آرشیف

2020-3-6

رفعت حسینی

بسبب هشتم مارچ
ناصرخسرو بلخی ولت کردن زن

ناصرخسرو بلخی ملقب به < حجت خراسان > ازسخنوران نامبرداردرشعرپارسی می باشد.

درکتب ادبیات پارسی درموردوی متذکرمیٰشوند:
« ناصر خسرو یکی از شاعران و نویسندگان درجه اول ادبیات فارسی است که در فلسفه و حکمت دست داشته، آثار او از گنجینه‌های ادب و فرهنگ فارسی محسوب می‌گردند. »

ناصرخسروچنین بیت بلند جایگاهی!! برای [ناآگاهان] دارد:

من آنم که درپای خوکان نریزم

مراین قیمتی دُرِ لفظِ دری را

مگربرای آنانیکه شعردری یاپارسی را بدرستی ‌ودرایت وباداشتن فرهنگ می فهمند، بیت بالای ناصر بیک توت سیاه هم نمی ارزد.

این بیت گواه براندیشه های برترووالای ناصرخسرو نیست که بهای هنری واجتماعی شعررابداند وامیری رامدح نکند.

آن بیت زادهء آوانیست که وی بامحیط زیست اجتماعیش ازدریچه عقیده مذهبی ناسازگار بود. این بیت میرساند که وی نمیتوانست تنهابنابراندیشه های مذهبی بمدح حکمروایان آنروزگار بپردازد. وی مبلغ شناخته شدهء مذهب اسماعیلی بود و در بلخ و بدخشان به ترویج این مذهب میپرداخت وحکمروایان بان وبا ناصرخسرو سرهمنوایی نداشتند.

اودریکی ازتوابع بلخ،قبادیان، زاده وبزرگ شد. دروقتی که باورهای مذهبی اش رشد کردند وشکل ایمان وعقیدهء دینی یافتند، نتوانست دیگردرحوالی بلخ بپاید وازراه جبروفشاربه بدخشان مهاجرت نمود.همانند جلال الدین بلخی که مجبورشد ازبلخ بترکیه مهاجرشود.

ناصرخسرو پرورده فرهنگ <شفتر>و«له شدهء »بلخ آنزمان بود.

اینست لب ولباب وته نشین باورهاواندیشه های بیگانه بامدنیت وفرهنگ انسانی ناصرخسروقبادیانی بلخی:

 

زنان چون ناقصان عقل ودینند

چرا مردان ره آنان گزینند؟

==

به گفتار زنان هرگز مکن کار

زنان را تاتوانی مرده پندار

=

زیور وزیب زنان است حریر وزر وسیم

مرد را نیست بجز علم وخرد زیور وزیب

این باورهای ناصرخسرو زاده همان <فرهنگ > میباشد که حارث برادررابعه بلخی رااجازه دادتا رابعه را بگناه رابطه عشقی بابکتاش بکشد. همان فرهنگیست که امیرعبدالرحمان را اجازه داد دختران وبانوان هزاره را بفروش برساند. همان فرهنگیست که سه سال پیش مردانی رابکشتار فرخنده درکابل اجازت داد.