آرشیف

2015-2-27

محمد اسحاق ثنا

بــرف کــــــــــوچ

زمستان شد جهان رنگ دگر شد 
خزان آماده ای عزم سفر شد 

درخت باغ از سردی فسردست 
عروس باغ از غم خون جگر شد 

برودت آنچنان طوفان بپا کرد 
ز آزارش جهان زیرو زبر شد 

به پنجشیر این زمستان غصه آورد 
ز رنج برف کوچ عالم خبر شد 

بهار آید خبر از کشور آید 
که از گل گلشن اش با زیب و فر شد 

خوشم آنروز جناب فاریابی (۱) 
لب اش از بوسه ای دلدار تر شد 

نویسم تا به کی از درد میهن 
چرا هر روز او از بد بدتر شد 

وطن از بی تمیزی های رهبر 
به کام هژدها موج شرر شد 

ثنا آن کوه کند خدمت به مردم 
عزیز و محترم نور بصر شد 

 محمد اسحاق ثنا 
ونکوور کانادا 
جمعه ۲۷/۲/۲۰۱۵
 

(۱) مراد از جناب داکتر عزیز فاریابی است .