آرشیف

2015-10-25

نثار احمد کوهین

بود و چی کرد

؟

لیلا! توبیا که من سرد می شوم
پایز غربت است ومن زرد می شوم

این جا، برای غریبه ها جهنم است
من نعش غرورمرده، یک مردمی شوم

پس کوچه های دلم غبار غم گرفته است
بنگر که چی ساده پر از گرد می شوم

موسیچه دیگر ترنم نمی کند رفیق
 ققنوس وار سوخته و تک فرد می شوم

تکرار می کنم وساده می گویم عزیز
لیلا! تو بیا که من پر از درد می شوم

ازعشق مادری کمی بیشتری برام
عشقی که برای تو ولگرد می شوم

ای دل کسی نشنید صدای بلند تو
تاریخ تلخی بود وچی کرد؟ می شوم.

کوهین
2/8/94 فیض آباد _بدخشان.