X

آرشیف

برای مشاعره به پیشگاه شاعرانی محترم تقدیم است

چی کنیم کار خراب است وطندار
عقل بر جهل مصا ب است وطندار

چی شد

چی شد بر جای گل خاری دمیده
غرو بی شام صبحی سر کشیده

شده سو سما ر تمساحی زما نه
ز بانی مار ی صحرا راگزیده

چرا از بید میخوا هند ثمر را
چرا اذادگی قدش خمیده

بجنگی با طلی از بهر بطلا ن
بمیدانی نبرد راد مر دان

پیا ده گشته مستی زور وقدرت
وزیر و شاه را کر ده بزندان

چو موشی او جوالی را دریدی
به پو ست شیر کفتاری خزیده

ز گندم گاه جنت آبی حیوا ن
تلی خا کی نموده جنگی دزدان

خران آمد بمیدانی ر قا بت
کنند عرعر بلتد از زیر پا لا ن

گیا هی مرگ میرو ید از آن خا ک
تو گویی حق به خقداری ر سیده

نه خنده بر لب و شا دی برخسار
جنون خشکیده مغز و روحی پر کار

بود واژ گو ن خلافی عقل کا ری
نما ید سر بجای پا ی رفتا ر

بنا زد بر جنون خویش جا هل
ز تا ریکی دلی نوری کفیده

معمای جهان آنجا نهفته است
کسی رازی ز حق هر گز نگفته است

ز بان و چشم را بستند همیشه
به آن مشکل کسی راهی نجسته است

ز وحشت های تکراری هیو لا
حونی روی ها ز تر سی او رمیده

ببالی اهنینی کر گسان بین
به بستن در شگار تیر ائین

صدا یش میدهد پیغا می مر گی
نموده زیر پا آن فحر و تمکین

خریم آبرو در هم شکسته
دلی ائنه را سنگی دریده

دروغ‌گو بر دروغش جشن گیرد
که تصویر ی بدنیا یش بکا رد

بجا ی آنکه از حق باز گو ید
هوای خشکی او باران ببارد

حیا رفته خلاء فی عقل حکم است
چنین سر مه بچسمی خلق کشیده

جنوی 2013

X

به اشتراک بگذارید

Share

نظر تانرا بنویسد

کامنت

نوشتن دیدگاه

دیدگاهی بنویسید

مطالب مرتبط

پیوند با کانال جام غور در یوتوب

This error message is only visible to WordPress admins

Reconnect to YouTube to show this feed.

To create a new feed, first connect to YouTube using the "Connect to YouTube to Create a Feed" button on the settings page and connect any account.