آرشیف

2019-8-8

رفعت حسینی

برفرازِ باد …
 

برفرازِ باد …

زدشتِ یادهای چوآوای تلخ

می گذرم.

 
)

ووقفه های مکرروایستایی

به پیچ وخَمِ راه ها

قصه های من اند.

 
)

هنوزمی اندیشم

که بتوانم بارِبلاهارا

باخویشتن ببرم.

)

زخود رمیدنِ خود

در هراس وتشویشم

که شعرهایم را

به دهکده های تهی بسپارم

وسپس

برفرازِباد

پناه بجویم.

)

همیشه می ترسم

زبودنی

که چونیشی زمار

می گذرد .

برلین
دوهزارو هژده
*