آرشیف
به شوق دیدنت از خویش رفتم مهربان من
ذکیه نوری
به شوق دیدنت از خویش رفتم مهربان من
اگر چه هست عشقت همچنان آرام جان من
به من آرامشی بخشیده این بودن، نمیدانی
به رنگ و بوی تو آغشتهام جانِ جهان من
شبیه یک ستاره دور تو میچرخم هر ساعت
به آغوشم بکش یکبار تنها كهكشان من
فدای خرمن موی تو میگردم، در این وادی
به خوی و بوی تو آرام، جسم ناتوان من
كجایی ای گل سنگم، بیا که بیتو میخشکم
نجاتم ده از این وحشتسرا، رنگین كمان من
به عرش تو عروجی غیرِ عشقآسان نمیباشد
مرا با خود ببر از این جهان ای آسمان من
سپاه چشم تو قفل شب تار مرا بشکست
که جاری بوده در دل عشق و نامت بر زبان من
بدون تو میسر نیست اینجا زندگی کردن
به سمتت راه دارد شوکت روح و روان من
به پای تو گذشتم از خودم، چیزی اگر باشد
فدایت میکنم هر آنچه باشد در توان من
ذکیه نوری
Zakia Noori
نوشتن دیدگاه
دیدگاهی بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.
مطالب مرتبط
پر بیننده ترین مقالات
مجلات و کتب
پیوند با کانال جام غور در یوتوب
صفجه جام غور در فیس بوک
Problem displaying Facebook posts.
Type: OAuthException
Subcode: 460
گزارشات و مصاحبه ها
-
قاری رحمت الله بنیان گزار گروه داعش و سرکرده گروه طالبان ولایت غورطی یک عملیات نیروهای امنیتی افغان در ولایت فاریاب کشته شد
-
کارگاه سه روزه آموزش حقوق بشر و حقوق بشردوستانه برای نیروهای امنیتی و دفاعی در ولایت غور
-
گرامیداشت شانزدهمین سالروز تأسیس کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان در ولایت غور
-
امضاء تفاهمنامه نشر برنامه های حقوق بشری با چهار رادیو در ولایت غور