. گاهی در عرس بیدل بران می پیچند ووقت عزیزی را که نمیدانند عزیزاست ضایع میکنندوزمانی بسبب این رباعی سطحی، بیدل را به لقب فیلسوف وحدت الوجودی <مفتخر> میسازند.

این رباعی درواقعیت بردانش ریاضیات استواراست وبس.وآنکه درعلم ریاضی ضعیف وناتوان است آنرا معجزه بیدلی در[فلسفه وحدت الوجودی ] تصورمی کند.

 

صوفی عبدالحق بیتاب نیزیک رباعی همسان رباعی بیدل دارد بااین تفاوت که بجای الله برآر میگوید: بیتاب برآر!

مگر چی فرق میکند. وحدت وجودی همان وحدت وجودی میباشد. بااین رباعی بجای ابوالمعانی !!! بیدل بزرگ!! بیتاب { فیلسوف ورجاوند اسلامی وحدت الوجودی} میباشد. برمنکرش لعنت.

 

بیتاب چنین کشف نموده است:

 

هرچیزکه خواهی عددش کن تکرار

یک ساززیاده پنج چندش بشمار

برده بنما قسمت وپس باقی آن

کن ضرب به هشتادوسه بیتاب برآر

 

حروف اَبجَد شیوه ای برای مرتب سازی حروف زبان عربی است که بر پایه الفبای اولیه خط فنیقی مرتب شده اند. گاهی از این شیوه در شماره گذاری موارد یا صفحات به کار می رود.

حروف ابجد به این شرحند:

 ا، ب، ج، د،

ه، و، ز،

ح، ط، ی،

 ک، ل، م، ن،

س، ع، ف، ص،

ق، ر، ش، ت،

ث، خ، ذ،

ض، ظ، غ

 و اعداد ۱ تا ۱۰۰۰ به بیست و هشت حرف تقسیم شده است.

این واژه ها عبارت اند از: اَبْجَدْ – هَوَزْ – حُطّی – کَلَمَنْ – سَعْفَصْ – قَرَشَتْ – ثَخَذْ – ضَظِغْ

درالفبای ابجد چهارحرف پارسی( چ پ گ ژ )وجودندارند.

آدم آگاهی برریاضی، توضیح وتشریح زیرین را بررباعی بیدل نبشته است:

 

[

در عملیۀ حسابی دررباعی بالا فقط کسی بهت زده می شود که در ریا ضیات ضعیف باشد. لطفن اندکی دقت کنید: با ضرب کردن یک عدد تام فرضی بغیر از صفر با اعداد دو و سه ،حاصل ضرب آمادۀ تقسیم بر 6 میشودو چون عدد 1 نیز افزوده می شود باقیمانده همیشه عدد 3 است. و حا صل ضرب 3 و 22 هم همیشه 66! هر چیز که خواهی عددش گیر دو بار یک بر سر آن بنه وسه چند شمار اگر خواسته باشیم جملات بالا را به زبان ریاضی بنو یسیم به این نتیجه می رسیم: 3.2a+1) = 6a+3 تقسیم به شش کن! 6a به صورت کامل قابل تقسیم است ! درست؟ انچه باقی ماند ….. عدد 3 ست. در 22 ضرب کن و 66 برآر!

 

درین رباعی بیدل خود را مشغول شمارش قیمت ابجدی اشیا ساخته و با عملیۀ ضرب و جمع و تقسیم همۀ قیمت ها را به قیمت واحدی که عدد 66 است بر می گرداند. کلمۀ « الله» به حساب ابجد 66 می شود چون قیمت الف 1 و قیمت 2 لام 60 و قیمت حرف ه ؛ 5 است که مجموعن 66 می شود. در صفحۀ بیدل در نگاه جوانان خواندم که جناب حمیدالله برلاس ادعا دارد که بیدل صاحب بدین وسیله نه تنها وحدانیت خداوند یکتا را ثابت کرده بلکه حقانیت دید گاه وحدت الوجود را باثبات رسانیده است. نمی دانم شگفت زدگی ایشان ناشی از چیست. برای توضیح مطلب آنچه را که دوست پر کار و هنرمند ما امپراطورعزیز درج صفحه نموده است،در پیشاپیش ارزیابی خود قرار می دهم و یک بار دیگر توجۀ دوستان ، علی الخصوص توجۀ جوانان گرامی را به عرض مختصر خویش جلب می نمایم.

اینک نقل قول: "رباعي شگفت انگيز حضرت ابوالمعاني بيدل

احمد محمود امپراطور

 in بیدل در نگاه جوانان Bedel dar negahe jawanan · Dokument bearbeiten

اينجا يك رباعي شگفت انگيز ابوالمعاني بيدل را كه از فيلسوفان وحدت الوجودي است، براي اثبات فلسفة وحدت و الوجود و وحدانيت خداوند جل شانهُ ميباشد، مي آوريم كه از تماماً موجودات و مظاهر و پديده هاي كه در كون و مكان است و از نور و نفس رحماني و روح مطلق او تعالي منشعب شده است و از اسماي شان اسم (الله) استخراج ميگردد.

هر چيز كه خواهي عددش گير دو بار

 يك بر سر آن بنه و سه چند شمار

 تقسيم به شش كن آنچه باقي ماند

در بيست و دو ضرب كن و الله برار

 كلمۀ الله كه عبارت از ـ 1 الف ـ دو لام و هـ است به حساب ابجد الف يك ـ لام سي ـ و هـ 5 ـ جمله عدد آن كه (1+30+30+5) ميباشد ميشود (66) اكنون بر روي اين فورمول محاسه مي نماييم. مثلاً :كتاب را كه كلمة چهار حرفي است، انتخاب مي كنيم. و آنرا ضرب 2 كنيم ميشود 8 ـ يك بر آن علاوه مي كنيم 9 ميشود و به 3 ضرب كنيم بيست و هفت ميشود و به شش تقسيم نماييم سه با قي ميماند. و سه را به بيست و دو ضرب كنيم عدد شصت و شش كه جمع كلمۀ (الله) است حاصل ميشود . ويا كلمة كتاب به حساب ابجد كه (ك) 20، (ت) 400، (الف) 1 و (ب) 2 جمله (423) ميشود آنرا دو چند بگيريم (843) ميشود و يك علاوه كنيم (847) و سه چند نمائيم (2541) بدست مي آيد. و به شش تقسيم نمائيم، عدد سه باقي مانده كه سه را به بيست ودو ضرب كنيم عدد (66) كه جمع حروف (الله) است حاصل ميشود. و يا كلمة انسان را كه پنج حرفي است، آنرا به دو ضرب كنيم (10) ميشود و (1) علاه كنيم (11) به (3) ضرب كنيم (33) تقسيم (6) ، (3) باقي مي ماند كه به (22) ضرب شود، جمله (66) كه جمع حروف (الله) است حاصل ميشود. و همچنان كلمة انسان به حساب ابجد (162) است كه دو چند آن (324) و يك علاوه كرده (325) به سه ضرب كنيم (975) تقسيم (6)، سه باقي ميماند كه ضرب (22) نمائيم عدد (66) حاصل ميشود. و يا تيلفون كه اسم شش حرفي است آنرا به دو ضرب كنيم دوازده ويك علاوه كنيم ، سيزده، و به سه ضرب كنيم سي و نه كه به شش تقسيم شود، سه باقي ميماند و سه را به بيست دو ضرب نمائيم حال آن (66) مي شود. و همچنان به حساب ابجد محاسبه نمائيم عين معامله ميشود. و يا افغانستان كه كلمة نُه حرفي است به دو ضرب نمائيم هيجده، و يك علاوه كنيم نوزده، و به سه ضرب نمائيم پنجاه و هفت كه به شش تقسيم شود، سه باقي مي ماند كه به بيست دو ضرب گردد، همان عدد (66) حاصل ميشود. همچنان هر اسم موجودات خلقت را چه موجود طبيعي باشد و چه فني و صنعتي و يا سماوي انتخاب نمائيم با عملية فورمول فوق رباعي ابوالمعاني بيدل عدد شصت و شش كه كلمة (الله) است حاصل مي شود و وحدت الوجود ثابت ميشود از کتاب بیوگرافی بیدل و گوشۀ از افکار وی نوشتۀ حمیدالله برلاس."

در عملیۀ حسابی بالا فقط کسی بهت زده می شود که در ریا ضیات ضعیف باشد. لطفن اندکی دقت کنید: با ضرب کردن یک عدد تام فرضی بغیر از صفر با اعداد دو و سه ،حاصل ضرب آمادۀ تقسیم بر 6 میشودو چون عدد 1 نیز افزوده می شود باقیمانده همیشه عدد 3 است. و حا صل ضرب 3 و 22 هم همیشه 66! هر چیز که خواهی عددش گیر دو بار یک بر سر آن بنه وسه چند شمار اگر خواسته باشیم جملات بالا را به زبان ریاضی بنو یسیم به این نتیجه می رسیم: 3.2a+1) = 6a+3 تقسیم به شش کن! 6a به صورت کامل قابل تقسیم است ! درست؟ انچه باقی ماند ….. عدد 3 ست. در 22 ضرب کن و 66 برآر!

نتیجۀ منطقی: تک تک ابیاتی را که در کلیّات بیدل گنجانیده اند، نباید یکسره عرفانی بنامیم. ]