آرشیف

2017-12-11

بُحران هویت در معماری معاصر افغانستان

بُحران هویت در معماری معاصر افغانستان

معماری از مهمترین نشانه‌ها و ویژگی‌های فرهنگِ هر ملت و هر دوره‌ی تاریخی و نشان دهنده فضای زیست انسان در هر زمان و مکان می باشد. معماری همیشه و در همه حال تابع اصول و ضوابط معین و شناخته شده‌ای است. معماری پیوندی استوار و ناگسستنی با فرهنگ، الگوهای رفتاری و ارزش‌های جامعه دارد به همین دلیل است که سبک معماری هر دوره‌ای انعکاسی از فرهنگ و هنر آن دوره محسوب می شود. همانگونه که تغییرات در معماری با تغییراتی که در سایر عرصه‌های زندگی به وقوع می پیوندد متناسب است و این تغییرات لازمه‌ی معماری پویا و زنده است تا بتواند نیازهای جدید انسان را پاسخگو باشد.
بررسی كلمه‌ی «هویت»
هویت /Hoviyyat/ مترادف کلمه‌ی ماهیت، وجود، تشخص بمعنای شناسه ، چیستی، کیستی است.هویت در اصطلاح به معنای مجموعه‌ایی از خصوصیات و مشخصات اجتماعی، فرهنگی، روانی، فلسفی، زیستی و تاریخی همسان است که بر یگانگی یا همانند اعضای آن دلالت میکند. آن را در یک ظرف زمانی و مکانی مطلق بطور مشخص و قابل قبول و آگانه از سایرگروه‌ها، افراد و متعلق به آنها متمایز میسازد.
بصورت کلی هویتِ معماری درچهار بُعد میتواند شکل بگیرد:

  • عوامل جغرافیایی/اقلمی
  • عوامل سیاسی/تاریخی
  • عوامل اقتصادی/معیشتی
  • عوامل فرهنگی/اعتقادی

 هر هویتِ جدید معماری بر اصول، روشها و سُنت‌های سبک های پیشین استوار است و به همین علت بین سبک‌های گوناگون معماری در گذشته‌ی کشور رابطه‌ای چنان محکم وجود دارد که مرزبندی در بین آنها دشوار به نظر می رسد. این نزدیکی اصول و روش‌ها در بین سبک‌های گوناگون نشأت گرفته از فرهنگ، سُنن، اقلیم و الگوهای رفتاری مشابه افراد جامعه می باشد که با اندک تغییرات در شیوه های جدید زندگی و فرهنگ مردم که ریشه در زمان دارد به علت پاسخگویی به نیازهای جدید باعث به وجود آمدن هویت‌های معماری میگردیده است. لذا زمان همیشه در حرکت است و آن ملتی/مردمی  موفق هستند که مهندسان/طراحان آن کشور نیازهای معماری جامعه را درک کند و زمان و مکان جامعه خود را بشناسد و بر اساس شناخت دقیق از زمان و مکان خویش طراحی هایی مبتی بر نیاز جامعه و مردم خویش خلق کنند. بنابراین معماری همیشه و در همه حال با زمان و مکان همراه و هم قَدم بوده است، معماری همساز و همگام با زمان خود و این زمان است که بر اساسِ ماهیت خویش فرهنگ‌ها، سُنن و الگوهای رفتاری را می سازد و یا تغییر میدهد. شاید معماری مبتنی بر سُنت باشد اما دیگر متعلق به آن نیست. به همین دلیل هزاران سال است که رسوم و فرهنگ تمدن‌های مختلف مانند بودایی، یونایی، زردشتی و اسلامی، فرهنگ و هنرِ معماری افغانستان را متاثر ساخته است. علایم فرهنگ‌های مختلف این تمدن‌ها یکی پی دیگر در آثار و معماری افغانستان هویدا است. هر تمدن بعد از گذشت دوره‌اش نشانه ، طرح و نمونه‌های مختلف معماری را در افغانستان به ارمغان آورده است. هر جنبش و حرکت مهندسی یک رابطه جدید همزیستی با محیط خود را از طریق استفاده‌ای متفاوت از نمادها، طرح ها، و مواد ساختمانی  نشان داده است.
جامعه‌ی امروز افغانستان اعم از شهرنشینان و روستائیان بنا بر عواملی مانند جنگ و خشونت های مدید در یک بستر فرهنگی بیگانه بدور از سنت‌ها و ارزش‌های تمدنِ افغانستانی در یک هویت نامشخص و نامعلوم زندگی میکنند. ابعاد و پیامدهای منفی جنگ نه تنها در عرصه‌ی سیاسی و اقتصادی بلکه در بُعد فرهنگی و هنری تاثیرات منفی و قابل ملاحظه‌ایی به همراه داشته است. امروز ارزش‌ها و سُنت‌های افغانستانی نه تنها در جهان گمنام می باشد بلکه در داخل کشور در عصر بی هویتی فرهنگی و معماری بدور از ارزش‌ها و سُنت های افغانستان به سر میبریم.
اکنون نیاز اساسی است که نخست بسترهای سُنتی ، فرهنگی و معماری افغانستان بازخوانی و بازسازی گردد. بطرف تولید و شناخت از سُنت های اصیل در راستای بازکردن نام و نشان از معماری و هنر افغانستان حرکت علمی و پژوهشی توسط متخصیصن معماری و فرهنگی صورت گیرد. بناً هیچ شهروندِ افغانستان و انسانی در جهان نمیتواند منکر تاثیرات معماری و هنر بر رفتار و روح انسان در یک جامعه باشد. رفتارهای والای انسانی متاثر از بخشِ بزرگ معماری و هنر متناسب با ارزش‌ها و اخلاقیات ، فرهنگ های اصیل یک کشور است. امروز در کشوری مانند افغانستان بدلیل فراموش شدن فرهنگ و هنر، رفتار شهروندان تبدیل به یک هنجار گردیده است. میتوان دلیل و علت های آن را در معماری غیر علمی و غیر معیاری بدور از ارزشهای سُنتی و اخلاقی در شهرهای بزرگ مانند کابل جستجو کرد. امروز شهر کابل نسبت به دیگر شهرهای افغانستان در بی‌هویت ترین عصر خویش به سرمیبرد و این بی‌هویتی در معماری و شهرسازی کشور یکی از دلایل تاثیر منفی در رفتار شهروندانِ کابل و افزایش هنجارها گردیده است.
عمده ترین مشکلات در روند بی هویتی معماری معاصر افغانستان نکات آتی میتواند باشد:

  1. نبود نظام کنترول بر معماری مسکن و شهرک‌ها
  2. عدم تببین الگوهای مهندسی/ معماری از سوی شهرسازی
  3. درنظر نگرفتن شرایط اقلیمی، فرهنگی و ارزشها از سوی طراحان/مهندسان
  4. نبود مراکز علمی برای تحقیق و پژوهش در امر الگو سازی مناسب
  5. عدم الگو گیری از فنون روشهای معماری سنتی در معماری معاصر
  6. تاثر روند جهانی شدن بر هویتِ معماری افغانستان
  7. -7 نگرش تجارتی به امر ساخت و سازی مسکن در افغانستان                                   

توجه به نکات فوق میتواند ثبات مهندسی/معماری را در افغانستان محکم و قوی نماید. در کشوری مانند افغانستان بجای بنا نمودن مسکن و ساختمان های اداری و تجارتی بدون کیفیت باید در راستای  تقویت سازی و بهبود کیفیت معماری و سرانجام متوجه مهندسی/ معماری سنتی و در افغانستان شویم. با استفاده از روش‌های سنتی در مسیر غلبه بر بحران هویت در عصر معاصر برآییم.
نتیجه گیری
 معماری و هنر افغانستان در طول تاریخ این سرزمین دارای نشانه ها و علایم به سَبک خویش بوده است و به این علایم و نشانها‌‌های معماری و هنر ایجاب میکند راهکارهایی در جهت احیاء ترویج و گسترش فرهنگ معماری و هنر افغانستان صورت گیرد به همین ملحوظ معماری قابل هدایت و برنامه‌ریزی است درگذشته با امکانات کم توانسته‌ایم شاهکار‌های بزرگ خلق کنیم. معماری خوب براساس اندیشه فرهنگی جامعه باید شکل بگیرد که افراد جامعه بتواند در فضای آشنا به خودباوری و بالنده‌گی برسند عقب افتادگی معماری انعکاس عقب ماندگی فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی است. بنابر این ضروری است که وزارت مسکن و شهرسازی اصول و قوانین را تدوین و به عنوان دستورالعمل اجرایی در ساخت بناهای دولتی و خصوصی ابلاغ نمایند. در اخیر پیشنهاد می شود کمیته‌ی معماری/مهندسی با استفاده از کارهای صورت گرفته در وزارت مسکن و شهرسازی این اصول را تدوین و به تصویت مجلس نماینده‌گان افغانستان برسانند و این آیین برای بهبود بازسازی هویت معماری معاصر افغانستان در روند مسکن و شهرک سازی متناسب با شرایط هر نواحی _ ولایت کشور احداث و اجراء گردد. از روند ساخت و ساز غیر فنی/تخصصی در شهرها جداً جلوگیری بعمل آید و مسوولین امر اجازه ندهند که ساخت و سازهای غیر معیاری برروند بی هوتی ، بی فرهنگی معماری کشور نقش مخرب را بازی کند.

مهندس محمد رضا "عبدی"