آرشیف

2014-11-24

نادره سرور

به پيشواز روز جهاني زن و دفاع از حقوق طبيعي و انساني زنها
گريه مرا بس
غم ها مرا بس
زنجير مرا بس
شب ها مرا بس
هان تاكي مرا محزون بيني و
از حال دلم بيخبر؟
از درد و رنج و زنداني كه من ام بيخبري
و خوش و در عيش و نوش شام و سحري
من هم انسانم
من هم چون تو قطرهء از هامون هستي
و ذرهء از گرد طبيعت
سنت ها آمده مرا حقي و ترا حقي ديگري دهد
و تو هم خاموش و سيلابٍ كه مرا به راه عدم مي برد تماشا داري
چيست اين حالت كه من اشك دارم و تو خنده
مروت كجاست كه تو آزاد باشي
و من بسته به غل و زنجير و زندان بي در و پنجرهء
من و هم نوعانم را هردم
شيطاني آيد ترس آتش دهد و گناه
و ترس سوختن دهد و سقر
اي واي كه قضاوت ها يكطرفه است
و داد و عدل به دست تو
و ميزان دست تو و امثال تو
كجا اين عدل است
كه يك طرف يكي بگذاري و
طرف ديگر دو
و گويي مساويست
شرم است كه مغز ها اسير احساسات
افكار در بند شيطان و خود هم مريد و مطيع
بس كن بياو
فكري كن قفل در زندان را بشكن
گره زنجير شيطان را بشكن
و خودت را رهاي ده و هم جماعتي را
از مرگ نجات
 
 
با احترام و سلام به خوانندگان و دست اند كاران سايت جام غور
نادره سرور