آرشیف

2023-3-21

محمد اسحاق ثنا

بهار و افسرده گی 

 

مژده از موسم بهار رسید

دل به سینه ز فرط شوق تپید

 

که کنون فصل نوبهاران است

موسم بارش است و باران است

 

لیک بینم که باغ و راغ وطن

کرده برتن یکی پلاس کهن

 

در همه جا فسرده‌گی برپاست

رنج و اندوه ز چهره ها پیداست

 

تشنگی چیده بر نهال و برگ

شاخه ها را شکسته دست مرگ

 

باز ماندند چشمه ها ز خروش

صوت بلبل نمی رسد بر گوش

 

درد خشکی قد بهار شکست

دل قمری و هم هزار شکست

 

اشک بارد ز دیده چون باران

هرکه در گریه است و اشک افشان

 

که سراسر وطن شود معمور

پای منحوس ظلم ازینجا دور

 

تا خدا را بُوَد که رحم آید

دری از لطف خویش بگشاید

 

محمد اسحاق ثنا

۲۰ مارچ ۲۰۲۳