آرشیف

2015-6-30

سعدالدین غوروال

به شهر شما
-به شهر شما
به شهر شما آمد م
درجستجوهمه " صلح را آشیان کنم
 شهرما در ظلمت شب جنگ
زیرصفیرگلوله های حمله رهزنان
صدائی ناله اسان را شنیده ام
که ازبنی آدم  کمک میخواست
مگرشب درتاریکی ظلمت جنگ فرورفته بود،
کسی برای نجاتش نیامد
همه درخواب غفلت فرورفته اند
شنیده ام درپشت ابحار " 1 " شهریست
شهر، صدائی صفا وانسانیت                    
گوشهای شنواء دارد
یعنی شهر شما  
دورازتاریکی های شب جنگ
 من رخت توشه وسفربستم نزد شما آمدم
تا رسم بستن صلح وانسانیت را
توشه کنم
انسان را نجات دهم که ، در حمله رهزنان گیر مانده بود ،
به دست نیاز دارد،
به دست من وشما  ،
به دست عاطفه ها
به شهر شما آمده ا م تا صلح را آشیان کنم
غوروا ل – هرات