آرشیف

2017-3-14

احمد سعیدی

بس است دیگر به غور جفا نکنید

 

بس است دیگر به غور جفا نکنید

غور که در دیروز مهد تمدن بود اما متاسفانه در حال حاضر با عالمی از مشکلات دست و پنجه نرم میکند ازهمه مهم تر معارف آن ولایت در حالت رقت باری قرار دارد. بدون تردید در شرایط موجود ولایت غور یکی از ولایات  محروم افغانستان است که تا کنون ، انکشاف متوازن در این ولایت رعایت نشده و فقر و تنگدستی، نا امنی و به ویژه بی ‌سوادی مردم این ولایت را به فغان آورده است. مردم غور در کنار سایر محرومیتها، بیسوادی و نبود سیستم آموزشی درست، از مشکلات عمده ای است که گریبانگیر شهروندان غوری بوده و تعداد زیادی از مکاتب به دلایل مختلف، در شرایط موجود مسدود اند که  دانش‌ آموزان زیادی را از نعمت علم و آموزش، بینصیب کرده و در این عصر اطلاعات، این شهروندان را در تاریکی مطلق قرار داده است. اطلاعاتی وجود دارد که اضافه تر 157 باب مکتب به دلایل گوناگون در نقاط مختلف این ولایت، مسدود بوده است. از جمله 847 باب مؤسسه تعلیمی آن ولایت که شامل تعلیمات عمومی، اسلامی، خصوصی، مسلکی و تربیه معلم است در حدود 43 باب آن دخترانه است  . به باور مسئولین ولایت غور دلیل مسدود بودن 157 باب مکتب  نا امنی گفته شده زیاد تر مکاتب که مسدود اند  در مناطق از  ولسوالی ‌های چهار سده، مرغاب، پسابند و تولک، شهرک، دو لینه قرار دارند. اضافه تر از هشتاد فیصد مکاتب غور تعمیر رهایشی آب آشامیدنی و محیط زیست مناسبی برای آموزش و پرورش  ندارند. معلمین تحصیل یافته خیلی کم اند و در یک تعداد مکاتب ملا امامان بطور حق الزمه تدریس مینمایند. از نبود سرک شفاخانه و سایر خدمات اجتماعی که  مردم غور از آن محروم اند از هیچ کس پنهان نیست ، زمامداران مستبد و خود کامه عوض خدمت گذاری در ولایت غور از آن مردم با گذشت هر روز انتقام میگیرند . والیان گذشته نیز اگر باشنده ولایت غور بوده اند یا از ولایت دیگری با مشکلات که بخاطر عدم همکاری مقامات عالی رتبه مرکزی وجود داشته نیز بخاطر خدمت گذاری هیچ گلی را به آب نداده اند. جناب والی موجود آقای خاضع که از دوستان سر سپرده جناب داکتر عبدالله عبدالله است در حال حاضر مسئولیت رهبری آن ولایت را به عهده دارد  بخوبی میداند این بی کفایتی ها و خیانت های را که رهبران بزرگ از مرکز و مسئولین محلی در آن ولایت روا داشته و میدارند قابل درک و فهم است از هیچ کس پوشیده نیست+ که طی اضافه تر از هفده سال گذشته همه زمامداران چه جفا و جنایات را که به مردم غور روا نداشته اند سکوت در برابر این جنایات و بی کفایتی های مسئولین این حکومت فاسد جفایست به  مردم مسلمان و با عزت ولایت غور شاید انتقام گیری ها از مردم خدا پرست غور بر گردد بر این حقیقت که مردم شریف آن ولایت در دوره اول انتخابات ریاست جمهور به آقای یونس قانونی رای دادند و به دوره های بعدی به داکتر عبدلله عبدالله همین داکتر عبدالله که مسئول کمپاین هرات خود را والی غور مقرر کرده دیگر نمیداند که در آن ولایت چی شده و چه می شود داکتر عبدالله هم در حال حاضر بر علاوه بی کفایتی های که دارد ریاست اجرائیه آن نیز پوقانه ای روی آب بیش نیست صلاحیت های داکتر عبدالله بر میگردد که اشرف غنی چه وظایف را به وی صلاحیت اجرا میدهد و چه را نمی دهد اگر صلاحیتی به وی نیز سپرده شود اول به زاد گاه خودش و بعداً به دیگران همه میدانند با گذشت هر روز دوستان دیرینه داکتر عبدالله خط خویش را از وی جدا نموده و از حمایت که از آن نموده اند پشیمان اند شاید تعدادی زیادی از مردم غور بشمول من از جمله پشیمان ها بخاطر حمایت از داکتر عبدالله باشیم از سوی دیگر به باور من نزد این زمامداران حکومت پوشالی وحدت ملی مردم غور انگشت ششم شمرده می شوند از طرف  دیگر حکومت دو سره وحدت ملی توجه اش زیاد تر در ولایات سرحدی و پشتون نشین است غور در نقطه مرکزی قرار دارد هیچ اهمیتی به آن ولایت داده نمی شود  گرچه مردم ولایت غور نیز مانند سایر ولایات وکلای در پارلمان دارند با در نظرداشت همه مشکلات عدم اتحاد و همدلی بین نماینده گان مردم غور در پارلمان وکلای محترم نیز آنچه که آرزو برده میشد تا کنون نتوانسته اند رنج و درد مردم غور را مداوا سازند به یقین نماینده گان مردم غور در خانه ملت میدانند که وکیل ارباب وقریه دار یا کلا بردار نیست وکیل ولایت دار ویا نماینده صدیق هزاران فرد درد دار و امید وار است.وکیل دارای ابهت وشکوه خاص است که نمیتوان طور ساده از کنار نام و انتخاب آن گذشت. چون وکیل گزینش بهترین ها در فهم، دانش، صداقت،امانت داری،دلسوزی وهمدردی است.لذا میتوان گفت وکیل از لحاظ خصوصیت های شخصی عصاره وچکیده خوبی های اجتماع ویا مردمی است که وی را انتخاب نموده اند.چون وکیل متولی امور سائرین است ودر شرائط فعلی مسئول امور بیش از صد ها هزار انسان محتاج، در مانده، یتیم بیوه زن وفقیر واجتماع محروم از حقوق وامتیازات شهر وندی..؟ وقتی وکیل را نماینده منتخب مورد تأئید وإعتماد بیش از هزاران انسان واجد شرائط میدانیم وآنرا شخص شایسته با مناعت وامانت دار پنداشته که امور خودرا بوی می سپاریم.یعنی شخصیت که تفویض امور سائرین به آن تکیه کرده است گمانم صلاحیت نهایت خارق العاده است که انسانهای دیگر دارای این ویژگی و قدرت نیستند چه رسد به مصونیت که دارد به همه حال این خصوصیت های شخصی آن است وحال این وکیل باید چه نوع صلاحیت ها ومسئولیت ها داشته باشد..؟در شرائط کنونی افغانستان أعضای پارلمان ویا وکلا از جمع کل نفوس ولایات انتخاب میشوند واین وکیل صلاحیت خودرا از کل نفوس ولایت مربوطه اش میگیرد یعنی قدرت تمام نفوس از طریق باور وإعتماد به یک فرد انتقال میکند که به همان تناسب مسئولیت دارد.یک وکیل مسئولیت دارد مسائل ذیل را یومیه نسبت به ولایت یا شهر که انتخاب شده یاد داشت داشته باشد.
 
اما متأسفانه نه تنها در ولایت غور بلکه در اکثر ولایات افغانستان عده ای از وکلا  در حال حاضر منتظر است تا کسی از اقوام واقارب خودش بیاید وورق در خواستی بخاطر مقرری یا امتیاز دیگری بدستش بدهد و بعداً وکیل تلاش نماید تا از حکام  امر بگیرد منحیث مأمور عادی در ولایت مربوطه مقرر شوند  در بعضی ولایات مامورین همان ولایت بین وکلا تقسیم است فلان مامور یا فلان رئیس نفر فلان وکیل است ولایت غور نیز از این امر مستثنی نیست به عقیده من با این شیوه وکالت کردن در حقیقت این وکالت نیست این اربابی و قریه داری است این افراد میتوانند بجای وکالت اربابی کنند چوکی پارلمان را بند نیاندازند. در حالیکه وکیل نماینده کل ولایت است اما معلومات آن از قریه آن تجاوز نمیکند بعضی.مردم ومؤکلین خودرا نمیشناسد…برای یک وکیل همه افراد وساکنان ولایت مؤکلین وقابل خدمتگذاری اند وباید در برابر همه یکسان عمل کند هیچنوع امتیاز بین شان قائل نشود..همانطوریکه خودرا در برابر فامیل خود مسئول میداند در برابر همه مردم مسئول بداند.این بخش کوچکی از مسئولیت های یک وکیل است. در حال حاضر هیچ کس توجه به حال و احوال آن مردم ندارد غور فراموش شده است باید در راه بیرون شدن غور از این وضعیت چاره ای جستجو شود در غیر آن همان طوریکه این ولایت از خدمات اجتماعی محروم است بخش تعلیم و تربیه آن نیز با گذشت هر روز به رکود روبرو است.