2022-10-1
محمد اسحاق ثنا
آمد خزان به دیدن گلشن هوس نماند
ذوق هوای نسترن و گل به کس نماند
بیداد کرد دست خزان در حریم باغ
باد خزان وزید به جز خار و خس نماند
قمری به یاد سرو سهی ناله سر نمود
افتاد از نوا که گویی نفس نماند
آمد خزان ز ترس زمستان و مفلسی
در گریه شد غریب به دست خار و خس نماند
از ملک ما کشد قدم صلح و آشتی
جز جنگ و جز تباهی و بند قفس نماند
گردید آشیانه ای بلبل چو تار و مار
آباد گر شود به او دسترس نماند
بانگ جرس ز محمل شب رفته گان کجاست
محمل اسیر گشت و صدای جرس نماند
محمد اسحاق ثنا
ونکوور کانادا
۱.۱۰.۲۰۲۲
پر بیننده ترین مقالات
-
سلطان رضیه غوری
-
آب و هوای ولایت غور
-
سرگذشت سیاه موی و جلالی
-
اصطـــلاحــــات و واژه های شیرین لهجـهً غوری
-
شهر فیروز کوه مشهور ترین پایتخت سلاطین بزرگ غوری
-
بیوگرافی شهید محمد رفیق علم
-
ولسوالی های ولایت غور
-
زندگی نامه مختصر مرحوم سید محمد رفیق نادم رئیس بنیاد فرهنگی جهانداران غوری حوزه غرب
-
نثار احمد حبیبی غـوری کیست؟
-
Muhammad of Ghor
مجلات و کتب
جام غور در شبکه های اجتماعی
گزارشات و مصاحبه ها
-
قاری رحمت الله بنیان گزار گروه داعش و سرکرده گروه طالبان ولایت غورطی یک عملیات نیروهای امنیتی افغان در ولایت فاریاب کشته شد
-
کارگاه سه روزه آموزش حقوق بشر و حقوق بشردوستانه برای نیروهای امنیتی و دفاعی در ولایت غور
-
گرامیداشت شانزدهمین سالروز تأسیس کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان در ولایت غور
-
امضاء تفاهمنامه نشر برنامه های حقوق بشری با چهار رادیو در ولایت غور
بند قفس