X

آرشیف

«بیاد آور…!»

 

بیاد آور شـبی که بود شبخــند 
چه زیبا میزدی با غمزه لبخـند

چه خوب با دست پر مهرت تنم را 
به روح زندگی میـدادی پیــوند 

همان شب که نگــاهم را کشیدی 
به رخسارِ چو ماهِ خویش در بند 

شـبی که کفـــترِ آشفــــته ام بود 
به پشت بام مهرت شاد و خرسند 

شبی که حمله کرد عشقت بمن چون 
ملالــی دشمنش در دشت مــیوند 

شبی که گفتمت: من می پرسـتم 
ترا ای جان من! بعد از خـداوند 

به یاد تو و آن شب زنده هســتم 
مرا در عصمت عشق تو سوگند! 

ببخشی گر ز یادم رفـتی روزی 
که چترِ مرگ بر من سایه افکند

 

عارف شریفی نژاد 
جوزا 1392
غور

X

به اشتراک بگذارید

نظر تانرا بنویسد

نوشتن دیدگاه

دیدگاهی بنویسید

مطالب مرتبط

پیوند با کانال جام غور در یوتوب

This error message is only visible to WordPress admins

Reconnect to YouTube to show this feed.

To create a new feed, first connect to YouTube using the "Connect to YouTube to Create a Feed" button on the settings page and connect any account.