آرشیف

2015-1-27

محمد دین محبت انوری

بــــــــــی نظمی در رخصتی های معارف

 

از چندی بدینسور دیده میشود که شاگردان مکاتب دربعداز سپری کردن رخصتی به وقت معین به مکتب ها حاضر نمیشوند وعلت اش این است که این روش از گذشته ها به میراث مانده است طور مثال در رخصتی های روزهای عید سعید فطر که یک هفته طول کشید لیکن شاگردان یک هفته دیگر را نیز خودشان رخصت بودن وبالای دروس خویش حاضرنشدند در رابطه به این موضوع از یکی از استادان لیسه سلطان علاوالدین پرسان کردم گفت: نه تنها شاگردان بلکه معلمین هم بعداز رخصتی به دروس خویش حاضرنشده واز جانب معارف نیز سخت گیری نشده وتدابیر لازم روی دست گر فته نشده است که بدین ترتیب سال تعلیمی شاگردان دستخوش رخصتی های سربخود شاگردان ومعلمان شده است ودرین مورد از جانب مسولین معارف ومکاتب تدابیر عملی صورت نگرفته است چنانچه درین روزها بچه هایکه از ولسوالی ها هستند در مکتب حاضرنشده وشاگردان که از مرکز ولایت میباشند بدون سرنوشت وقت شانرا بیهوده سپری میکنند.من شاهد این مشکل هستم که چندین بار تکرار شده واگر رخصتی قانونی 5 روز باشد 5 روز دیگر از طرف خود شاگردان رخصتی بوده که سال تعلیمی درسی نصف شده وکتاب های شاگردان تا نیمه هم تدریس نمیشود وهمانست که شاگردان از جریان درس چیزی نه آموخته ودر آخر سال ناکام ویا مشروط میشوند وهمچنان معلمین سوال های امتحان را از جاهای می آورند که برای شاگردان هیچ تدریس نشده است.
بی نظمی در رخصتی های معارف تاثیر بد ومنفی بالای روحیه ودسپلین شاگردان گذاشته ورفته رفته این عادت نا مناسب در مکاتب به یک اصل مبدل شده که هیچ کس پروای آنرا نداشته وجلو این مشکل را نگرفته اند.برعلاوه مشکلات وکمبودی های دیگر در عرصه معارف مانند نبود کتاب وبی کیفیت بودن درس وهمچنان نبود معلمان مسلکی باعث شده که بطور عموم معلمین وشاگردان از مکتب ودرس دلسرد شده وتنها درفکر کامیابی هستند وهمچنان باید گفت که واسطه وشناخت وقوم داری وحتی رشوت در مکاتب مرکز وجود داشته که در حد پختگی خود رسیده است.
من چند بار پسرم را که شاگرد لیسه سلطان علاوالدین است دیدم که به مکتب نمی رفت وعلت را از وی جویا شدم گفت کسی نیست که برای ما درس بدهد من خودم به مکتب رفتم دیدم چند نفرشاگرد بیرون از صنف ها ودر دهلیزهای مکتب گشت وگذار دارند وهیچ درس ونظمی وجود نداشت وقتی ازشاگردان پرسیدم گفتند: که شاگردان مکمل حاضر نمیباشند ومعلمین هم برای مادرس نمیدهند.
درشرایط کنونی خیلی درد آور است که وضعیت مکاتب ومعارف به چنین منوال باشد ومسولین امور در مورد هیچ توجه نکرده اند.
تنها بعضی از معلمین گفتند که ما بچه هارا غیرحاضر میکنیم ولی درآخر آنها از هرطریق شده خودرا حاضر میکنند واین پروسه به همین گونه از گذشته ها بجا مانده است در حالیکه راه حل تنها غیرحاضر کردن نیست بلکه این پدیده شوم باید از نام معارف برچیده شود دیگر کسی اضافه رخصت نروند وبعداز ختم هر رخصتی حاضر مکتب شوند.پشنهاد من برای ریاست معارف ولایت ومسولین مکاتب این است که در آینده برای شاگردان ومعلمین ولسوالیهای تفهیم وتاکید صورت گیرد که بسر وقت بالای دروس خویش حاضرشوند وباعث اخلال وبی نظمی در رخصتی ها نشوند در غیر آن با آنها برخورد قانونی صورت گیرد تا نظم در مکاتب برقرارشود.

پایان
چغچران
سنبله 1393