آرشیف
بـــــــا زبان بی همزبان:
نثار احمد کوهین
یک پرنده از قفس های قفس بازان باغ
بال شکسته ؛ پا شکسته
لنگ لنگان پر پران
با پری خون جوش می تازم چنان
شاخه، شاخه میزند با من صدا
هایی ای مر غان جنگل ! باخبر ها باخبر!
درمیان بیشه ی بی توشه تان
توشه ی با تیشه را در ریشه تان
یک فریبای فریبنده تبار
یک هیولای نمود از جنس یار
در شعار و دانه های بی شمار
در شعوری بی حد وبی حد نگار
نقشها دارد به رنگ روزگار
طَعمه می گردی عزیزم هوش دار!
لیک از فرطِ فریبایی جهل
گو ش ها کر؛ چشم ها کور
راه با چاه
چاه با راهی سیاه استان دی
خرو پوف وبال زنان و شوق کنان
می روند در دام این صیاد شیاد زمان
من تبار بی تبارین باورم
با زبان بی همزبانِ این برم
با ندای من همه لب خند مو راست کن زنند
گاهی در تهمت هریمن وار حکاکی شدم
ننگ بادا سرد وساکت بودنم
بادها باد
تُند باد
ا این وزش
خوش نباش گرچه این نام بلند:
من تبار بی تبارین باورم
با زبان بی همزبانِ این برم
کوهین
یکشنبه 9 خرداد 1395
خوابگاه دانشگاه بدخشان
نوشتن دیدگاه
دیدگاهی بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.
مطالب مرتبط
پر بیننده ترین مقالات
مجلات و کتب
پیوند با کانال جام غور در یوتوب
صفجه جام غور در فیس بوک
Problem displaying Facebook posts.
Type: OAuthException
Subcode: 460
گزارشات و مصاحبه ها
-
قاری رحمت الله بنیان گزار گروه داعش و سرکرده گروه طالبان ولایت غورطی یک عملیات نیروهای امنیتی افغان در ولایت فاریاب کشته شد
-
کارگاه سه روزه آموزش حقوق بشر و حقوق بشردوستانه برای نیروهای امنیتی و دفاعی در ولایت غور
-
گرامیداشت شانزدهمین سالروز تأسیس کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان در ولایت غور
-
امضاء تفاهمنامه نشر برنامه های حقوق بشری با چهار رادیو در ولایت غور