آرشیف

2014-12-30

استاد خیرالاحد غوری

بعضی ویـــژگـــــــی هــــای مردم غــــــــــور

هرقوم وهرمحیط جغرافیائی که مردمان دران زندگی وبود وباش دارند معمولا دارای یک سلسله خصوصیات معین ومشخص بخود هستند که ایشان را تا حد معین نسبت به دیگر اقوام ویا محیط جغرافیائی متمایز میسازد. این خصویات میتواند رشادت، مهمانوازی ، صلح منشی، وطن دوستی، شعر وشاعری، دانش پروری، امانتداری، راست گوئی وراست کاری و ممیزات وخصوصیات دیگرباشد. مردم سر زمین غور نیز دارای یک سلسله خصوصیات وممیزات هستند که به طورمختصربه آن اشاره کرده و این ویژگی های شاخص که مردم غور را متمایز میسازدعبارت اند از:

میار( پناهندگی):
میاربه معنی پناهنده شدن به کسی وهم چنان میار به معنی پناه پذیری هم است. اگر شخص گناهکار یا مظلومی به علت ترس از جان، محل سکونت خودرا ترک گوید وبه خانواده ویا طایفه قوی تردیگری پناه برد وازاو طلب پناهندگی وحمایت کند، اونیزباسنجیدن جوانب، پناهنده را قبول می نماید. ابتدا پناه دهنده سعی میکند با وساطت مشکل پناهنده خودرا با طرف مقابلش حل وفصل نماید. چنانچه این روش مئوثرنه افتاد، پناه دهنده تاپای جان ازپناهنده خود درمقابل دشمنانش دفاع میکند.

قول:
چنانچه غوری ها به کسی قول بدهند نباید هیچگاه به قول خود بی تعهد باشند وازینرو به قول خود وفاداراست واین وفاداری وتعهد آنقدرزیاد است که به ضرب المثل درآمده است مثلامیگویند که حاضرم سرم ازتن جدا شود ولی بد قول نمی کنم . وفا به عهد وایستادگی به لفظ برای مردم غور تا حتی مهم تلقی میشود که درین راه حاضر به اجرای کار های بسیار مشکل وطاقت فرسا میشوند. ازین خصوصیات مردم غورجهت بهره برداری، مقاصد شخصی خویش دیگران خوب استفاده کرده میتوانند.

مهمان نوازی:
مهمان نوازی مردم غور ریشه درفرهنگ اسلامی آنها دارد وازین نظرشهرت خوبی دارند.مهمان دوستی مردم غورخصلت پسندیده است که دربین همه اقشارغنی وفقیرغوروجود دارد. مهمان نوازی وپذیرائی ازمهمان با صمیمت واحساس خاصی همراه است.
مردم درغورمهمان را دوست خدا می دانند وازمهمان آشنا باشد ویا نا آشنا به گرمی استقبال میکنند. ازآنچه درحد توان اقتصادی خویش دارند درسفره برای مهمان پیش کش میکنند. تا عزت مهمان را به جا آورده باشند. چنانچه دربین مردم غور راجع به مهمان وعزت آن متل رایج است که میگویند: ( نان که باشه مهمان چیه، ایمان که باشه مرگ چیه). معنی این بیان این است که از مهمان نباید ترسید.

حشرومدد:
حشرومدد وبه معنی همیاری وتعاون گروهی ازافراد درکارهاست. تنها زیستن برای یک غوری مفهوم ندارد وتنهائی به منزله نابودی است. ازین رودرسیرزندگی ومقابله ای نابرابربا طبیعت خشن آموخته است که همواره درکنارقوم وهم کیشان خود زندگی کند تا ازهرگونه گزند وآسیبی درامان باشد. حشرو مدد بیشتردرامورمانند ساختن مسجد، خانه، درو ودسته، بر داشت محصولات، لایروبی کانالها، بندهای آب ودفاع دیده میشود.

نیموری (کمک درامرازدواج): 
یکی ازپسندیده ترین ومفید ترین سنتهای مردم غوراست که درمیان شرقی ترین اقوام کمترمیتوان نظیرآن را یافت. نیموری یعنی کمک وهمراهی مادی با جوان وداماد که میخواهد ازدواج کندوتشکیل خانواده دهد. هرچند نیموری شامل حال غنی وفقیرهردومیشود ولی مسلم است علما ودانشمندان غور برای کمک وهمراهی با جوان کم بضاعت رسم نیموری را عمومیت داده اند تا موجب خجالت محتاج نشود. مقدار نیموری بستگی به میزان توانائی وهمت فرد دارد وبیشترازجانب خویشاوندان است . نیموری میتواند نقدی وغیرنقدی مثلا(فرش، قالین،بزوکوسفند و…..) باشد. 
نیموری در حقیقت یک نوع تعاون است که باشخص نو خانه صورت می گیرد. و در عین زمان یک کمک عاجل است برای بر گذاری محفل عروسی دو جوان از دو خانواده . در حقیقت نیموری یک نوع قرضه حسنه است. روی همین ملحوظ است که دربین مردم غور این متل مروج است که میگویند: پرسه فرضه ، نیموری قرضه.

خیرات(کمک به امور دینی):
مردم متدین غوردرکنارشرکت درنیموری وحشر برای ساخت وبنای مساجد، حوزه های علمیه، و مخارج طلاب، حقوق مدرسین وملا امامان ودیگراموردینی با پرداخت وجوه نقدی وغیرنقدی مشارکت میکنند.

تب (انتقام):
اگربه شخصی یا طایفه ای صدمه یا خساراتی وارد شود ویا کسی کشته شود وشخص خاصی ازعمل خود اظهار ندامت وعذرخواهی نه نماید، باید منتظرانتقام طرف مقابل باشد وطرف مقابل هرزمان که شرایط وموقعیت برایش فراهم شد انتقام خود را میگیرد. مردم درغور زیاد انتظار میکشند ودرجریان انتظار کشیدن همیشه این جمله را تکرار میکنند که «هروقتی باشه مه تب خوده میگیرم ». روی همین ملحوظ است که مردم غوراین گفته سعدی شیرین کلام را همیشه زمزمه میکنند:

چوبد کردی مشو ایمن زآفات
که واجب شد طبیعت را مکافات

و یامیگویند:

پدرکشتی وتخم کین کاشتی
پدرکشته را کی بود آشتی

 

سوگندی زن طلاقی :
غوری ها برای اعلام تعهد، وفای به عهد، پیمان، اعلام برائت ازاتهامات وارده وهم چنین برای عملی نمودن سخنان وحتمی ساختن انتقام خود ازشخصی یا طایفه ای قسم زن طلاقی یاد میکنند این شیوه سوگند خوردن بدان سبب است که آنان درناموس داری تعصب خاص دارند. 
دربین غوریها قسم زن طلاقی بزرگترین وقوی ترین سوگند است که یاد میشود. هرگاه شخصی به زن طلاقی قسم خورد ولو به هرقیمت که باشد وبه زیان که برای شخص تمام شود آن کار را انجام میدهد. واگرانجام ندهد دیگر روی دیدن ونگاه کردن به طرف مردم را ندارد. روی همین ملحوظ است که ازسوگند به زن طلاقی مردم اجتناب میکنند تا هنگامیکه بسیارمجبور نشوند ویا تصمیم نهایت اجرای یک عمل را نگرفته باشند سوگند به زن طلاقی را یاد نمی کنند.

مرکه:
مرکه درجامعه غوربه معنی مجلس وهمایش است. بزرگان وریش سفیدان قوم یا اقوام دریک محل معین گردهم می آیند وبه حل وفصل کارهای مهم می پردازندکه به این تجمع مرکه گویند. مرکه برای حل اختلافات دو شخص یا دو طایفه، مشخص کردن میزان مال ومهریه عروس و……تشکیل میشود.
دربحث مرکه کلان سالان روی موضوع بحث نموده و خورد سالان گوش میدهند. البته درمحور بحث معمولا ملا امامان واربابان، وهم چنان بعضی اشخاص صاحب رسوخ مذهبی وگاهی هم مکتبی قرارمیگیرند و مرکه را سوق واداره میکنند. درچنین مرکه ها مردم زود یکدیگر را درک نموده به توافق میرسند. گاهی اوقات این مرکه ها به روزها ، هفته ها طول میکشد تا قضیه مورد مناقشه راه حل پیدا کند و حل وفصل گردد.

ندامت:
پیشیمانی را میتوان به معنی پزیرش قصور واشتباه تلقی کرد، بدین صورت که اگر بین دوشخص یا دو قوم، اختلافات شخصی، خانوادگی وفامیلی به وجود آمده باشد،یادراثردرگیری وبرخورد، کسی زخمی یا کشته شود، جهت جلوگیری ازگسترش دامنه اختلاف وانتقام گیری، بزرگان قوم به همراه شخص خطا کاربرای اظهارندامت وپیشیمانی وپذیرش اشتباه خود وارزش واحترام دادن به مظلوم زیان دیده به خانه او میروند وضمن قبولی تقصیرازاومعذرت خواهی میکند وحاضربه جبران خسارات میشوند. البته مقدار و اندازه خساره از طرف موسفیدان تعین میگردد. گاهی در چنین حالات خویشی صورت گرفته و دختران بیچاره به بد داده میشود.

پوشاک:
ازشاخص های ظاهری مرد وزن غورکه وی را از اقوام دیگرمتمایزمیسازد، پوشش اوست. پوشاک مردم غوربه خاطر موقعیت جغرافیائی وسرمای زیاد منطقه وکاروتلاش مردم ودلایل دیگرشکل خاصی بخود گرفته است. سوزن دوزی زن غوربر لباس خود در دهها طرح ونقشه، جزو صنایع دستی مهم کشور به شمار میرود وشهرت خوبی دارد. 
مردان اکثرا دستار سیاه ویا سفید به سر می بندند وپا پوش کلاوش می پوشند، اما زنان از چادرهای سیاه که سر چادر شان با تارهای گل باتون که به شکل قرس دوخته شده ومقبولی خاص دارد استفاده میکنند . در زیر چادر زنان به عنوان لته سر ازتکه های سیاه ویا سفید نازک که به آن خاصه گفته میشود نیزکار میگیرند. البته ازموره چیزی ساخته وبافته میشود که زنان ودختران جوان به گردن خویش می بندند که به آن گردگ گویند. کمتر زن و دختر را در غور میتوان سراغ داشت که ازموره ها چیزی به گردن نداشته باشد. درسالهای پیشن از سکه های نقره که دارای بند می بود به شکل قطار چیزی میساختند وبه گردن می انداختند ویا ازطریق شانه ها به زیربغل می پوشیدن که به آن امایل میگفتند. دو نوع کلاه را زنان غور می پوشند که به یک نوع آن که از تار های گل باتون تهیه و ساخته شده است کلاه قرس گویند و نوع دیگری آن که کم وزن تر و نازک تر است به ان (کاکچه) گویند. 
البته ویژگی های دیگری نیز در مردم غور وجود دارد که مهم ترین آنها از دید این قلم همین بود که برای دوستان و خواننده گان جام غور تهیه کرده ام . امید از مطالعه آن لذت به برید.

 

10 جدی 1392- کابل